کلمه جو
صفحه اصلی

burka

انگلیسی به فارسی

برکا


انگلیسی به انگلیسی

• long loose robe that covers the entire body and having a veiled opening for the eyes worn by some muslim women

جملات نمونه

1. An Afghan woman in a burka crosses a street in Kabul, Afghanistan, in 200
[ترجمه ترگمان]یک زن افغان با روبنده از خیابانی در کابل، افغانستان، در ۲۰۰ تن عبور می کند
[ترجمه گوگل]یک زن افغان در یک برک در 200 کیلومتری یک خیابان در کابل، افغانستان

2. A French government minister has called for the burka, the head-to-toe garment worn by a minority of Muslim women in France, to be banned.
[ترجمه ترگمان]یک وزیر دولت فرانسه از روبنده استفاده کرده است، لباس سر تا پا که توسط اقلیت از زنان مسلمان در فرانسه پوشیده شده است تا ممنوع شود
[ترجمه گوگل]یک وزیر امور خارجه فرانسه خواستار برکا شده است، لباس پوشیدن به وسیله اقلیت زنان مسلمان در فرانسه که ممنوع است

3. She also detested the obligatory burka, but found the ankle-length cloak a useful disguise when, years later, she slipped back across the border to establish a clandestine network of girls' schools.
[ترجمه ترگمان]او همچنین از روبنده اجباری متنفر بود، اما وقتی چند سال بعد، او برای برقراری یک شبکه مخفی از مدارس دخترانه از مرز عبور کرد، یک لباس مبدل مفید پیدا کرد
[ترجمه گوگل]او همچنین بورک واجب را رد کرد، اما پابودهی مچ پا را پوشیده بود که سالها بعد، برای ایجاد یک شبکه مخفی از مدارس دخترانه، از مرز عبور کرد

4. Says Burka: "One way to assert your independence is by procrastinating, even if the person you are rebelling against is yourself. "
[ترجمه ترگمان]Burka می گوید: \" یک راه برای اثبات استقلال خود، به تعویق انداختن است، حتی اگر فردی که از آن سرپیچی می کنید خودتان است \"
[ترجمه گوگل]می گوید بورکا 'یک راه برای دفاع از استقلال شما با تعویق انداختن است، حتی اگر فردی که در حال سرکوب آن هستید خودتان باشید '

5. The only color was that blue of the burka.
[ترجمه ترگمان]تنها رنگ، آبی از چادر بود
[ترجمه گوگل]تنها رنگ آن آبی از burka بود

6. A third debated whether to take off her burka.
[ترجمه ترگمان]یک سوم با این بحث کلنجار رفت که آیا چادری را بیرون ببرد یا نه
[ترجمه گوگل]سومین بحث در مورد اینکه آیا او را بردار می کند، بحث کرد

7. According to Burka there are two ways that we deal with and understand time: objectively and subjectively.
[ترجمه ترگمان]به گفته Burka دو روش وجود دارد که ما با آن برخورد می کنیم و زمان را درک می کنیم: هدفمند و ذهنی
[ترجمه گوگل]با توجه به Burka دو راه وجود دارد که ما با زمان و مکان عینی و ذهنی می پردازیم

8. black bags designed with a burka cutout at the level where most standard-size magazines show the eyes of their cover girls.
[ترجمه ترگمان]کیسه های سیاه طراحی شده با یک فیوز خودکاری در سطح بالا که در آن اکثر مجلات سایز استاندارد، چشم دختران پوشش دار خود را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]کیسه های سیاه و سفید طراحی شده با برش برک در سطح که در آن اکثر مجلات استاندارد نشان می دهد چشم دختران پوشش خود را

9. If you want to terrorize, and think that it's your right to ban the free women from wearing the Burka.
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهید ایجاد رعب و وحشت کنید و فکر کنید که این حق شماست که زنان آزاد را از پوشیدن برقع پوش منع کنید
[ترجمه گوگل]اگر میخواهید تروریست شوید، فکر کنید این حق شماست که زنان آزاد را از پوشیدن بورکا ممنوع کنید

10. Perhaps at this very moment the fearless Mr Simpson is cycling across Iran disguised in his customary burka.
[ترجمه ترگمان]شاید در همین لحظه، آقای سیمپسون نترس در حال دوچرخه سواری در سراسر ایران است که با روبنده سنتی خود وارد ایران شده است
[ترجمه گوگل]شاید در همین لحظه، بدون ترس، آقای سیمپسون در سراسر ایران با دوچرخه سواری در کرک معمولی خود، دوچرخه سواری می کند

11. Women suffering from PMS would be required to wear a burka .
[ترجمه ترگمان]زنانی که از PMS رنج می برند باید از PMS استفاده کنند
[ترجمه گوگل]زنان مبتلا به PMS نیاز به پوشیدن یک برک دارند

12. The magazine commissioned over 100. 000 black bags designed with a burka cutout at the level where most standard-size magazines show the eyes of their cover girls.
[ترجمه ترگمان]این مجله بیش از ۱۰۰ دستگاه را سفارش داد ۱۰۰۰ کیسه سیاه طراحی شده با یک فیوز خودکاری که در سطح استاندارد قرار دارد و در آن اکثر مجلات سایز استاندارد، چشم دختران پوشش دار خود را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]این مجله بیش از 100 هزار کیسه سیاه را طراحی کرده است که با برش برک در سطح که اکثر مجلات استاندارد از چهره دختران پوشش خود را نشان می دهند، سفارش داده شده است

13. Mr Tuckner described his client as a "babe" and said her bosses could not resist her Latin looks "so instead they wanted her to wear a tent or a burka".
[ترجمه ترگمان]آقای Tuckner موکلش را به عنوان یک \"کودک\" توصیف کرد و گفت که روسای او نمی توانند در برابر نگاه لاتین او مقاومت کنند، بنابراین آن ها می خواستند که او یک چادر یا چادری بپوشد
[ترجمه گوگل]آقای تuckner مشتری خود را به عنوان 'شخص ساده و معصوم' توصیف کرد و گفت که کارفرمایان او نمیتوانند در برابر ظاهر لاتین مقاومت کنند '، به این ترتیب آنها می خواستند او را به چادر یا یک برک بپوشانند '

14. The most notable sight was a Bedouin woman in a burka squatting down to test the udders of a goat and rejecting it as not a promising milker.
[ترجمه ترگمان]The دید یک زن بدوی بود که از چادر چمباتمه زده بود تا پستان بز را آزمایش کند و آن را به عنوان یک milker امیدبخش رد کند
[ترجمه گوگل]دیدنی ترین دیدار یک زن بیدینی بود که در یک برک محاکمه می شود تا تیرهای بز را آزمایش کند و آن را به عنوان یک بنده امیدوار کننده رد کند


کلمات دیگر: