کلمه جو
صفحه اصلی

burn off

انگلیسی به فارسی

سوختن


انگلیسی به انگلیسی

• use up energy and get rid of unwanted fat by doing exercises (e.g.' "burn off calories"); cause to burn; get rid of vegetation by fire or by using chemicals in order to clear land or in preparation for harvesting a root crop; get rid of surplus gas; scatter, spread out (clouds or fog by the sun heat)

جملات نمونه

1. Walking briskly can burn off a lot of calories.
[ترجمه ترگمان]خیلی سریع می تونیم کالری هامون رو آتیش بزنیم
[ترجمه گوگل]راه رفتن سریع می تواند کالری زیادی بسوزاند

2. Do you need to burn off a few calories ?
[ترجمه ترگمان]آیا شما به سوزاندن چند کالری نیاز دارید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما نیاز به سوختن چند کالری دارید؟

3. This will improve your performance and help you burn off calories.
[ترجمه ترگمان]این کار عملکرد شما را بهبود خواهد بخشید و به شما کمک خواهد کرد تا کالری burn
[ترجمه گوگل]این عملکرد شما را بهبود می بخشد و به کاهش کالری کمک می کند

4. Burn off the old paint before repainting the door.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه در را باز کند، رنگ قدیمی را روشن کن
[ترجمه گوگل]قبل از رنگ آمیزی درب را از رنگ قدیمی بسوزانید

5. Exercise helps you burn off excess fat.
[ترجمه ترگمان]ورزش به شما کمک می کند تا چربی اضافی را خاموش کنید
[ترجمه گوگل]ورزش کمک می کند تا چربی اضافی را بسوزانید

6. You need to exercise more to burn off the calories.
[ترجمه ترگمان]شما باید بیشتر ورزش کنید تا کالری را خاموش کنید
[ترجمه گوگل]شما باید کالری بیشتری بسوزانید

7. You can use a blowlamp to burn off the old paint.
[ترجمه ترگمان] میتونی از یه \"blowlamp\" استفاده کنی تا رنگ قدیمی رو روشن کنی
[ترجمه گوگل]شما می توانید از یک لامپ برای سوختن رنگ قدیمی استفاده کنید

8. Running is an excellent way to burn off excess energy.
[ترجمه ترگمان]دویدن یک روش عالی برای سوزاندن انرژی اضافی است
[ترجمه گوگل]در حال اجرا یک راه عالی برای سوختن انرژی اضافی است

9. Running is an excellent way to burn off excess calories.
[ترجمه ترگمان]دویدن یک روش عالی برای سوزاندن کالری های اضافی است
[ترجمه گوگل]در حال اجرا یک راه عالی برای سوختن کالری اضافی است

10. This workout helps you to burn off fat and tone muscles.
[ترجمه ترگمان]این ورزش به شما کمک می کند تا چربی و ماهیچه های تن را خاموش کنید
[ترجمه گوگل]این تمرین به شما کمک می کند تا عضلات چربی و تن را بسوزانید

11. Burn off the old paint, fill any cracks in the woodwork, and rub down well with sandpaper.
[ترجمه ترگمان]رنگ کهنه را روشن کنید، any را در the پر کنید و با کاغذ سنباده محکم بمالید
[ترجمه گوگل]از رنگ قدیمی رایت کنید، هر جرقه ای را در کارهای چوبی پر می کنید و به خوبی با کاغذ های شن استفاده کنید

12. It was recommended to burn off fuel in the fuselage tank to 30 gallons before combat if possible.
[ترجمه ترگمان]توصیه می شود که قبل از جنگ، سوخت را در باک fuselage تا ۳۰ گالن بنزین خاموش کنید
[ترجمه گوگل]توصیه می شود که سوخت در مخزن بدنه تا 30 گالن قبل از مبارزه، در صورت امکان، سوختن باشد

13. We were ordered to burn off 000 calories each week.
[ترجمه ترگمان]به ما دستور داده شد تا هر هفته ۱۰۰۰ کالری burn
[ترجمه گوگل]ما دستور داده شد تا هر هفته 000 کالری بخوریم

14. That way you will not burn off too many calories which might prevent you from increasing muscle size.
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب بسیاری از کالری را که ممکن است از افزایش اندازه ماهیچه برای شما جلوگیری کند، هدر نخواهید داد
[ترجمه گوگل]به این ترتیب شما کالری بسیار زیادی را که ممکن است از افزایش اندازه عضلات شما جلوگیری شود، نزنید

پیشنهاد کاربران

آب کردن ( سوزاندن ) برای مثال چربی


کلمات دیگر: