کلمه جو
صفحه اصلی

get out of debt


از زیر بار قرض درآمدن

جملات نمونه

1. Getting out of debt must be set above buying anything new.
[ترجمه tanin] از زیر بار قرض رها شدن
[ترجمه ترگمان]خارج شدن از بدهی باید بالاتر از خرید هر چیز جدید باشد
[ترجمه گوگل]دریافت از بدهی باید بالاتر از خرید هر چیزی جدید است

2. How can I accumulate enough cash to get out of debt?
[ترجمه ترگمان]چگونه می توانم به اندازه کافی پول جمع کنم تا از بدهی خارج شوم؟
[ترجمه گوگل]چگونه می توانم پول نقد کافی برای خارج شدن از بدهی ها جمع کنم؟

3. You can get out of debt by strict economizing.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید با صرفه جویی شدید صرفه جویی کنید
[ترجمه گوگل]شما می توانید از بدهی صرفه جویی کنید

4. I wish I could get out of debt.
[ترجمه ترگمان] ای کاش میتونستم از این قرض خلاص بشم
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانم از بدهی خارج شوم

5. Even scoff they must get out of debt owing in their earlier generation.
[ترجمه ترگمان]حتی ریشخند کردن آن ها باید به خاطر نسل قبلی شان از بدهی خارج شود
[ترجمه گوگل]حتی گول زدن آنها باید از بدهی های خود در نسل قبلی خود بیرون بیایند

6. Minimalism helped me to get out of debt, and to get out of poverty.
[ترجمه ترگمان]مینیمالیسم به من کمک کرد تا از قرض خلاص شوم، و از فقر بیرون بیایم
[ترجمه گوگل]مینیمالیسم به من کمک کرد تا از بدهی خارج شود و از فقر بیرون بیاید

7. How do I get out of debt fast?
[ترجمه ترگمان]چطور باید به این سرعت قرض کنم؟
[ترجمه گوگل]چگونه سریع از بدهی خارج شوم؟

8. I really want to get out of debt.
[ترجمه ترگمان]واقعا دلم می خواهد از بدهی بیرون بیایم
[ترجمه گوگل]من واقعا میخواهم از بدهی خارج شوم

9. Amy: So how can people get out of debt?
[ترجمه ترگمان]امی: پس چگونه مردم می توانند از قرض خلاص شوند؟
[ترجمه گوگل]امی: پس چگونه مردم می توانند از بدهی خارج شوند؟

10. Minimalism helped me get out of debt, and to get out of poverty.
[ترجمه ترگمان]مینیمالیسم به من کمک کرد تا از قرض خلاص شوم، و از فقر بیرون بیایم
[ترجمه گوگل]مینیمالیسم به من کمک کرد تا از بدهی خارج شود و از فقر بیرون بیاید

11. I don't suppose I shall ever be able to get out of debt.
[ترجمه ترگمان]فکر نمی کنم هرگز بتوانم از این قرض خلاص شوم
[ترجمه گوگل]فکر نمی کنم هرگز قادر به خارج شدن از بدهی باشم

12. Fania was prepared to give up all her jewelry to help her father get out of debt.
[ترجمه ترگمان]Fania آماده بود که همه جواهراتش را برای کمک به پدرش آماده کند
[ترجمه گوگل]فانیا آماده بود تمام طلا و جواهرات خود را از دست بدهد تا پدرش از بدهی خارج شود

13. It is easier to get into debt than to get out of debt.
[ترجمه ترگمان]رسیدن به بدهی آسان تر از رهایی از بدهی است
[ترجمه گوگل]آسانتر از آنکه بتوانید از بدهی بدست بیاورید، بهتر است

پیشنهاد کاربران

متضاد
get in to debt
بدهکار شدن


کلمات دیگر: