کلمه جو
صفحه اصلی

guerrilla


معنی : پارتیزان، جنگجوی غیر نظامی
معانی دیگر : چریکی (guerilla هم می نویسند)، جنگ چریکی، جنگ پارتیزانی

انگلیسی به فارسی

( guerilla ) پارتیزان، جنگجوی غیر نظامی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: one of an unofficial or loosely organized group of soldiers who stage unconventional or surprise attacks against an enemy.
مشابه: irregular, partisan

- The guerrillas were camped out in the forest, preparing for their next attack on government leaders.
[ترجمه ترگمان] guerrillas در جنگل اردو زده بودند و برای حمله بعدی به رهبران دولت آماده می شدند
[ترجمه گوگل] چریکها در جنگل اردو زدند و آماده حمله بعدی به رهبران دولت شدند

• soldier who engages in irregular warfare (usually a member of a loosely organized band of soldiers which utilizes hit-and-run methods to fight the enemy)
pertaining to guerilla soldiers or their methods
a guerrilla is a person who fights as part of an unofficial army, usually against an official army or police force.

مترادف و متضاد

پارتیزان (اسم)
partisan, guerilla, vigilante, guerrilla

جنگجوی غیر نظامی (اسم)
guerilla, guerrilla

bushfighter


Synonyms: commando, freedom fighter, irregular, mercenary, professional soldier, resistance fighter, soldier of fortune, terrorist, underground fighter


جملات نمونه

1. guerrilla warfare
جنگ پارتیزانی

2. his guerrilla forces harassed the occupiers night and day
نیروهای چریکی اوشب و روز اشغالگران را مورد حملات ایذایی قرار می دادند.

3. Planes bombed the guerrilla positions yesterday in an attempt to flush out snipers from underground tunnels.
[ترجمه ترگمان]دیروز هواپیماها مواضع چریکی را در تلاش برای بیرون راندن snipers از تونل های زیرزمینی بمباران کردند
[ترجمه گوگل]هواپیماها دیروز در مواضع چریکی بمباران کردند و تلاش کردند تا تک تیراندازها را از تونل های زیرزمینی بکشند

4. Lawrence expounded on the military aspects of guerrilla warfare.
[ترجمه ترگمان]لاورنس در مورد جنبه های نظامی جنگ چریکی توضیح داد
[ترجمه گوگل]لارنس در مورد جنبه نظامی جنبش چریکی توضیح داد

5. Mobility is very important in guerrilla warfare.
[ترجمه ترگمان]تحرک در جنگ چریکی بسیار مهم است
[ترجمه گوگل]تحرک در جنگ چریکی بسیار مهم است

6. The rival guerrilla groups had agreed to stop fighting and settle their differences peaceably.
[ترجمه ترگمان]گروه های پارتیزانی رقیب توافق کردند که جنگ را متوقف کرده و اختلافات خود را با صلح حل کنند
[ترجمه گوگل]گروه های رقیب چریکی موافقت کردند که از جنگ و حل و فصل اختلافات خود با صلح آمیز متوقف شوند

7. Ten years of guerrilla resistance followed the occupation.
[ترجمه ترگمان]ده سال مقاومت چریکی بعد از اشغال انجام شد
[ترجمه گوگل]ده سال مقاومت چریکی اشغال را دنبال کرد

8. The rebels have waged a guerrilla war since 199
[ترجمه ترگمان]شورشیان از سال ۱۹۹ به بعد یک جنگ چریکی به راه انداخته اند
[ترجمه گوگل]شورشیان از سال 199 تا کنون جنگ چریکی را انجام داده اند

9. They put up an effective defence against the guerrilla forces.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک دفاع موثر علیه نیروهای چریکی انجام دادند
[ترجمه گوگل]آنها دفاع موثر علیه نیروهای چریکی را هدف قرار دادند

10. Their aim was to block guerrilla supply lines.
[ترجمه ترگمان]هدف آن ها مسدود کردن خطوط تامین چریکی بود
[ترجمه گوگل]هدف آنها جلوگیری از خطوط تولید چریکی بود

11. The guerrilla forces leaned on the river.
[ترجمه ترگمان]قشون روس به سوی رودخانه خم شد
[ترجمه گوگل]نیروهای چریکی بر روی رودخانه ایستاده اند

12. American troops found themselves fighting a guerrilla war.
[ترجمه ترگمان]سربازان آمریکایی خود را در جنگ چریکی یافتند
[ترجمه گوگل]نیروهای آمریکایی خود را با جنگ چریکی مواجه کردند

13. Delegates also discussed transforming them from a guerrilla force into a regular army.
[ترجمه ترگمان]هیات ها همچنین درباره تبدیل آن ها از یک نیروی چریکی به یک ارتش منظم بحث و تبادل نظر کردند
[ترجمه گوگل]نمایندگان همچنین درباره تبدیل آنها از یک نیروی چریکی به یک ارتش منظم صحبت کردند

14. Guerrilla groups have accepted the government's offer of amnesty and have begun demobilizing.
[ترجمه ترگمان]گروه های پارتیزانی پیشنهاد عفو دولت را پذیرفته و demobilizing را آغاز کرده اند
[ترجمه گوگل]گروه های چریکی پیشنهاد عفو دولتی را پذیرفته اند و تمویل خود را آغاز کرده اند

15. It could be a prime target for guerrilla attack.
[ترجمه ترگمان]این می تواند یک هدف اصلی برای حمله چریکی باشد
[ترجمه گوگل]این می تواند یک هدف اولیه برای حمله به چریکی باشد

guerrilla warfare

جنگ پارتیزانی


پیشنهاد کاربران

چریک

چریکی

Guerilla Marketing
بازاریابی پارتیزانی

guerrilla ( علوم نظامی )
واژه مصوب: چریک
تعریف: جنگجوی جنگ های ناهمگون


کلمات دیگر: