از سوی، به جانبداری از
in behalf of
از سوی، به جانبداری از
جملات نمونه
1. He spoke in behalf of the plan.
[ترجمه ترگمان]اون از طرف نقشه حرف می زد
[ترجمه گوگل]او به نمایندگی از برنامه صحبت کرد
[ترجمه گوگل]او به نمایندگی از برنامه صحبت کرد
2. We collected money in behalf of the homeless.
[ترجمه ترگمان]ما از طرف افراد بی خانمان پول جمع کردیم
[ترجمه گوگل]ما از طرف بی خانمان پول جمع آوری کردیم
[ترجمه گوگل]ما از طرف بی خانمان پول جمع آوری کردیم
3. I'm writing in behalf of my mother to express her thanks for your gift.
[ترجمه ترگمان]من به نیابت از مادرم برای تشکر از هدیه شما نامه می نویسم
[ترجمه گوگل]من از طرف مادرم می نوشتم که از هدیه شما تشکر کنم
[ترجمه گوگل]من از طرف مادرم می نوشتم که از هدیه شما تشکر کنم
4. But you must not plead in behalf of your will and refuse to give due weight to mine.
[ترجمه ترگمان]اما شما نباید از جانب میل خود دفاع کنید و از دادن وزن خود به من خودداری کنید
[ترجمه گوگل]اما شما نباید از طرف اراده خود درخواست کنید و از دادن توجه به معنی خودداری کنید
[ترجمه گوگل]اما شما نباید از طرف اراده خود درخواست کنید و از دادن توجه به معنی خودداری کنید
5. The ecology movement often works best in behalf of winsome landscapes and wildlife.
[ترجمه ترگمان]جنبش اکولوژی اغلب به جای مناظر جذاب و حیات وحش به بهترین شکل عمل می کند
[ترجمه گوگل]جنبش اکولوژیک اغلب به نفع چشم انداز و حیات وحش از بین می رود
[ترجمه گوگل]جنبش اکولوژیک اغلب به نفع چشم انداز و حیات وحش از بین می رود
6. He saves in behalf of his son.
[ترجمه ترگمان]اون از طرف پسرش جون سالم به در برد
[ترجمه گوگل]او به نفع پسرش است
[ترجمه گوگل]او به نفع پسرش است
7. She spoke in behalf of the plan.
[ترجمه ترگمان]اون از طرف نقشه حرف می زد
[ترجمه گوگل]او به نمایندگی از طرح صحبت کرد
[ترجمه گوگل]او به نمایندگی از طرح صحبت کرد
8. The parents stopped fighting in behalf of the child.
[ترجمه ترگمان]والدین از طرف کودک از جنگ جلوگیری کردند
[ترجمه گوگل]والدین از طرف کودک متوقف شدند
[ترجمه گوگل]والدین از طرف کودک متوقف شدند
9. Premier zhou en-lai worked hard all his life in behalf of the Chinese revolution.
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر zhou en - lai تمام عمر خود را به نمایندگی از انقلاب چین به کار برد
[ترجمه گوگل]ژجیانگ، نخست وزیر، به خاطر انقلاب چینی، تمام عمر خود را به سختی کار کرد
[ترجمه گوگل]ژجیانگ، نخست وزیر، به خاطر انقلاب چینی، تمام عمر خود را به سختی کار کرد
10. The President signed the treaty in behalf of his government.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور این پیمان را به نیابت از دولت خود امضا کرد
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور از طرف دولت خود معاهده را امضا کرد
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور از طرف دولت خود معاهده را امضا کرد
11. At the airport he read an address of welcome in behalf of the association.
[ترجمه ترگمان]او در فرودگاه آدرس استقبال از انجمن را خواند
[ترجمه گوگل]در فرودگاه او یک آدرس از طرف انجمن را خوش آمد میگوید
[ترجمه گوگل]در فرودگاه او یک آدرس از طرف انجمن را خوش آمد میگوید
12. The few scattered disturbances during the summer and autumn in behalf of the ex-dictator proved ineffectual.
[ترجمه ترگمان]معدود آشفتگی های پراکنده در طول تابستان و پاییز به نمایندگی از دیکتاتور سابق بی فایده شد
[ترجمه گوگل]چند اختلال پراکنده در طول تابستان و پاییز به نفع دیکتاتور سابق بی اثر بود
[ترجمه گوگل]چند اختلال پراکنده در طول تابستان و پاییز به نفع دیکتاتور سابق بی اثر بود
13. Croly's writings provided progressives with their most cogent arguments in behalf of positive legislation.
[ترجمه ترگمان]نوشته های Croly progressives را با most متقاعد کننده آن ها به نمایندگی از قوانین مثبت فراهم کرد
[ترجمه گوگل]نوشته های کرولی پیشرفتان را با استدلال های قانع کننده تر خود در راستای قوانین مثبت ارائه دادند
[ترجمه گوگل]نوشته های کرولی پیشرفتان را با استدلال های قانع کننده تر خود در راستای قوانین مثبت ارائه دادند
14. Did the death of Christ finish the work of atonement in behalf of the transgressor?
[ترجمه ترگمان]آیا مرگ مسیح کفاره گناهان را به خاطر the و transgressor پایان داد؟
[ترجمه گوگل]آیا مرگ مسیح کار خیرخواهی را از جانب فرمانروای پایان داد؟
[ترجمه گوگل]آیا مرگ مسیح کار خیرخواهی را از جانب فرمانروای پایان داد؟
پیشنهاد کاربران
In behalf of means “for the benefit, advantage, or interest of” in acting as an agent, friend, or benefactor. Another way to think of it is “as helping” someone or something.
Examples:
The foundation raised more than $250, 000 in behalf of refugees of foreign wars.
The city council opened a new food pantry in behalf of the city’s underserved residents.
Mrs. Brown offers much in behalf of her students to help them receive scholarships.
( grammarbook. com )
Examples:
The foundation raised more than $250, 000 in behalf of refugees of foreign wars.
The city council opened a new food pantry in behalf of the city’s underserved residents.
Mrs. Brown offers much in behalf of her students to help them receive scholarships.
( grammarbook. com )
in behalf of somebody=in somebody's behalf=in possessive adj behalf=از طرف
ex ) our mayor had surveyed in behalf of state.
ex ) our mayor had surveyd in state's behalf
ex ) our mayor had surveyed in behalf of state.
ex ) our mayor had surveyd in state's behalf
کلمات دیگر: