کلمه جو
صفحه اصلی

unhurriedly

انگلیسی به فارسی

نا امید کننده


انگلیسی به انگلیسی

• not hurriedly, not hastily, in an easy manner

جملات نمونه

1. Lynn walked unhurriedly into the kitchen.
[ترجمه ترگمان]لین با عجله وارد آشپزخانه شد
[ترجمه گوگل]لین به سرعت به آشپزخانه رفت

2. Leonore walked unhurriedly to the kitchen, aware of Kruger's eyes boring into her back.
[ترجمه ترگمان]Leonore بدون عجله به طرف آشپزخانه رفت و از نگاه کردن چشمان شرکت کروگر بر پشت او آگاه شد
[ترجمه گوگل]لئونور بی سر و صدا به آشپزخانه رفت، آگاه از چشم کریجر خسته کننده به پشت او

3. The princess unveiled unhurriedly.
[ترجمه ترگمان]شاهزاده خانم با شتاب گفت:
[ترجمه گوگل]شاهزاده خانم ناگهان افسرده شد

4. He unripped his secret unhurriedly.
[ترجمه ترگمان]او بدون عجله این راز را از خود بی خود کرد
[ترجمه گوگل]او مخفیانه خود را مخفی کرد

5. Unhurriedly he leaned forward to lay his cup back on the table.
[ترجمه ترگمان]سپس به جلو خم شد تا فنجانش را روی میز بگذارد
[ترجمه گوگل]به تدریج او به جلو حرکت کرد تا فنجان خود را روی میز بگذارد

6. The Triplane flew its useless pilot home, unhurriedly, with dignity.
[ترجمه ترگمان]خلبان با وقار تمام پرواز می کرد و با وقار و وقار تمام به خانه پرواز می کرد
[ترجمه گوگل]تریپلاخ خانه خالی بی فایده خود را بدون سر و صدا، با عزت و بی احتیاطی پرواز کرد

7. His conversation unhurriedly and clearly, orderly, very charming.
[ترجمه ترگمان]گفتگو بی وقفه و واضح و منظم و منظم و بسیار جذاب بود
[ترجمه گوگل]مکالمه او ناخوشایند و واضح، منظم، بسیار جذاب است

8. He always speaks slowly and acts unhurriedly.
[ترجمه ترگمان]او همیشه آهسته صحبت می کند و بدون عجله عمل می کند
[ترجمه گوگل]او همیشه آرام صحبت می کند و ناگهان عمل می کند

9. Tu Wei - yueh said unhurriedly, as cool and dignified as ever.
[ترجمه ترگمان]تی وی وی - yueh بدون عجله و با وقار و با وقار تمام گفت
[ترجمه گوگل]توو وای - یو گفت: ناگهان، همانطور سرد و انسانی به عنوان همیشه

10. They grow unhurriedly toward the sun that nourishes their foliage.
[ترجمه ترگمان]آن ها بدون عجله به سوی خورشید رشد می کنند که شاخ و برگ های آن ها را تغذیه می کند
[ترجمه گوگل]آنها بی سر و صدا به سوی خورشید رشد می کنند که شاخ و برگ آنها را تغذیه می کند

11. A health restaurant wanders unhurriedly in culture, history, and oecology .
[ترجمه ترگمان]یک رستوران بهداشتی بدون عجله در فرهنگ، تاریخ و oecology سرگردان می شود
[ترجمه گوگل]یک رستوران سلامتی به شدت در فرهنگ، تاریخ و محیط زیست سرگردان است

12. The fox is unhurriedly: " You want the laundry powder Arab League, wants the soap? "
[ترجمه ترگمان]روباه به آرامی می گوید: \"تو می خواهی که پودر لباس شویی اتحادیه عرب باشد، صابون می خواهد؟\"
[ترجمه گوگل]روباه ناامیدانه: 'شما می خواهید پودر لباسشویی اتحادیه عرب، می خواهید صابون؟ '

13. They may walk unhurriedly on the street.
[ترجمه ترگمان]ممکن است بدون عجله به خیابان بروند
[ترجمه گوگل]آنها ممکن است بی خیال در خیابان راه بروند

پیشنهاد کاربران

با صبر و حوصله


کلمات دیگر: