1. The Sultan was still nominally the Chief of Staff.
[ترجمه ترگمان]سلطان هنوز اسما رئیس ستاد بود
[ترجمه گوگل]سلطان هنوز اسامی رئیس ستاد بود
2. The army's Chief of Staff had personally ordered the raid.
[ترجمه ترگمان]رئیس ارتش شخصا دستور حمله را صادر کرده بود
[ترجمه گوگل]رئیس ستاد ارتش شخصا دستور حمله را صادر کرد
3. Gerry de Silva was formally appointed army Chief of Staff on Oct. 2
[ترجمه ترگمان]در روز دوم اکتبر، گری دی سیلوا به عنوان رئیس ستاد ارتش منصوب شد
[ترجمه گوگل]جری د سیلوا به طور رسمی به عنوان رئیس ستاد ارتش در 2 اکتبر منصوب شد
4. Amnon Lipkin-Shahak, the chief of staff, said 73 soldiers and crew members were killed.
[ترجمه ترگمان]Amnon lipkin - Shahak، رئیس پرسنل، گفت که ۷۳ سرباز و خدمه کشته شدند
[ترجمه گوگل]عمان لیپکین شاهک، رئیس کارکنان، گفت که 73 سرباز و اعضای خدمه کشته شدند
5. Yeltsin fired his deputy chief of staff, Alexander I. . Kazakov, on Friday.
[ترجمه ترگمان]یلتسین، معاون خود، الکساندر سوم، را روز جمعه اخراج کرد
[ترجمه گوگل]یلتسین معاون رئیس ستاد، الکساندر اول را اخراج کرد کازاکوف، در روز جمعه
6. Victor Malu, the military chief of staff who is close to Obasanjo, have praised the U. S. aid program.
[ترجمه ترگمان]ویکتور Malu، رئیس ستاد ارتش که نزدیک اوباسانجو است، از ایالات متحده تحسین کرده است اس برنامه کمک
[ترجمه گوگل]ویکتور مالو، رئیس ارتش کارکنانی که نزدیک اوباسانجو هستند، برنامه کمک رسانی U S را ستایش کرده است
7. He stepped down as White House chief of staff in 1994 after a series of White House snafus.
[ترجمه ترگمان]او در سال ۱۹۹۴ پس از یک سری از snafus کاخ سفید به عنوان رئیس کارکنان کاخ سفید کناره گیری کرد
[ترجمه گوگل]او پس از یک سری از اسنوفوس کاخ سفید به عنوان رئیس دفتر کارکنان کاخ سفید در سال 1994 پیروز شد
8. They included Erskine B. . Bowles, then deputy chief of staff.
[ترجمه ترگمان]آن ها عبارت بودند از ارسکین (ارسکین - باولز)، و سپس معاون رئیس پرسنل
[ترجمه گوگل]آنها شامل Erskine B بولز، و سپس معاون رئیس کارکنان
9. Deputy national security adviser Sandy Berger and deputy chief of staff Harold Ickes also are candidates.
[ترجمه ترگمان]مشاور امنیت ملی سندی برگر و معاون رئیس پرسنل هارولد Ickes نیز نامزد هستند
[ترجمه گوگل]ساندی برگر مشاور معاونت امنیت ملی و معاون رئیس هیات Harold Ickes نیز نامزد هستند
10. According to the same newspaper, the deputy chief of staff, Moshe Ya'alon, thinks in rather apocalyptic terms.
[ترجمه ترگمان]بر طبق همان روزنامه، معاون رئیس ستاد، موشه Ya، به شرایط نسبتا apocalyptic فکر می کند
[ترجمه گوگل]بر اساس همین روزنامه، معاون رئیس کارکنان، موسی ایالن، در شرایط نابهنگام قرار دارد
11. The West Wing job. Deputy chief of staff.
[ترجمه ترگمان]کار شاخه غربی معاون رئیس ستاد
[ترجمه گوگل]کار غرب غربی معاون رئیس کارکنان
12. She is married to Dave Walden, former chief of staff to Mayor Lanier.
[ترجمه ترگمان]\"اون با\" دیو والدن \"ازدواج کرده، رئیس سابق\" Mayor \"به شهردار\" Lanier
[ترجمه گوگل]او با دیو والدن، رئیس سابق کارکنان شهردار Lanier، ازدواج کرده است
13. We also interviewed candidates for her chief of staff.
[ترجمه ترگمان]ما همچنین با کاندیدا برای رئیس ستاد او مصاحبه کردیم
[ترجمه گوگل]ما همچنین از کاندیداهای ریاست کارکنان مصاحبه کردیم
14. Andy Card would become White House chief of staff.
[ترجمه ترگمان]اندی کارت رئیس کارکنان کاخ سفید خواهد شد
[ترجمه گوگل]اندی کارت تبدیل به کارمند کاخ سفید شد
15. Paredes previously worked as chief of staff under the governorship of Dulce Maria Sauri, the party's current national president.
[ترجمه ترگمان]Paredes که قبلا به عنوان رئیس ستاد فرماندهی فرمانداری Dulce ماریا Sauri کار می کرد، رئیس فعلی حزب بود
[ترجمه گوگل]Paredes قبلا به عنوان رئیس کارکنان تحت حاکمیت Dulce ماریا Sauri، رئیس جمهور ملی حزب حزب کار می کرد