کلمه جو
صفحه اصلی

compensating


روانشناسى : جبرانى

انگلیسی به فارسی

جبران کردن، غرامت دادن، پاداش دادن، تاوان دادن، عوض دادن، تلافی کردن


انگلیسی به انگلیسی

• compensatory; rewarding; recompensing; remunerating

جملات نمونه

1. The area aid is meant to be compensating for the price cuts.
[ترجمه ترگمان]هدف از این کمک های منطقه ای جبران کاهش قیمت ها است
[ترجمه گوگل]کمک به مناطق به جبران کاهش قیمت ها

2. This could take the form of compensating the victim of the offence or doing something else to assist the victim.
[ترجمه ترگمان]این می تواند شکل جبران خسارت به قربانی یا انجام کاری دیگر برای کمک به قربانی باشد
[ترجمه گوگل]این می تواند به شکل جبران قربانی جرم و یا انجام کاری دیگری برای کمک به قربانی باشد

3. This amount is called a compensating balance and effectively raises the cost of interest. are as previously specified.
[ترجمه ترگمان]این مقدار، تعادل جبران نامیده می شود و به طور موثر هزینه بهره را بالا می برد همانطور که قبلا مشخص شد
[ترجمه گوگل]این مبلغ تعادل جبران کننده نامیده می شود و هزینه های بهره را به طور موثر افزایش می دهد همانطور که قبلا مشخص شده است

4. It is proved that the actively compensating platform based on hybrid serial-parallel mechanism is of kinematic feasibility for deep ocean mining.
[ترجمه ترگمان]ثابت شده است که پلت فرم جبران فعال مبتنی بر مکانیزم سریال - موازی هیبرید، یک امکان پذیری جنبشی برای استخراج عمیق اقیانوس است
[ترجمه گوگل]ثابت شده است که بستر فعال جبران کننده مبتنی بر مکانیسم سریال ترکیبی ترکیبی از امکان سنجی سینماتیک برای استخراج عمیق اقیانوس است

5. The results of simulation indicate that the compensating error of time delay is small, and the method can process the target information supplied by TADIL accurately.
[ترجمه ترگمان]نتایج شبیه سازی نشان می دهد که خطای جبران زمان تاخیر زمانی کوچک است و این روش می تواند اطلاعات هدف ارایه شده توسط TADIL را به طور دقیق پردازش کند
[ترجمه گوگل]نتایج شبیه سازی نشان می دهد که خطای جبران تاخیر زمانی کوچک است و این روش می تواند اطلاعات هدف را که دقیقا توسط TADIL ارائه می شود پردازش کند

6. The new kind of temperature compensating model is established in the help of the method of stepwise regression by lots of high-low temperature experiment repeated.
[ترجمه ترگمان]نوع جدید مدل جبران دما در کمک روش رگرسیون گام به گام با تعداد زیادی از آزمایش درجه حرارت پایین ایجاد می شود
[ترجمه گوگل]نوع جدیدی از مدل جبران کننده دما با استفاده از روش رگرسیون گام به گام با تعداد زیادی آزمایش دمایی با شدت کم تکرار شده است

7. Rattus Rattus (Credit: SPL)Invasive rats are compensating for the loss of native pollinators in New Zealand, scientists report.
[ترجمه ترگمان]دانشمندان گزارش می دهند که Rattus Rattus (اعتبار: SPL)موش های صحرایی برای از دست دادن of بومی در نیوزیلند پرداخت می کنند
[ترجمه گوگل]دانشمندان گزارش می دهند موش های تحریک کننده برای از بین بردن گرده گران بومی در نیوزیلند جبران می کنند

8. Compensating unIt'should be provided when wires thread through settlement joint and expansion joint of building.
[ترجمه ترگمان]compensating unit باید زمانی ارایه شود که سیم های اتصال از طریق اتصال مشترک و انبساط ایجاد شوند
[ترجمه گوگل]هنگامی که سیم از طریق مفصل حلقوی و گسترش انبساط ساختمان ساخته می شود، باید جبران کند

9. It detects each harmonic current and generates the compensating current with the controlled current source, then it injects the current into the compensating winding.
[ترجمه ترگمان]این روش هر جریان هارمونیک را تشخیص می دهد و جریان جبران را با منبع جریان کنترل شده تولید می کند، سپس جریان را به سیم پیچ جبرانی تزریق می کند
[ترجمه گوگل]این هر جریان هارمونیک را تشخیص می دهد و جریان جبران کننده را با منبع جریان کنترل تولید می کند و سپس جریان را به سیم پیچ جبران می کند

10. The temperature in the core of massive shrinkage compensating concrete is possibly higher than the decomposition temperature of ettringite due to the exothermic hydration of binder.
[ترجمه ترگمان]دما در هسته اصلی جبران انقباض شدید، احتمالا بیشتر از دمای تجزیه of ناشی از hydration exothermic of است
[ترجمه گوگل]دمای هسته بتن جبران کننده انبساط عظیم احتمالا بالاتر از دمای تجزیه اترینگیت به علت هیدراتاسیون ایزوترمیک اتصال دهنده است

11. The images of compensating process verify the influence of nonuniformity of responsibility and offset on fixed pattern noise.
[ترجمه ترگمان]تصاویر فرآیند جبران، تاثیر nonuniformity مسیولیت پذیری و آفست را در سر و صدای الگوی ثابت را تایید می کنند
[ترجمه گوگل]تصاویر فرآیند جبران تأثیر عدم انطباق مسئولیت و تأیید بر نویز الگوی ثابت را بررسی می کند

12. It was the third time she had failed to agree with his criticism and offered a compensating compliment.
[ترجمه ترگمان]سومین بار بود که نتوانسته بود با انتقاد او موافقت کند و یک تعریف جبران به او پیشنهاد کرد
[ترجمه گوگل]این سومین بار او با انتقاد خود موافقت نکرد و یک تعریف جبرانی ارائه داد

13. This minimum balance that the firm is required to maintain is referred to as a compensating balance.
[ترجمه ترگمان]این حداقل تعادل که شرکت برای حفظ تعادل لازم است به عنوان بالانس جبران منسوب است
[ترجمه گوگل]این حداقل تعادل که شرکت برای نگهداری نیاز دارد، به عنوان تعادل جبران کننده اشاره می شود

14. The unions also attacked the Labor government's precedent in compensating employers in an industrial dispute.
[ترجمه ترگمان]این اتحادیه ها نیز به سوابق دولت کارگر در پرداخت غرامت به کارفرمایان در یک مشاجره صنعتی حمله کردند
[ترجمه گوگل]اتحادیه ها همچنین به سابقه کار دولت در جبران کارفرمایان در یک منازعات صنعتی حمله کردند

15. Owners of deaf white cats report that their pets are brilliant at compensating for their genetic disability.
[ترجمه ترگمان]صاحبان حیوانات ناشنوا، گزارش می دهند که حیوانات خانگی آن ها در جبران ناتوانی ژنتیکی شان عالی هستند
[ترجمه گوگل]صاحبان گربه سفید ناشنوا گزارش می دهند که حیوانات خانگی خود را در جبران ناتوانی ژنتیکی خود درخشان هستند

پیشنهاد کاربران

جبرانی

خنثی کننده


کلمات دیگر: