1. The piece ends with a cymbal crash.
[ترجمه No one] قطعه ی موسیقی با ضربه به سنج تمام میشود ( شد )
[ترجمه ترگمان] قطعه زمین با a تموم میشه
[ترجمه گوگل]قطعه به پایان می رسد با سقوط cymbal
2. Cymbal is a pair of round brass plates.
[ترجمه ترگمان]cymbal یک جفت پلاک برنجی است
[ترجمه گوگل]Cymbal یک جفت ورق برنجی دور است
3. Two towering cymbal crashes end cataclysm in G minor.
[ترجمه ترگمان]دو انفجار بزرگ از این بلای عظیم در جی کوچک به وقوع پیوست
[ترجمه گوگل]دو سقوط سنگین بلند، پایان دادن به حادثه در G minor
4. Special effects can be obtained by strokes or rolls on a suspended cymbal, executed with timpani or side-drum sticks.
[ترجمه ترگمان]عوارض ویژه را می توان با حرکت یا غلت خوردن بر روی یک cymbal معلق به دست آورد، که با چوب timpani یا چوب طبل اعدام شد
[ترجمه گوگل]جلوه های ویژه را می توان با سکته مغزی یا رول ها بر روی یک نشانه معلق که توسط قرمز یا چوب جانبی درام ساخته شده است به دست آورد
5. The method has solved the difficulty of the saltatory stress and the strain on the rotation symmetry face of cymbal transducer for bringing the design.
[ترجمه ترگمان]این روش به حل مشکل فشار saltatory و فشار بر روی حالت تقارن دوران of مبدل برای وارد کردن طراحی پرداخته است
[ترجمه گوگل]این روش دشواری تنش شورشی و فشار روی چهره متقارن چرخش مبدل تابلو را برای آوردن طراحی حل کرده است
6. I am only a resounding gong or a clanging cymbal.
[ترجمه ترگمان]من فقط صدای زنگ یا صدای زنگ دار هستم
[ترجمه گوگل]من فقط یک گنگ شگفت انگیز هستم یا یک تکه سنگین
7. You can have a vocal fairly prominent in the in-ear mix without as much of the harsh sibilance from the voice, or from cymbal bleed.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید تا حد زیادی در مخلوط گوش میانی داشته باشید بدون اینکه خیلی از the خشن از صدا، یا از cymbal خونریزی داشته باشند
[ترجمه گوگل]شما می توانید یک صدای بلند را در مخلوط در گوش داشته باشید بدون این که از صدای تند و تیز و یا از خونریزی های سطحی استفاده کنید
8. One of the earliest bronze percussion instrument, evolved from cymbal, used in memorial ceremony and banquet.
[ترجمه ترگمان]یکی از قدیمی ترین ابزارهای پرکاشن که از cymbal ساخته شده است، در مراسم یادبود و ضیافت به کار می رود
[ترجمه گوگل]یکی از اولین سازهای موسیقی برنز، از سیگنال، که در مراسم یادبود و مهمانی استفاده می شود، تکامل یافته است
9. I am become as sounding brass, or a tinkling cymbal.
[ترجمه ترگمان]من به اندازه یک سکه طلا یا یک سنج صدا می کنم
[ترجمه گوگل]من تبدیل به عنوان برنج زنگ زده، و یا یک نشانه جوش
10. At present the country has not yet found the flying cymbal performing styles.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر هنوز کشور هنوز سبک پرواز cymbal را پیدا نکرده است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر این کشور هنوز سبکهای پروازی را در اختیار ندارد
11. There are two types of tune names of Pengshui drum playing, namely, solo tune name and divertimento with four music instruments:basin drum, horse gong, big gong and cymbal.
[ترجمه ترگمان]دو نوع آهنگ با نواختن طبل Pengshui وجود دارد که عبارتند از: نام انفرادی و divertimento با چهار ابزار موسیقی: درام حوضه، زنگ اسب، زنگ بزرگ و cymbal
[ترجمه گوگل]دو نوع از نام های لحن طنز Pengshui، یعنی نام تک نفره و Divertimento با چهار ابزار موسیقی: حوضچه حوضچه، اسب گونگ، گونگ بزرگ و سمبلیک وجود دارد