کلمه جو
صفحه اصلی

cymbal


معنی : سنج، با سنج نواختن
معانی دیگر : (موسیقی) سنج، پشل

انگلیسی به فارسی

(موسیقی) سنج، با سنج نواختن


نشانه، سنج، با سنج نواختن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: cymbalist (n.)
• : تعریف: a concave circular percussion instrument of brass or bronze, played either in pairs that are struck together or singly with drumsticks or brushes.

• curved disc shaped percussion instrument made of brass (often used in pairs)
a cymbal is a flat circular brass object used as a musical instrument. you hit it with a stick or hit two cymbals together.

مترادف و متضاد

سنج (اسم)
chime, cymbal

با سنج نواختن (فعل)
cymbal

جملات نمونه

1. The piece ends with a cymbal crash.
[ترجمه No one] قطعه ی موسیقی با ضربه به سنج تمام میشود ( شد )
[ترجمه ترگمان] قطعه زمین با a تموم میشه
[ترجمه گوگل]قطعه به پایان می رسد با سقوط cymbal

2. Cymbal is a pair of round brass plates.
[ترجمه ترگمان]cymbal یک جفت پلاک برنجی است
[ترجمه گوگل]Cymbal یک جفت ورق برنجی دور است

3. Two towering cymbal crashes end cataclysm in G minor.
[ترجمه ترگمان]دو انفجار بزرگ از این بلای عظیم در جی کوچک به وقوع پیوست
[ترجمه گوگل]دو سقوط سنگین بلند، پایان دادن به حادثه در G minor

4. Special effects can be obtained by strokes or rolls on a suspended cymbal, executed with timpani or side-drum sticks.
[ترجمه ترگمان]عوارض ویژه را می توان با حرکت یا غلت خوردن بر روی یک cymbal معلق به دست آورد، که با چوب timpani یا چوب طبل اعدام شد
[ترجمه گوگل]جلوه های ویژه را می توان با سکته مغزی یا رول ها بر روی یک نشانه معلق که توسط قرمز یا چوب جانبی درام ساخته شده است به دست آورد

5. The method has solved the difficulty of the saltatory stress and the strain on the rotation symmetry face of cymbal transducer for bringing the design.
[ترجمه ترگمان]این روش به حل مشکل فشار saltatory و فشار بر روی حالت تقارن دوران of مبدل برای وارد کردن طراحی پرداخته است
[ترجمه گوگل]این روش دشواری تنش شورشی و فشار روی چهره متقارن چرخش مبدل تابلو را برای آوردن طراحی حل کرده است

6. I am only a resounding gong or a clanging cymbal.
[ترجمه ترگمان]من فقط صدای زنگ یا صدای زنگ دار هستم
[ترجمه گوگل]من فقط یک گنگ شگفت انگیز هستم یا یک تکه سنگین

7. You can have a vocal fairly prominent in the in-ear mix without as much of the harsh sibilance from the voice, or from cymbal bleed.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید تا حد زیادی در مخلوط گوش میانی داشته باشید بدون اینکه خیلی از the خشن از صدا، یا از cymbal خونریزی داشته باشند
[ترجمه گوگل]شما می توانید یک صدای بلند را در مخلوط در گوش داشته باشید بدون این که از صدای تند و تیز و یا از خونریزی های سطحی استفاده کنید

8. One of the earliest bronze percussion instrument, evolved from cymbal, used in memorial ceremony and banquet.
[ترجمه ترگمان]یکی از قدیمی ترین ابزارهای پرکاشن که از cymbal ساخته شده است، در مراسم یادبود و ضیافت به کار می رود
[ترجمه گوگل]یکی از اولین سازهای موسیقی برنز، از سیگنال، که در مراسم یادبود و مهمانی استفاده می شود، تکامل یافته است

9. I am become as sounding brass, or a tinkling cymbal.
[ترجمه ترگمان]من به اندازه یک سکه طلا یا یک سنج صدا می کنم
[ترجمه گوگل]من تبدیل به عنوان برنج زنگ زده، و یا یک نشانه جوش

10. At present the country has not yet found the flying cymbal performing styles.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر هنوز کشور هنوز سبک پرواز cymbal را پیدا نکرده است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر این کشور هنوز سبکهای پروازی را در اختیار ندارد

11. There are two types of tune names of Pengshui drum playing, namely, solo tune name and divertimento with four music instruments:basin drum, horse gong, big gong and cymbal.
[ترجمه ترگمان]دو نوع آهنگ با نواختن طبل Pengshui وجود دارد که عبارتند از: نام انفرادی و divertimento با چهار ابزار موسیقی: درام حوضه، زنگ اسب، زنگ بزرگ و cymbal
[ترجمه گوگل]دو نوع از نام های لحن طنز Pengshui، یعنی نام تک نفره و Divertimento با چهار ابزار موسیقی: حوضچه حوضچه، اسب گونگ، گونگ بزرگ و سمبلیک وجود دارد

پیشنهاد کاربران

سنج

سنج یا سنچ در مراسم هایی چون عزاداری وگاهی برای مراسم های خیابانی استفاده میشود

ساز سنج که در ایام محرم در بعضی از هیت ها استفاده می شود

در کتاب کانون زبان میشه a pair of round metal plates that make a loud ringing sound

سنج نواختن باسنج

من ترم reach 2 کانون زبان ایران هستم و اینکه توی کتاب های کانون زبان ایران هم به این معنا استa pair of round metal plates that make a loud ringing sound
ممنون از اینکه عالی ها منو لایک می کنن

A pair of round metal plastes that makes a loud ringing sound
سنج، سنج ها

سمبل ها

منم مث بعضی از بچه ها reach2هستم کانون زبان.
خیلی خوب میشد مثل جمله های دیکشنری بزارین واقعا بعضی کلمات تو دیکشنری پیدا نیس گیج شدم بخدا

یعنی با سنج نواختن

دوست عزیز گفتن سمبل که اشتباهه. اون سمبل میشه Symbol که یعنی مظهر و نماد و نشان
Cymbal یعنی سنج که بک آلت موسیقیه که تو محرم تو هیئتا میبینید
Drum هم میشه طبل
Drums هم که یه ساز جداست که از ترکیب چند طبل و سنج بوجود میاد

منم ترم reach 2 کانون زبان ایران هستم و اینکه توی کتاب های کانون زبان ایران هم به این معنا استa pair of round metal plates that make a loud ringing sound


Plate of musical instrument in from of thir round metal

با سنج نواختن ، سنج، پشل ( موسیقی )


کلمات دیگر: