کلمه جو
صفحه اصلی

speak out


(به ویژه پس از مدتی سکوت) زبان به اعتراض گشودن، (مخالف چیزی) حرف زدن

انگلیسی به فارسی

اظهار قطعی کردن


حرف بزن


انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to state your opinion in public.

- She spoke out against discrimination.
[ترجمه نرگس زارعی] او علیه تبعیض اعتراض کرد
[ترجمه ترگمان] او علیه تبعیض صحبت کرد
[ترجمه گوگل] او علیه تبعیض سخن گفت
- He spoke out in favor of civil rights.
[ترجمه ترگمان] او به نفع حقوق مدنی صحبت کرد
[ترجمه گوگل] او به نفع حقوق مدنی سخن می گفت

• speak loudly; speak freely, express oneself

مترادف و متضاد

Assert or promote one's opinion; to make one's thoughts known


جملات نمونه

1. He had dared to speak out against injustice, and overnight he became a national hero .
[ترجمه ترگمان]او جرات کرده بود در مقابل بی عدالتی صحبت کند و یک شب قهرمان ملی شد
[ترجمه گوگل]او جرأت کرده بود تا علیه بی عدالتی سخن بگوید و یک شبه قهرمان ملی شد

2. Speak out your love for you never know tomorrow and accident,which will come first.
[ترجمه ترگمان]عشق خود را برای شما شرح دهید از فردا و حادثه، که اول خواهد آمد
[ترجمه گوگل]عشق خود را برای اینکه فردا و حادثه ای را که پیش از آن نمی دانید، صحبت کن

3. Speak out; we can't hear you.
[ترجمه ترگمان]- بلندتر صحبت کن؛ ما نمی توانیم صدای تو را بشنویم
[ترجمه گوگل]حرف بزن؛ ما نمی توانیم بشنویم

4. If you have any objections, just speak out.
[ترجمه ترگمان]، اگه اعتراضی داری فقط حرف بزن
[ترجمه گوگل]در صورت مخالفت، فقط به صحبت کردن

5. It takes courage to speak out against the tide of opinion.
[ترجمه ترگمان]جرات حرف زدن در برابر مد نظر را دارد
[ترجمه گوگل]شجاعت سخن گفتن را در برابر انحطاط نظر می گذارد

6. Even then, she continued to speak out at rallies around the country.
[ترجمه ترگمان]حتی در آن زمان، او به سخنرانی در سراسر کشور ادامه داد
[ترجمه گوگل]حتی پس از آن، او همچنان در تظاهرات در سراسر کشور صحبت کرد

7. They are too frightened to speak out against the gun-toting thugs.
[ترجمه ترگمان]آن ها بیش از آن می ترسیدند که در مقابل قاتل - با اسلحه حرف بزنند
[ترجمه گوگل]آنها بیش از حد ترسناک هستند تا به مخالفت با اراذل و اوباش اسلحه کمک کنند

8. You must not speak out of your turn.
[ترجمه ترگمان]نباید از پشت سرت حرف بزنی
[ترجمه گوگل]شما نباید از نوبت خود صحبت کنید

9. I am going to speak out against the committee's decision.
[ترجمه ترگمان]من تصمیم دارم در مورد تصمیم کمیته صحبت کنم
[ترجمه گوگل]من قصد دارم در برابر تصمیم کمیته صحبت کنم

10. Douglas held his tongue, preferring not to speak out on a politically sensitive issue.
[ترجمه ترگمان]داگلاس زبان خود را حفظ کرد و ترجیح داد در یک مساله حساس سیاسی صحبت نکند
[ترجمه گوگل]داگلاس زبان خود را برگزید، ترجیح داد که از یک مسئله سیاسی حساس سخن نگوید

11. You'd better speak out,which would help you.
[ترجمه ترگمان]بهتر است حرف بزنید، که به شما کمک خواهد کرد
[ترجمه گوگل]بهتر است صحبت کنید، که به شما کمک می کند

12. It takes courage to speak out against the tide of public opinion.
[ترجمه ترگمان]شهامت گفتن در برابر موج افکار عمومی را به خود جلب می کند
[ترجمه گوگل]شتاب دادن به سخن گفتن در برابر جریان افکار عمومی طول می کشد

13. He was the only one to speak out against the decision.
[ترجمه ترگمان]اون تنها کسی بود که در مورد تصمیم حرف می زد
[ترجمه گوگل]او تنها کسی بود که در برابر تصمیم گیری صحبت می کرد

14. Britain, to its discredit, did not speak out against these atrocities.
[ترجمه ترگمان]بریتانیا، برای بی اعتبار کردن آن، علیه این کشتارها صحبت نکرد
[ترجمه گوگل]بریتانیا، به خاطر بی اعتباریش، علیه این جنایات سخن گفت

پیشنهاد کاربران

To talk freely
آزادانه نظر شخصی خود را ابلاغ کردن

بلندوواضح صحبت کردن

مطرح کردن، ( بحث ) پیش کشیدن

اعتراض کردن هست

اعتراض کردن معنی میده
Protest

بیان عقاید بصورت عمومی بویژه جهت انتقاد یا اعتراض

حرف دل خود رو زدن ( براساس عقاید و احساسات خود آن هم به صورت شجاعانه و اعتراضی )


کلمات دیگر: