(در فکر خود: به اندیشه یا تخیل یا هر چیز مجرد و انتزاعی موجودیت واقعی و عینی و لمس پذیر دادن) متجسم ساختن، اقنومی کردن، تنمند کردن، تندار کردن، تبدیل بماده کردن، جسمیت دادن به
hypostatize
(در فکر خود: به اندیشه یا تخیل یا هر چیز مجرد و انتزاعی موجودیت واقعی و عینی و لمس پذیر دادن) متجسم ساختن، اقنومی کردن، تنمند کردن، تندار کردن، تبدیل بماده کردن، جسمیت دادن به
انگلیسی به فارسی
تبدیل بماده کردن، جسمیت دادن به
هیپواستاتیز، تبدیل بماده کردن، جسمیت دادن به
انگلیسی به انگلیسی
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: hypostatizes, hypostatizing, hypostatized
مشتقات: hypostatization (n.)
حالات: hypostatizes, hypostatizing, hypostatized
مشتقات: hypostatization (n.)
• : تعریف: to present or consider (an idea, concept, or the like) as having concrete, objective reality or form.
• recognize as existing, recognize as a reality
دیکشنری تخصصی
[زمین شناسی] تبدیل بماده کردن، جسمیت دادن به
پیشنهاد کاربران
جوهریت بخشی کردن
انضمامی کردن
کلمات دیگر: