کلمه جو
صفحه اصلی

all together


با در نظر گرفتن همه ی جوانب یا شرایط، از هر نظر، 1- همه با هم، جمعا 2- کلا، کاملا

انگلیسی به فارسی

همه با هم


انگلیسی به انگلیسی

• everyone working as a unit, everyone pulling together

جملات نمونه

1. Gathered all together in this church, we commemorate those who lost their lives in the great war.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، در این کلیسا، کسانی که زندگی خود را در جنگ بزرگ از دست داده اند، جشن می گیریم
[ترجمه گوگل]ما همه را در این کلیسا جمع کردیم، ما به کسانی که زندگی خود را در جنگ بزرگ از دست دادند، یاد می شود

2. All together there are six new faces in the cabinet.
[ترجمه بهنود] روی هم رفته شش چهره جدید در کابینت داریم
[ترجمه ترگمان]همه با هم شش چهره جدید در کابینت داریم
[ترجمه گوگل]همگی شش چهره جدید در کابینه وجود دارد

3. It is difficult to get them all together under one roof.
[ترجمه ترگمان]سخت است که همه را زیر یک سقف جمع کنیم
[ترجمه گوگل]دشوار است که همه آنها را زیر یک سقف قرار دهید

4. Let's sing 'Happy Birthday'. All together now!
[ترجمه ترگمان] بیا Birthday مبارک رو بخونیم همه با هم!
[ترجمه گوگل]بیایید بخوانیم 'تولدت مبارک' همه هم اکنون!

5. Can you put your books all together in this box?
[ترجمه ترگمان]می توانی تمام کتاب های خود را در این جعبه بگذاری؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید تمام کتاب های خود را در این جعبه قرار دهید؟

6. The man did one helluva job getting it all together.
[ترجمه ترگمان]اون مرد یه کار خوب انجام داده که همه چی رو به هم ربط بده
[ترجمه گوگل]این مرد یک کار پرحرفی را انجام داد و تمام این کارها را با هم انجام داد

7. Right men. All together now. . . Push!
[ترجمه ترگمان] افراد درست! همه با هم، فشار بده
[ترجمه گوگل]مردان راست همه با هم هم اکنون فشار دادن!

8. The waiter asked if we were all together so I explained that we were two separate parties.
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت از من پرسید که آیا ما همه با هم هستیم بنابراین توضیح دادم که ما دو گروه جدا هستیم
[ترجمه گوگل]پیشخدمت پرسید که آیا همه ما با هم بودند، بنابراین توضیح دادم که ما دو طرف جداگانه بودیم

9. All together!-and we heaved away smartly, raising the sail in smooth folds like a Venetian blind unfurling.
[ترجمه ترگمان]همه با هم! و ما بادبان را بالا کشیدیم و بادبان را بالا کشیدیم و در حالی که علف های صاف Venetian را like
[ترجمه گوگل]همه با هم! - و ما با هوش و ذکاوت بالا رفتیم، بادبان را در چشمان صاف مانند یک پنجره نابینا بیرون آوردیم

10. Loops and spurs of railroad track laced it all together.
[ترجمه ترگمان]Loops و مهمیز راه آهن همه چیز را با هم وصل کرده بودند
[ترجمه گوگل]حلقه ها و اسپورهای مسیر راه آهن همه اینها را به هم متصل می کند

11. The first day we were all together it was like it never ended.
[ترجمه ترگمان]اولین روزی که با هم بودیم، مثل این بود که هرگز به پایان نرسیده بود
[ترجمه گوگل]اولین روزی که همه ما باهم بودیم این بود که هرگز پایان نیافت

12. Working out just how to bring us all together is proving to be the sticking point.
[ترجمه ترگمان]داریم روش کار می کنیم که چطور همه ما رو جمع و جور کنیم و ثابت کنیم که این نقطه جلب توجه - ه
[ترجمه گوگل]با این حال، کار کردن با چگونگی آوردن همه ما با هم، ثابت کردن نقطه ی چسبیدن است

13. Mix it all together with a spoon.
[ترجمه ترگمان]همه چیز را با یک قاشق درهم مخلوط کنید
[ترجمه گوگل]آن را با یک قاشق مخلوط کنید

14. Law seemed to tie it all together.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که قانون همه را با هم گره زده
[ترجمه گوگل]قانون به نظر می رسید که همه را با هم هموار می کرد

15. The people kneeling around her sighed all together, a breath of wonder that rippled through them.
[ترجمه ترگمان]مردم اطراف او زانو زده بودند و با هم آه می کشیدند، یک نفس عجیب که در آن ها موج می زد
[ترجمه گوگل]مردم با زانو زدن در اطرافش، همه را به هم زدند، یک نفس شگفتی که از طریق آنها موجب شد

پیشنهاد کاربران

در مجموع

روی هم رفته

جفت این دوستان اشتباه نوشتن به گمونم! altogether یعنی در مجموع، روی هم رفته ! all together معنی همه با هم میده


کلمات دیگر: