کلمه جو
صفحه اصلی

monitored

انگلیسی به فارسی

نظارت، دیده بانی کردن، به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن


پیشنهاد کاربران

انجام شد ( شیمی )

بازبینی

نظارت شود

monitored system
سیستم تحت مطالعه یا سیستم مد نظر

بررسی و تحت نظر قرار گرفتن

تنظیم کردن، کنترل کردن

( شیمی ) بررسی گردید


کلمات دیگر: