کلمه جو
صفحه اصلی

dole


معنی : صدقه، فرم، قسمت، اندوه، ضجه، سار، حق بیمه ایام بیکاری، حصه، ماتم، کمک هزینه دولتی به بیکاران
معانی دیگر : (دادن پول یا خوراک به نیازمندان) اعانه، بخشش، سهمیه، مستمری (به ویژه کمک دولتی به بیکاران و غیره)، دستمردی، مقرری، اعانه، (معمولا با: out) مقدار کم و با صرفه جویی دادن، بخش کردن، قسمت کردن، (انگلیس - معمولا با: the) کمک هزینه دولتی، (قدیمی) سرنوشت، (قدیمی) اندوه، درد، سرنوشت، تقسیم پول یا غذا در فواصل معین

انگلیسی به فارسی

خیر، حق بیمه ایام بیکاری، صدقه، سار، قسمت، حصه، اندوه، ماتم، ضجه، فرم، کمک هزینه دولتی به بیکاران


قسمت، حصه، سرنوشت، تقسیم پول یا غذا در فواصل معین،صدقه، کمک هزینه دولتی به بیکاران، حق بیمه ایام بیکاری، اندوه، ماتم


انگلیسی به انگلیسی

• charity
give donations to the poor; give out in small amounts, hand out sparingly
the dole is money given regularly by the government to people who are unemployed.
if you dole something out, you give a certain amount of it to each person in a group; an informal expression.

مترادف و متضاد

صدقه (اسم)
alms, charity, dole

فرم (اسم)
figure, appearance, dole, sorrow, form, farm

قسمت (اسم)
detachment, section, party, leg, share, portion, sect, lot, division, dole, proportion, segment, canton, arm, chapter, department, ratio, plank, feck, parcel, percentage, compartment, snick, grist, internode, kismet, rasher, whang

اندوه (اسم)
distress, dole, heartache, chagrin, grief, dolor, dolour, teen

ضجه (اسم)
cry, dole, scream, exclamation, howl, yell, squall, lament, wail, squeal, shriek, whoop, plaint, yawl, yammer

سار (اسم)
distress, head, dole, heartache, grief, starling

حق بیمه ایام بیکاری (اسم)
dole

حصه (اسم)
share, dole

ماتم (اسم)
dole, mourning

کمک هزینه دولتی به بیکاران (اسم)
dole

allowance, allocation


Synonyms: allotment, alms, apportionment, benefit, charity, dispensation, distribution, division, donation, gift, grant, gratuity, handout, living wage, mite, modicum, parcel, pittance, portion, quota, relief, share, subsistence, trifle


جملات نمونه

1. the weekly dole at a charity office
اعانات هفتگی که در سازمان خیریه داده می شود

2. he is still on the dole
او هنوز اعانه دریافت می کند.

3. Another 2100 people have joined the dole queue.
[ترجمه ترگمان]۲۱۰۰ نفر دیگر به صف dole پیوسته اند
[ترجمه گوگل]2100 نفر دیگر به صف خدمت پیوسته اند

4. Too many young people are still on the dole.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از جوانان هنوز خیریه هستند
[ترجمه گوگل]بیش از حد بسیاری از جوانان هنوز در حال گذر است

5. She lost her job and had to claim dole.
[ترجمه ترگمان]شغلش را از دست داد و مجبور شد به او پول بپردازد
[ترجمه گوگل]او کار خود را از دست داد و مجبور شد ادعا کند

6. I go back on the dole when the shooting season's finished.
[ترجمه ترگمان]وقتی فصل شکار به پایان می رسد، بر می گردم
[ترجمه گوگل]وقتی فصل تیراندازی به پایان رسید، به عقب برگردم

7. Mr. Dole can see you now. Will you come through?
[ترجمه ترگمان]! آقای دول الان می تونه شما رو ببینه تو هم میای؟
[ترجمه گوگل]آقای دول میتونی ببینمت آیا از طریق آن می روید؟

8. Many families are living on the dole since the strike.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از خانواده ها از زمان اعتصاب غذای رایگان دریافت می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از خانواده ها پس از اعتصاب، در خیابان زندگی می کنند

9. It's not easy living on the dole.
[ترجمه ترگمان]زندگی با پول آسان نیست
[ترجمه گوگل]این آسان نیست زندگی در خراب

10. If you work without signing off the dole you are breaking the law.
[ترجمه ترگمان]اگر کار کنی بدون امضا کردن پول، داری قانون را می شکنی
[ترجمه گوگل]اگر بدون معلق کردن کار کنید، قانون را شکست می دهید

11. The number claiming dole went up by 500.
[ترجمه ترگمان]تعداد dole که ادعا می کنند ۵۰۰ نفر است، ۵۰۰ نفر است
[ترجمه گوگل]تعداد ادعای خلع سلاح 500 برابر شد

12. I got out my wallet and began to dole out the money.
[ترجمه ترگمان]کیف پولم را بیرون آوردم و شروع به پول پرداخت پول کردم
[ترجمه گوگل]من کیف پولم را بیرون کردم و پول را شروع کردم

13. He's been on the dole for a year.
[ترجمه ترگمان]او یک سال است که در خانه است
[ترجمه گوگل]او یک سال است که در حال گذراندن است

14. Many had come off the dole and set up their own small businesses.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها خیریه را کنار گذاشته بودند و کاره ای کوچک خود را برپا کرده بودند
[ترجمه گوگل]بسیاری از کارهای کوچک خود را کنار گذاشتند و کارهای کوچک خود را انجام می دادند

The weekly dole at a charity office.

کمک‌های هفتگی که در سازمان خیریه داده می‌شود.


He is still on the dole.

او هنوز اعانه دریافت می‌کند.


He has to accept doles.

او مجبور است مقرری بگیرد.


He collected old clothes and doled them out among the natives in the island.

او لباسهای کهنه را جمع کرد و بین بومیان توزیع کرد.


پیشنهاد کاربران

مبلغی که از طرف دولت به افراد داده می شود در دوران بیکاری


کلمات دیگر: