کلمه جو
صفحه اصلی

sounding


صدا سازی، تولید صدا، آوازایی، پرطنین، ژرفایابی، ژرفاسنجی، عمق سنجی، فضا پژوهی، آسمان پژوهی (با موشک یا امواج رادیو)، (جمع) داده های گردآوری شده در اثر ژرفاسنجی یا فضا پژوهی، عمق پیمایی، تعمیق، جای کم عمق که پیمایش ان اسان باشد

انگلیسی به فارسی

صدا سازی، تولید صدا، آوازایی


پرطنین


غلوآمیز، پر هارت و پورت


ژرفایابی، ژرفاسنجی، عمق سنجی


فضا پژوهی، آسمان پژوهی (با موشک یا امواج رادیو)


(جمع) دادههای گردآوری شده در اثر ژرفاسنجی یا فضا پژوهی


(به‌ویژه در نظر پرسی‌های همگانی - جمع) زمینه‌یابی مقدماتی


صدایی، صدا کردن، زدن، نواختن، به نظر رسیدن، صدا دادن، بنظر رسیدن، بگوش خوردن، ژرفاسنجی کردن، گمانه زدن، بصدا در اوردن، سر و گوش آب دادن


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: soundingly (adv.)
(1) تعریف: producing or emitting sound.

(2) تعریف: resonant; sonorous.
اسم ( noun )
• : تعریف: (often pl.) the act of measuring the depth of water.

• measurement of water depth by means of a line and lead; measurements obtained by sounding with a lead and line; measurement of atmospheric conditions (meteorology)
making a noise, producing a loud sound, resonant; making loud meaningless noises

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] گمانه زنی - ژرفایابی - عمقیابی - عمق سنجی - کاوشگری
[برق و الکترونیک] اکتشاف 1. هر گونه نفوذ در محیط طبیعی، زیر آب یا در جو، برای مشاهده علمی و اندازه گیری . 2. تعیین عمق آب با طناب عمق سنج یا عمق یاب .
[زمین شناسی] عمق پیمایى ،تعمیق، اندازه گیرى عمق - ضربه زدن به یک سقف برای فهمیدن امنیت آن برای کارکردن

جملات نمونه

1. strange music kept sounding in her ears
موسیقی عجیبی در گوشش صدا می کرد.

2. He is sounding out Middle Eastern governments on ways to resolve the conflict.
[ترجمه ترگمان]او دولت های خاور میانه را به دنبال راه هایی برای حل این مناقشه است
[ترجمه گوگل]او از دولت های خاورمیانه در زمینه راه حل برای حل مناقشه سخن می گوید

3. He is fond of using high - sounding phrases.
[ترجمه ترگمان]اون خیلی دوست داره از جمله های بلند استفاده کنه
[ترجمه گوگل]او علاقه مند به استفاده از عبارات با صدای بلند است

4. He needed a sounding board rather than thinking alone.
[ترجمه ترگمان]به جای اینکه به تنهایی فکر کند، به یک صفحه به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]او به جای فکر کردن تنها به یک هیئت علمی نیاز داشت

5. Max sighed, sounding even more downhearted.
[ترجمه ترگمان]مکس اهی کشید، حتی بیش از پیش مایوس به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]مکس آهی کشید، صدایی خیره تر شد

6. A balloon popped, sounding like a gunshot.
[ترجمه ترگمان] یه بالون، مثل تیر به نظر میومد
[ترجمه گوگل]یک بالون ظاهر شد، مانند یک گلوله شلیک

7. Now it is an American economist who is sounding the alarm .
[ترجمه ترگمان]اکنون این یک اقتصاددان آمریکایی است که زنگ خطر را به صدا در می آورد
[ترجمه گوگل]اکنون یک اقتصاددان آمریکایی است که صدای زنگ را می شنود

8. At the risk of sounding self-pitying, I'd say it has been harder on me than it has on Joanne.
[ترجمه ترگمان]با وجود ریسکی که به نظر می رسد - خیلی بیشتر از آن که روی Joanne تاثیر گذاشته بود برایم سخت بوده
[ترجمه گوگل]در معرض خطر صدمه زدن به خودم، می توانم بگویم آن را نسبت به جوآن سخت تر شده است

9. He's always sounding off about how he would manage the firm.
[ترجمه ترگمان]اون همیشه در مورد اینکه چطور شرکت رو اداره می کنه صحبت می کنه
[ترجمه گوگل]او همیشه در مورد چگونگی مدیریت این شرکت می گوید

10. At the risk of sounding stupid, can I ask a question?
[ترجمه ترگمان]با وجود ریسکی که به نظر می رسد، می توانم یک سوال بپرسم؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانم یک سوال بپرسم؟

11. He should check his facts before sounding off.
[ترجمه ترگمان]باید facts رو قبل از اینکه خاموش بشه چک کنه
[ترجمه گوگل]او باید قبل از اینکه صدای خود را بشنود، حقایق خود را بررسی کند

12. John always used her as a sounding board for new ideas.
[ترجمه ترگمان]جان همیشه از او برای ایده های جدید استفاده می کرد
[ترجمه گوگل]جان همیشه از او بعنوان یک هیئت علمی برای ایده های جدید استفاده کرد

13. 'What do you want?' he asked, sounding slightly truculent.
[ترجمه ترگمان]تو چی می خو ای؟ او که کمی عصبی شده بود، پرسید
[ترجمه گوگل]'چه چیزی می خواهید؟' او پرسید، صدایی کمی مبهم است

14. I called Mum, sounding all sad and pathetic.
[ترجمه ترگمان]به مامان زنگ زدم، همه غمگین و رقت انگیز به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]من مامان را صدا زدم، صدای همه غم و غم انگیز

پیشنهاد کاربران

باستان شناسی: گمانه زنی، سونداژ


شبیه - بنظر رسیدن
مثلا : this is the most new york sounding west coast beat ever

Iranian sounding song آهنگی که ایرانی بنظر میرسه و شبیه به آهنگ های ایرانیه

خود sound like و sounds like یعنی شبیه به چیزی بنظر رسیدن

یه معنی دیگش میشه وارد کردن و فرو کردن لوله به سوراخ های بدن ( خصوصا مجرای ادراری )
■ این لوله میتونه سوند باشه ( catheter ) که برای تخلیه ادرار انجام میشه
■ میتونه لوله ی دوربینِ باشه برای معاینه درون مثانه که به اینکار سیستاسکوپی {کاپی} ( cystoscopy ) میگن و به اون لوله ی آزمایش ( cystoscope ) میگن
■ یا میتوه لوله ها و شلنگ های معمولی به منظور فعالیت و لذت جنسی باشه. که فرد برای لذت بردن اینکارو انجام میده
■ یا حتی میتونه speculum در موارد خیلی محدود
مثال :
Urethral sounding : ورود لوله به مجرای ادرار
Sounding her urethra

sounding ( ژئوفیزیک )
واژه مصوب: عمق‏یابی
تعریف: اندازه‏گیری عمق دریاها و دریاچه‏ها و رودخانه‏ها با وسایل مختلف


کلمات دیگر: