کلمه جو
صفحه اصلی

braille


معنی : خط برجسته مخصوص کوران، الفباء نابینایان
معانی دیگر : الفبای نابینایان (به صورت نقطه های برجسته)، بریل

انگلیسی به فارسی

خط برجسته مخصوص کوران، الفبا نابینایان


الفباء نابینایان، خط برجسته مخصوص کوران


انگلیسی به انگلیسی

• write or spell in braille
system of writing for the blind where configurations of raised dots represent letters and numerals
braille is a system of printing for blind people. the letters are printed as groups of raised dots that blind people feel with their fingers.

اسم ( noun )
• : تعریف: (often l.c.) a writing and printing system for blind persons, in which raised dots are grouped into different patterns to represent characters, which are read by touch.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: Brailles, Brailling, Brailled
• : تعریف: (often l.c.) to write or print using Braille characters.

مترادف و متضاد

خط برجسته مخصوص کوران (اسم)
braille

الفباء نابینایان (اسم)
braille

جملات نمونه

1. He can read Braille though he isn't blind.
[ترجمه ترگمان]با اینکه کور نیست
[ترجمه گوگل]او می تواند بریل را بخواند گرچه کور نیست

2. He has transcribed that book into braille.
[ترجمه ترگمان]او این کتاب را در braille رونویسی کرده است
[ترجمه گوگل]او این کتاب را به بریل ترجمه کرده است

3. How many official documents have been transcribed into Braille for blind people?
[ترجمه ترگمان]چه تعداد از اسناد رسمی به خط بریل برای نابینایان رونویسی شده اند؟
[ترجمه گوگل]چندین اسناد رسمی برای افراد نابینا به بریل رونویسی شده اند؟

4. The book has been transcribed into braille.
[ترجمه ترگمان]این کتاب به braille رونویسی شده است
[ترجمه گوگل]این کتاب به زبان بریل نوشته شده است

5. Books are now printed in braille.
[ترجمه ترگمان]کتاب ها اکنون در braille چاپ می شوند
[ترجمه گوگل]کتاب ها اکنون در بریل چاپ شده اند

6. All the exhibits are labelled in Braille.
[ترجمه ترگمان]همه این نمایشگاه ها به خط بریل برچسب زده می شوند
[ترجمه گوگل]تمام نمایشگاه ها در بریل برچسب گذاری شده اند

7. There's a Braille clock, Braille dials on the kitchen appliances and a phone with Braille print-out and keyboard.
[ترجمه ترگمان]یک خط بریل (dials)به خط بریل و یک تلفن همراه با خط بریل و صفحه کلید به خط بریل وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک ساعت Braille، شماره گیری برایل بر روی وسایل آشپزخانه و یک گوشی با چاپ بریل و صفحه کلید وجود دارد

8. Previous evidence has shown that fluent braille involves a number of subsidiary perceptual, cognitive and manual skills.
[ترجمه ترگمان]شواهد قبلی نشان داده اند که braille روان شامل تعدادی از مهارت های ادراکی، شناختی و دستی است
[ترجمه گوگل]شواهد قبلی نشان داده است که Braille روان شناختی شامل تعدادی مهارت ادراکی، شناختی و دستی است

9. A braille option is also supplied and is easily fitted if required.
[ترجمه ترگمان]گزینه braille نیز تامین می شود و اگر مورد نیاز باشد به راحتی نصب می شود
[ترجمه گوگل]گزینه بریل نیز عرضه می شود و در صورت لزوم به راحتی نصب می شود

10. Braille Stark black controls and print against a white finish help the visually impaired to identify the controls.
[ترجمه ترگمان]بلک جک استارک کنترل های سیاه و چاپی در برابر یک روکش سفید به افراد نابینا کمک می کند تا کنترل ها را شناسایی کنند
[ترجمه گوگل]Braille Stark سیاه کنترل و چاپ در برابر یک پایان سفید کمک به دید ناشناخته برای شناسایی کنترل

11. As the letter was in braille it was never broadcast.
[ترجمه ترگمان]وقتی نامه در braille بود هرگز از آن خبری نشد
[ترجمه گوگل]همانطور که نامه در بریل بود پخش نشد

12. The weights are marked in braille with irregular bumps that to the uninformed would appear to be defects.
[ترجمه ترگمان]وزن ها در braille با bumps بی قاعده علامت گذاری می شوند که به نظر می رسد این uninformed نقص باشند
[ترجمه گوگل]وزن ها در بریل با ضربه های نامنظم مشخص شده اند که به ناآگاهی به نظر می رسد نقص است

13. Instructions can also be obained in Braille for the visually impaired.
[ترجمه ترگمان]دستورالعمل ها همچنین می توانند به خط بریل برای اختلالات بینایی اختصاص داده شوند
[ترجمه گوگل]دستورالعمل ها همچنین می توانند در Braille برای افراد مبتلا به نقص مشاهده شوند

14. There she's been provided with Braille equipment and a talking computer.
[ترجمه ترگمان]او مجهز به تجهیزات خط بریل و یک کامپیوتر صحبت شده بود
[ترجمه گوگل]او با تجهیزات بریل و کامپیوتر صحبت می کند

15. The star gave him his autograph in Braille.
[ترجمه ترگمان]این ستاره فیلم را به خط بریل به او داد
[ترجمه گوگل]این ستاره به او اجازه داد تا بریل را به دست آورد

پیشنهاد کاربران

Braille


کلمات دیگر: