1.
پادری
2. she hid the key under the doormat
او کلید را زیر پادری پنهان کرد.
3. Don't let him treat you like a doormat .
[ترجمه صداقت علی مولایی] اجازه ندهید کسی به شما رکب بزند
[ترجمه ترگمان]نگذار مثل پادری با تو رفتار کند
[ترجمه گوگل]اجازه ندهید او مانند یک دستمال کاغذی با شما رفتار کند
4. There was a letter on the front doormat bearing his name, manually typed.
[ترجمه ترگمان]نامه ای روی پادری بود که به طور دستی تایپ شده بود
[ترجمه گوگل]یک نامه در دستگیره جلو وجود داشت که نام او را به صورت دستی تایپ کرد
5. But the bills were dropping on to the doormat and I felt I had no choice.
[ترجمه ترگمان]اما اسکناس ها روی پادری افتاده بود و من احساس می کردم که چاره دیگری ندارم
[ترجمه گوگل]اما صورتحساب ها به درب منقبض شد و من احساس کردم انتخابی ندارم
6. A doormat for that bullying old harridan to wipe her feet on.
[ترجمه ترگمان]یه پادری واسه اون پیرزن عوضی که داشت پاهاش رو پاک می کرد
[ترجمه گوگل]یک دستمال کاغذی برای آن قلدری هارگریان قدیمی برای پاک کردن پا روی آن
7. Incredibly, Wildcat football team, a long-time doormat, has suddenly arisen, stealing the thunder from the basketball team.
[ترجمه ترگمان]باور نکردنی است، تیم فوتبال آمریکایی، یک پادری پشت دراز، ناگهان قیام کرده و رعد و برق تیم بسکتبال را دزدیده
[ترجمه گوگل]باور نکردنی، تیم فوتبال Wildcat، یک دروازه طولانی، به طور ناگهانی بوجود آمد و رعد و برق از تیم بسکتبال را سرقت کرد
8. don't be such a doormat!
[ترجمه ترگمان]اینقدر پادری نباش!
[ترجمه گوگل]یک چنین اتفاقی نمی افتد!
9. If you hadn't been a doormat you wouldn't have been trodden on - that's what doormats are for.
[ترجمه ترگمان]اگه تو اون پادری نبودی که زیر پا گذاشته بودی - این چیزی بود که پادری توش بود
[ترجمه گوگل]اگر تا به حال نبوده اید، شما نباید از بین برود - این چیزی است که برای آن ها وجود دارد
10. Several letters plopped onto the doormat.
[ترجمه ترگمان]چند نامه از روی پادری رد شد
[ترجمه گوگل]نامه های متعدد بر روی دستمال کاغذی گذاشته شد
11. The key is under the doormat.
[ترجمه ترگمان]کلید زیر پادری است
[ترجمه گوگل]کلید زیر در دست است
12. Fiona was determined that she would be nobody's doormat.
[ترجمه ترگمان]فیونا تصمیم گرفته بود که او در خانه کسی نخواهد بود
[ترجمه گوگل]فیونا متوجه شد که او کسی نخواهد بود
13. Keith: You think I treat you like a doormat?
[ترجمه ترگمان]فکر می کنی من مثل یه پادری باه ات برخورد می کنم؟
[ترجمه گوگل]کیت: تو فکر می کنی که تو مثل یک دستمال کاغذی رفتار می کنی؟
14. Main Flocking doormat rubber, rubber products and rubber volume only.
[ترجمه ترگمان]flocking اصلی، لاستیک، محصولات لاستیکی و حجم لاستیکی
[ترجمه گوگل]تنها لاستیک و محصولات لاستیکی، لاستیکی و حجم لاستیکی Flocking
15. We wiped our muddy feet on the doormat.
[ترجمه ترگمان]پاهای گل آلود خود را از روی پادری پاک کردیم
[ترجمه گوگل]ما پاچه های گرسنه خود را بر روی دستشویی پاک کردیم