بطور استعاره، ازراه استعاره، مجازا
metaphorically
بطور استعاره، ازراه استعاره، مجازا
انگلیسی به فارسی
به طور استعاری، با استعاره، به طور مجازی، مجازا
انگلیسی به انگلیسی
• in a metaphorical manner, comparatively; allegorically
جملات نمونه
1. She was, literally and metaphorically, in perfect shape.
[ترجمه ترگمان]او به صورت تحت اللفظی و به لحاظ استعاره ای در شکل کامل قرار داشت
[ترجمه گوگل]او، به طور معناداری و استعاری، در شکل کامل بود
[ترجمه گوگل]او، به طور معناداری و استعاری، در شکل کامل بود
2. The phrase 'born again' is used metaphorically to mean that someone has suddenly become very religious.
[ترجمه ترگمان]عبارتی که دوباره متولد می شود به طور استعاری به معنای این است که یک نفر ناگهان بسیار مذهبی شده است
[ترجمه گوگل]عبارت 'دوباره متولد شده' به صورت استعاره به کار میرود به این معنی که شخص به طور ناگهانی تبدیل به بسیار مذهبی شده است
[ترجمه گوگل]عبارت 'دوباره متولد شده' به صورت استعاره به کار میرود به این معنی که شخص به طور ناگهانی تبدیل به بسیار مذهبی شده است
3. You're speaking metaphorically, I hope.
[ترجمه رویا کاوهای] امیدوارم که منظورت واقعا این نباشه.
[ترجمه ترگمان]تو داری مجازا صحبت می کنی، امیدوارم[ترجمه گوگل]شما امیدوارانه با استعاره صحبت می کنید
4. Metaphorically speaking, you could see straight through him to the other side of the room.
[ترجمه ترگمان]در واقع، شما می توانستید یک راست او را به طرف دیگر اتاق نگاه کنید
[ترجمه گوگل]شما می توانید از طریق سخنرانی متافیزیکی مستقیم از طریق او به سمت دیگر اتاق نگاه کنید
[ترجمه گوگل]شما می توانید از طریق سخنرانی متافیزیکی مستقیم از طریق او به سمت دیگر اتاق نگاه کنید
5. Not united metaphorically, or even just in partnership, but on the most fundamental physical levels.
[ترجمه ترگمان]نه به طور استعاری، یا حتی با مشارکت بلکه در بنیادی ترین سطح فیزیکی
[ترجمه گوگل]نه متحد استعاری، و نه حتی فقط در مشارکت، بلکه در بنیادی ترین سطوح فیزیکی است
[ترجمه گوگل]نه متحد استعاری، و نه حتی فقط در مشارکت، بلکه در بنیادی ترین سطوح فیزیکی است
6. This is accomplished by metaphorically fitting the discourse of astrophysics on to that of psychology.
[ترجمه ترگمان]این کار به صورت مجازی با استفاده از گفتمان فیزیک نجومی در ارتباط با روان شناسی انجام می شود
[ترجمه گوگل]این است که به صورت استعاری منطبق با گفتمان اخترفیزیک بر روی روانشناسی انجام شده است
[ترجمه گوگل]این است که به صورت استعاری منطبق با گفتمان اخترفیزیک بر روی روانشناسی انجام شده است
7. Gregory put the boot in . . . metaphorically speaking!
[ترجمه ترگمان] گرگوری چکمه رو گذاشت که مجازا صحبت کنه
[ترجمه گوگل]گرگوری بوت را در استعاری صحبت کردن
[ترجمه گوگل]گرگوری بوت را در استعاری صحبت کردن
8. It corresponded metaphorically to a view of life that was similarly rationalistic and intelligible.
[ترجمه ترگمان]این موضوع به طور استعاری به دیدگاهی از زندگی مرتبط بود که کاملا منطقی و قابل فهم بود
[ترجمه گوگل]این به طور استعاری به دیدگاهی از زندگی متکی بود که همانگونه عقلانی و قابل فهم بود
[ترجمه گوگل]این به طور استعاری به دیدگاهی از زندگی متکی بود که همانگونه عقلانی و قابل فهم بود
9. Metaphorically speaking, I hasten to add.
[ترجمه ترگمان]میل دارم اضافه کنم
[ترجمه گوگل]صحبت کردن متافیزیکی، من سریعا برای اضافه کردن
[ترجمه گوگل]صحبت کردن متافیزیکی، من سریعا برای اضافه کردن
10. But now businesses are being urged to keep metaphorically clean, too.
[ترجمه ترگمان]اما اکنون به کسب و کارها ترغیب می شوند که به طور استعاری، پاک بمانند
[ترجمه گوگل]اما اکنون کسب و کارها از تمایز استعاری تمایل دارند
[ترجمه گوگل]اما اکنون کسب و کارها از تمایز استعاری تمایل دارند
11. The other extreme took "law" completely metaphorically, picking out some standard or norm perceivable in natural phenomena which governs behavior through entirely impersonal means.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، \"قانون\" به طور طبیعی \"قانون\" را به طور کامل مورد استفاده قرار داد و برخی از استاندارد یا نرم را در پدیده های طبیعی که رفتار را از طریق ابزارهای کاملا شخصی کنترل می کند، به دست آورد
[ترجمه گوگل]افراطی دیگر 'قانون' را به طور کامل از نظر استعاری به دست آورد، و برخی از معیارها یا نهادهای قابل درک را در پدیده های طبیعی می بینند که رفتار را از طریق روش های کاملا غیر شخصی می سنجند
[ترجمه گوگل]افراطی دیگر 'قانون' را به طور کامل از نظر استعاری به دست آورد، و برخی از معیارها یا نهادهای قابل درک را در پدیده های طبیعی می بینند که رفتار را از طریق روش های کاملا غیر شخصی می سنجند
12. This idiom is nowadays used to indicate metaphorically halting an attack or ceasing all activities.
[ترجمه ترگمان]این عبارت امروزه برای اشاره به توقف حمله و توقف تمام فعالیت ها به کار می رود
[ترجمه گوگل]این اصطلاح امروزه مورد استفاده قرار می گیرد تا نشان دهد استعاری از توقف حمله یا متوقف کردن فعالیت ها است
[ترجمه گوگل]این اصطلاح امروزه مورد استفاده قرار می گیرد تا نشان دهد استعاری از توقف حمله یا متوقف کردن فعالیت ها است
13. Metaphorically each rich nation can be seen as a lifeboat full of comparatively rich people.
[ترجمه ترگمان]هر کشور ثروتمند را می توان به عنوان یک قایق نجات پر از افراد نسبتا ثروتمند دید
[ترجمه گوگل]به طور متقاطع هر ملت ثروتمند می تواند به عنوان یک قایق رانی پر از مردم نسبتا غنی دیده شود
[ترجمه گوگل]به طور متقاطع هر ملت ثروتمند می تواند به عنوان یک قایق رانی پر از مردم نسبتا غنی دیده شود
14. Metaphorically it implied a sort of admirable energy.
[ترجمه ترگمان]به طور مجازی یک نوع انرژی قابل تحسینی بود
[ترجمه گوگل]به طرز متافیزیکی آن نوعی انرژی قابل تحسین را بیان می کند
[ترجمه گوگل]به طرز متافیزیکی آن نوعی انرژی قابل تحسین را بیان می کند
پیشنهاد کاربران
استعاری
کنایه ای، رمزی
استعارتأ
استعاره وار
کلمات دیگر: