کلمه جو
صفحه اصلی

appalling


معنی : مخوف، ترسناک
معانی دیگر : رقت انگیز، موجب هراس و انزجار، هولناک

انگلیسی به فارسی

ترسناک، مخوف


مخوف، ترسناک


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: appallingly (adv.)
• : تعریف: causing shock, dismay, or consternation; frightful.
مترادف: frightful, horrific, shocking
متضاد: charming, delightful, pleasing
مشابه: awful, dire, ghastly, grisly, harrowing, hideous, horrible, horrid, lurid, petrifying

- There is an appalling rate of homelessness in the nation.
[ترجمه ترگمان] در این کشور نرخ بی خانمانی وجود دارد
[ترجمه گوگل] نرخ بیکاری در کشور بسیار کم است
- The conditions in the rundown hospital were appalling.
[ترجمه ترگمان] شرایط در بیمارستان قدیمی ترسناک بود
[ترجمه گوگل] شرایط در بیمارستان زود هنگام ناخوشایند بود

• shocking, terrible, frightening, horrifying
something that is appalling is so bad that it shocks you.

مترادف و متضاد

مخوف (صفت)
hideous, appalling, terrible, gruesome, horrific, dreadful, ghastly

ترسناک (صفت)
hideous, ugly, scarey, scary, appalling, terrible, dreadful, ghastly, formidable, fearsome, grim, tremendous, forbidding, dire, horrid, direful, lurid, macabre, direst, terrific, hair-raising, redoubtable, nightmarish, trepid

horrifying


Synonyms: alarming, astounding, awful, bad, daunting, dire, disheartening, dismaying, dreadful, fearful, formidable, frightening, frightful, ghastly, grim, grody, gross, harrowing, heavy, hideous, horrible, horrid, horrific, intimidating, mean, petrifying, scaring, shocking, terrible, terrifying, the end, unnerving


Antonyms: comforting, encouraging, reassuring, satisfying


جملات نمونه

1. the appalling dirt and poverty of the children. . .
کثیفی و فقر رقت انگیز کودکان

2. the condition of the hostages was appalling
وضع گروگان ها هولناک بود.

3. It is appalling that child was murdered.
[ترجمه ترگمان]این وحشتناک است که بچه به قتل رسید
[ترجمه گوگل]این حیرت انگیز است که کودک کشته شد

4. They have been living under the most appalling conditions for two months.
[ترجمه ترگمان]آن ها دو ماه است که در سخت ترین شرایط زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]آنها برای دو ماه در معرض ترین شرایط زندگی می کنند

5. Let me be quite blunt your work is appalling.
[ترجمه ترگمان]بگذار رک و پوست کنده بگویم که کار تو وحشتناک است
[ترجمه گوگل]اجازه دهید من کاملا بی حال کار خود را وحشتناک است

6. Conditions in the prison are said to be appalling.
[ترجمه ترگمان]گفته می شود شرایط زندان ترسناک است
[ترجمه گوگل]گفته می شود شرایط در زندان ناخوشایند است

7. The book celebrates the hostages' remarkable triumph over appalling adversity.
[ترجمه ترگمان]این کتاب، پیروزی چشمگیر گروگان ها بر بدبختی هولناک را جشن می گیرد
[ترجمه گوگل]این کتاب جشن پیروزی قابل توجهی از گروگان ها در برابر بدبختی های ناخوشایند است

8. Your table manners are appalling - don't you know how to use a knife and fork?
[ترجمه ترگمان]طرز رفتارت وحشتناکه - مگه نمیدونی چطور از چاقو و چنگال استفاده کنی؟
[ترجمه گوگل]رفتارهای جدول شما ناخوشایند هستند - نمی دانید چطور چاقو و چنگال استفاده کنید؟

9. It's a nice job but the pay is appalling.
[ترجمه ترگمان]کار قشنگی است، اما حقوقش وحشتناک است
[ترجمه گوگل]این یک کار خوب است اما پرداخت وحشتناک است

10. With staff shortages and appalling weather conditions, the emergency services were at full stretch.
[ترجمه ترگمان]با کمبود پرسنل و شرایط وحشتناک آب و هوایی، خدمات اورژانسی در حال توسعه بود
[ترجمه گوگل]با کمبود پرسنل و شرایط آب و هوایی وحشتناک، خدمات اورژانسی در حال تکمیل بودند

11. Appalling poverty and great wealth coexist in the city.
[ترجمه ترگمان]فقر مطلق و ثروت عظیم در شهر وجود دارند
[ترجمه گوگل]فقر مطلق و ثروت بزرگ در شهر همسایگی دارند

12. Her lack of manners is quite appalling.
[ترجمه ترگمان]رفتار او خیلی ترسناک است
[ترجمه گوگل]فقدان رفتار او کاملا ناخوشایند است

13. He stood there wide-eyed at the appalling scene.
[ترجمه ترگمان]او همان جا ایستاده بود و به منظره ترسناک نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]او آنجا در صحنه ی وحشت زده بود

14. He was kept in appalling conditions in prison.
[ترجمه امیررضا پورکاظم] او در شرایط های خیلی بد و وحشتناکی ، در زندان نگهداری میشد.
[ترجمه ترگمان]او در زندان به سر می برد
[ترجمه گوگل]او در زندان های محکم نگه داشته شد

15. These children work 70 metres below ground in appalling conditions.
[ترجمه ترگمان]این کودکان در شرایط وحشتناکی ۷۰ متر زیر زمین کار می کنند
[ترجمه گوگل]این کودکان 70 متر زیر زمین را در شرایط وحشتناک کار می کنند

the appalling dirt and poverty of the children...

کثیفی و فقر رقت‌انگیز کودکان


The condition of the hostages was appalling.

وضع گروگان‌ها هولناک بود.


پیشنهاد کاربران

وحشتناک

وحشتناک. دردناک

زننده

The study found that the fast - growing chicken varieties common on factory farms have tons of health problems separate from the ones caused by their appalling conditions
. . . ناشی از/به سبب شرایط افتضاح/رقت انگیزشون


کلمات دیگر: