1. a south wind
باد جنوبی
2. the south entrance
مدخل جنوبی (واقع در جنوب)
3. whales go south for mating and calving
نهنگان برای جفت گیری و زایمان به جنوب می روند.
4. these birds travel south during winter
این پرندگان در زمستان به جنوب کوچ می کنند.
5. this road tends south
این جاده رو به جنوب است (به جنوب می رود).
6. hills ranging toward the south
تپه هایی که به سمت جنوب امتداد دارند
7. some birds winter in the south
برخی پرندگان در زمستان به جنوب می روند.
8. the road arcs round the south of the city
راه جنوب شهر را دور می زند.
9. the tree tilts to the south
درخت به سوی جنوب خم شده است.
10. the persian gulf is in the south of iran
خلیج فارس در جنوب ایران است.
11. the railway depot is in the south of the city
ایستگاه ترن در جنوب شهر است.
12. they entered the church by the south entry
آنان از در جنوبی وارد کلیسا شدند.
13. this problem is peculiar to the south of the city
این مسئله ویژه ی جنوب شهر است.
14. the difficult existence of fishermen in the south
زندگی سخت ماهیگیران جنوب
15. the wind has hauled more to the south
باد بیشتر به سوی جنوب می وزد.
16. a dingy room in an inn in the south of the city
یک اتاق کثیف در یک مسافر خانه ی جنوب شهر
17. the place where the three main arteries of south tehran meet
جایی که سه شاهراه اصلی جنوب تهران به هم می رسند
18. the soldiers are to strike camp tomorrow and move south
قرار است فردا سربازان اردوگاه را برچینند و به جنوب بروند.
19. free housing was the carrot with which they interested employees to go south
خانه ی مجانی انگیزه ای بود که با آن کارمندان را به رفتن به جنوب راغب می کردند.
20. it is not easy to understand the argot of the ruffians in the city's south
فهم ویژه گویش (زبان لاتی) چاقوکش های جنوب شهر آسان نیست.
21. A jet planed in from the south.
[ترجمه ترگمان]یک جت planed که از جنوب ساخته شده بود
[ترجمه گوگل]یک جت در جنوب از منظر منظومه شمسی
22. The flagpole leans to the south.
[ترجمه ترگمان]میله به سمت جنوب تکیه دارد
[ترجمه گوگل]پرچم دار به سمت جنوب فرود می آید
23. The south of England, where prices have fallen furthest, will remain the weakest market.
[ترجمه ترگمان]جنوب انگلستان، که در آن قیمت ها بیش ترین سقوط را دارند، ضعیف ترین بازار باقی خواهند ماند
[ترجمه گوگل]جنوب انگلستان، که در آن قیمت ها به مراتب پایین آمده است، ضعیف ترین بازار باقی خواهد ماند
24. That pronunciation is unacceptable in the south of Britain.
[ترجمه ترگمان]تلفظ این تلفظ در جنوب بریتانیا غیرقابل قبول است
[ترجمه گوگل]این تلفظ در جنوب بریتانیا غیر قابل قبول است
25. The wind shifted to the south.
[ترجمه ترگمان]باد به سمت جنوب حرکت کرد
[ترجمه گوگل]باد به سمت جنوب حرکت کرد
26. The north and south of the island are linked by a narrow isthmus.
[ترجمه ترگمان]شمال و جنوب جزیره توسط یک isthmus باریک به هم متصل شده اند
[ترجمه گوگل]شمال و جنوب جزیره با یک ناحیه باریک ارتباط دارد
27. James Roach was electrocuted in South Carolina in 1986 .
[ترجمه ترگمان]جیمز روچ در سال ۱۹۸۶ در کارولینای جنوبی کشته شد
[ترجمه گوگل]جیمز روچ در سال 1986 در کارولینای جنوبی برق گرفت
28. From the lowlands of the south to the rugged peaks in the north, Derbyshire has something for everyone.
[ترجمه ترگمان]از سرزمین های پست جنوب تا قله های ناهموار در شمال، دربی چیزی برای همه دارد
[ترجمه گوگل]از دشتهای جنوب تا قله های ناهموار در شمال، Derbyshire چیزی برای همه دارد