سهامدار
shareholding
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• holding in the form of shares of companies or corporations
جملات نمونه
1. In 199 United Distillers acquired a 75% shareholding in the company.
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۹ سازمان ملل متحد، یک شرکت ۷۵ درصد سهام در این شرکت به دست آورده است
[ترجمه گوگل]در 199 شرکت United Distillers سهم 75٪ در شرکت به دست آورد
[ترجمه گوگل]در 199 شرکت United Distillers سهم 75٪ در شرکت به دست آورد
2. Mr Smith has conditionally agreed to buy a shareholding in the club.
[ترجمه ترگمان]آقای اسمیت به طور مشروط به خرید سهام در این باشگاه موافقت کرده است
[ترجمه گوگل]آقای اسمیت مشروط به خرید یک سهام در باشگاه موافقت کرد
[ترجمه گوگل]آقای اسمیت مشروط به خرید یک سهام در باشگاه موافقت کرد
3. They have a 51 per cent shareholding in the business.
[ترجمه ترگمان]آن ها ۵۱ درصد سهام در کسب وکار دارند
[ترجمه گوگل]آنها دارای 51 درصد سهام در کسب و کار هستند
[ترجمه گوگل]آنها دارای 51 درصد سهام در کسب و کار هستند
4. Alex Golding held a majority shareholding in Golding plc.
[ترجمه ترگمان]قرار است آل کس گلدینگ اکثریت سهام گلدینگ plc را در دست داشته باشد
[ترجمه گوگل]الکس گلدینگ سهامدار اکثریت در Golding PLC برگزار کرد
[ترجمه گوگل]الکس گلدینگ سهامدار اکثریت در Golding PLC برگزار کرد
5. The prerogatives attached to shareholding at present would have to be broken to permit the development of social planning and enterprise democracy.
[ترجمه ترگمان]اختیارات مربوط به سهام در حال حاضر باید برای اجازه دادن به توسعه برنامه ریزی اجتماعی و دموکراسی اقتصادی شکسته شود
[ترجمه گوگل]مجوزهای مرتبط با سهام در حال حاضر باید شکسته شود تا اجازه توسعه برنامه ریزی اجتماعی و دموکراسی سازمانی شود
[ترجمه گوگل]مجوزهای مرتبط با سهام در حال حاضر باید شکسته شود تا اجازه توسعه برنامه ریزی اجتماعی و دموکراسی سازمانی شود
6. Recent activity is explained by a 1 percent shareholding, built by Fininvest, a Milan-based media group run by Silvo Berlusconi.
[ترجمه ترگمان]فعالیت اخیر با یک درصد سهام که توسط Fininvest، یک گروه رسانه ای در میلان که توسط silvo برلوسکونی اداره می شود، توضیح داده می شود
[ترجمه گوگل]فعالیت اخیر توسط 1 درصد سهام، توسط Fininvest، یک گروه رسانه ای مستقر در میلان توسط Silvo Berlusconi ساخته شده است
[ترجمه گوگل]فعالیت اخیر توسط 1 درصد سهام، توسط Fininvest، یک گروه رسانه ای مستقر در میلان توسط Silvo Berlusconi ساخته شده است
7. The University, for its part, has a small shareholding in the company.
[ترجمه ترگمان]دانشگاه به نوبه خود سهام کوچکی در این شرکت دارد
[ترجمه گوگل]دانشگاه، بخشی از آن، دارای سهم کوچک در شرکت است
[ترجمه گوگل]دانشگاه، بخشی از آن، دارای سهم کوچک در شرکت است
8. The shareholding shuffle is likely to have been provoked by Philip Morris which is thought to have lost interest in Rothmans.
[ترجمه ترگمان]این مسیر حرکت سهام احتمالا توسط فیلیپ موریس برانگیخته شده است که تصور می شود علاقه خود را به Rothmans از دست داده است
[ترجمه گوگل]به احتمال زیاد فیلیپ موریس که احتمالا علاقه مند به Rothmans است، باعث شده است که زوج سهامداران نیز مورد تحسین قرار گرفته باشد
[ترجمه گوگل]به احتمال زیاد فیلیپ موریس که احتمالا علاقه مند به Rothmans است، باعث شده است که زوج سهامداران نیز مورد تحسین قرار گرفته باشد
9. Careful analysis of the shareholding structure is therefore required before deciding to proceed with a Court Scheme.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، قبل از تصمیم گرفتن با طرح دادگاه، تحلیل دقیق ساختار سهام لازم است
[ترجمه گوگل]بنابراین، قبل از تصمیم به ادامه دادرسی در دادگاه، باید تجزیه و تحلیل دقیق ساختار سهمیه لازم باشد
[ترجمه گوگل]بنابراین، قبل از تصمیم به ادامه دادرسی در دادگاه، باید تجزیه و تحلیل دقیق ساختار سهمیه لازم باشد
10. Policies directed to widespread public shareholding in companies are therefore likely to be subverted by condoning insider trading.
[ترجمه ترگمان]بنابراین سیاست هایی که به سوی سهام عمومی گسترده در شرکت ها سوق داده می شوند به احتمال زیاد توسط تجارت داخلی قابل اغماض واژگون می شوند
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، سیاست هایی که به منظور سهام گسترده سهام در شرکت ها هدایت می شود، با تسلیم شدن تجارت خودی، احتمالا تحت تاثیر قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، سیاست هایی که به منظور سهام گسترده سهام در شرکت ها هدایت می شود، با تسلیم شدن تجارت خودی، احتمالا تحت تاثیر قرار می گیرد
11. But shareholding rules make hostile bids hard to win.
[ترجمه ترگمان]اما قوانین سهام به سختی تلاش می کنند تا برنده شوند
[ترجمه گوگل]اما قوانین سهامداران، پیشنهادات خصمانه را برای پیروزی سخت می کنند
[ترجمه گوگل]اما قوانین سهامداران، پیشنهادات خصمانه را برای پیروزی سخت می کنند
12. Legislation was passed on private business transactions and shareholding companies, and also amending the law on military service.
[ترجمه ترگمان]قانون در معاملات خصوصی و شرکت های سهام و همچنین اصلاح قانون خدمات نظامی تصویب شد
[ترجمه گوگل]قوانین مربوط به معاملات تجاری خصوصی و شرکت های سهامی، و نیز اصلاح قانون خدمات نظامی بود
[ترجمه گوگل]قوانین مربوط به معاملات تجاری خصوصی و شرکت های سهامی، و نیز اصلاح قانون خدمات نظامی بود
13. It is expected to sell its entire shareholding.
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که آن کل سهام خود را به فروش برساند
[ترجمه گوگل]انتظار می رود کل سهام خود را به فروش برساند
[ترجمه گوگل]انتظار می رود کل سهام خود را به فروش برساند
14. And if the deceased director owned a majority shareholding, the surviving directors could suddenly find themselves with a new boss.
[ترجمه ترگمان]و اگر مدیر کشته شده صاحب اکثریت سهام باشد، مدیران بازمانده ناگهان می توانند خود را با یک رئیس جدید پیدا کنند
[ترجمه گوگل]و اگر مدیر متوفی متعلق به یک اکثریت سهام، مدیران بازمانده می تواند ناگهان خود را با رئیس جدید پیدا کنید
[ترجمه گوگل]و اگر مدیر متوفی متعلق به یک اکثریت سهام، مدیران بازمانده می تواند ناگهان خود را با رئیس جدید پیدا کنید
پیشنهاد کاربران
سهام
کلمات دیگر: