کلمه جو
صفحه اصلی

predicable


معنی : اسناد کردنی، اطلاق کردنی
معانی دیگر : ادعا پذیر، اظهار پذیر، قابل اسناد

انگلیسی به فارسی

اسنادکردنی، قابل اسناد، اطلاق کردنی


قابل پیش بینی است، اسناد کردنی، اطلاق کردنی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: that may be declared or asserted according to conventions of logic or sentence structure; able to be predicated.
اسم ( noun )
مشتقات: predicably (adv.), predicability (n.)
• : تعریف: that which may be asserted about something or someone; quality or attribute.

• predicate than can be used for a subject (logic); something that can be verified, something that can be affirmed
can be approved, confirmable; verifiable, can be ascertained as true

مترادف و متضاد

اسناد کردنی (صفت)
predicable

اطلاق کردنی (صفت)
predicable

جملات نمونه

1. And moreover, the positioning response time is also predicable .
[ترجمه عارف سالاریه] علاوه بر این پاسخ زمانی موقعیت قابل پیش بینی است ( در علوم مهندسی چنین عبارتی بکار میرود )
[ترجمه ترگمان]و علاوه بر این، زمان واکنش موقعیت نیز predicable است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، زمان پاسخ موقعیت نیز قابل پیش بینی است

2. It is predicable that the many records established by Michael Jackson will not be easily superseded in a short time.
[ترجمه ترگمان]واضح است که بسیاری از رکوردهای ثبت شده توسط مایکل جکسون به راحتی در مدت زمان کوتاهی جایگزین نمی شوند
[ترجمه گوگل]قابل پیش بینی است که پرونده های بسیاری که توسط مایکل جکسون ایجاد شده در یک زمان کوتاه به راحتی جایگزین نخواهد شد

3. Thus 'man' is predicable of the individual man, and is never present in a subject.
[ترجمه ترگمان]از این رو انسان مظهر یک فرد است و هرگز در یک موضوع حضور ندارد
[ترجمه گوگل]بنابراین 'مرد' قابل پیش بینی از فرد فرد است و هرگز در یک موضوع وجود ندارد

4. But generally speaking it's too predicable, cheap and cheerful.
[ترجمه ترگمان]اما معمولا این حرف را بیش از حد predicable، ارزان و شادمانه
[ترجمه گوگل]اما به طور کلی آن را بیش از حد قابل پیش بینی، ارزان و شاد

5. This use of hijacked passenger planes was predicable, and predicted years before.
[ترجمه ترگمان]این استفاده از هواپیماهای مسافربری ربوده شده predicable بود و سال ها قبل پیش بینی شده بود
[ترجمه گوگل]این استفاده از هواپیماهای مسافری ربوده شده قابل پیش بینی بود و سال های پیش پیش بینی شده بود

6. I don't have the predicable thought that there should be as for the woman at all. I think that each other is going to match with a partner is natural if I will associate with somebody.
[ترجمه ترگمان]من به این فکر نمی کنم که این زن به اندازه کافی برای زن وجود داشته باشد من فکر می کنم که هر کدام با یک شریک ازدواج کنند طبیعی است که من با یکی از آن ها شریک بشوم
[ترجمه گوگل]من فکر قابل پیش بینی را ندارم که باید برای زن باشد من فکر می کنم که هر یک از طرفین با همکار هماهنگ می شوند طبیعی است اگر با کسی ارتباط برقرار کنم

7. It is not difficult to find the similar predicable when we start to analyse the comparison of characteristics and action's structure between exorcising dance and gymnastics .
[ترجمه ترگمان]پیدا کردن the مشابه زمانی که شروع به تجزیه و تحلیل مقایسه ویژگی ها و ساختار اکشن بین رقص exorcising و ژیمناستیک کنیم دشوار نیست
[ترجمه گوگل]دشوار است که پیش بینی مشابهی را پیدا کنیم، زمانی که شروع به تجزیه و تحلیل مقایسه ویژگی ها و ساختار عمل بین رقص و ژیمناستیک می کنیم

8. Other things, again, are both predicable of a subject and present in a subject. Thus while knowledge is present in the human mind, it is predicable of grammar.
[ترجمه ترگمان]چیزهای دیگر، دوباره، هم بخشی از یک سوژه هستند و در یک سوژه وجود دارند بنابراین در حالی که دانش در ذهن انسان وجود دارد، آن predicable از دستور زبان است
[ترجمه گوگل]چیزهای دیگر، دوباره، هر دو قابل پیش بینی از یک موضوع و در یک موضوع است بنابراین در حالی که دانش در ذهن انسان وجود دارد، از دستور زبان قابل پیش بینی است

9. The championship Rockets teams were VERY predicable . Dump it into Hakeem first and let him create or kick it out for an open Nothing anybody could do about it.
[ترجمه ترگمان]تیم راکتز \"بسیار predicable\" بود آن را به مغز استخوان تزریق کنید و به او اجازه دهید تا آن را برای کاری باز کند که هیچ کس نتواند آن را انجام دهد
[ترجمه گوگل]تیم های موشکی قهرمانی بسیار قابل پیش بینی بودند ابتدا آن را به Hakeem بسپارید و اجازه دهید او را برای باز کردن و یا پاکسازی آن بکشید چیزی که هیچ کس نمی تواند در مورد آن انجام دهد

10. The fifth part describes the predicable regulation, fault offset regulation, reducing liability rules and losses offset rules.
[ترجمه ترگمان]بخش پنجم مقررات predicable، مقررات جبران نقص، کاهش قواعد مسئولیت و قوانین جبران خسارت را شرح می دهد
[ترجمه گوگل]قسمت پنجم توصیف مقررات قابل پیش بینی، تنظیم جبران خسارت، کاهش مقررات مسئولیت و مقررات جبران خسارت

11. There is, lastly, a class of things which are neither present in a subject nor predicable of a subject, such as the individual man or the individual horse.
[ترجمه ترگمان]در پایان، طبقه ای از چیزهایی وجود دارد که نه در یک سوژه وجود دارد و نه در مورد موضوع، مانند فرد یا اسب فردی
[ترجمه گوگل]در نهایت، یک طبقه از چیزهایی وجود دارد که در یک موضوع و قابل پیش بینی از یک موضوع وجود ندارد، مانند انسان فرد یا اسب فردی

12. Thus, both the name and the definition of the species are predicable of the individual.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، هم نام و هم تعریف گونه ها از فرد هستند
[ترجمه گوگل]بنابراین، هر دو نام و تعریف گونه ها قابل پیش بینی از فرد است

13. But, to speak more generally, that which is individual and has the character of a unit is never predicable of a subject.
[ترجمه ترگمان]اما، به طور کلی، که فرد است و دارای ویژگی یک واحد است، هرگز از یک موضوع متمایز نیست
[ترجمه گوگل]اما، به طور کلی سخن گفتن، آنچه فردی است و شخصیت واحد دارد، هرگز از یک موضوع قابل پیش بینی نیست

14. Drugstore is a growing format which is facing new challenges now. It is predicable that the similar format will appear in China.
[ترجمه ترگمان]Drugstore یک قالب رو به رشد است که اکنون با چالش های جدیدی روبرو است روشن است که فرمت مشابه در چین ظاهر خواهد شد
[ترجمه گوگل]داروخانه یک فرآیند رو به رشد است که در حال حاضر با چالش های جدید مواجه است قابل پیش بینی است که قالب مشابه در چین ظاهر خواهد شد

پیشنهاد کاربران

قابل پیش بینی


کلمات دیگر: