کلمه جو
صفحه اصلی

polo


معنی : چوگان بازی
معانی دیگر : مارکو پولو (جهانگرد ونیزی)

انگلیسی به فارسی

چوگان بازی


پولو، چوگان بازی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a game played on horseback by two teams of three or four members each who use long-handled mallets to drive a small wooden ball into the opponent's goal.

• last name; marco polo (1254-1324), italian merchant and explorer from venice, one of the first european explorers to travel across asia; city in illinois (usa); city in missouri (usa); type of spanish gypsy dance wherein the body moves energetically to harmony singing and rhythmic clapping of hands
game played with a mallet and ball while riding horseback
polo is a game played between two teams of players. the players ride horses and use wooden hammers with long handles to hit a ball.

مترادف و متضاد

چوگان بازی (اسم)
bandy, polo, polo stick

جملات نمونه

1. Prince Charles is a keen polo player.
[ترجمه ترگمان]پرنس چارلز، بازیکن برجسته چوگان است
[ترجمه گوگل]پرنس چارلز یک بازیکن پر هیجان است

2. I'd prefer a sweater with a polo neck.
[ترجمه ترگمان]من یک ژاکت را ترجیح می دهم با یک گردن چوگان
[ترجمه گوگل]من ترجیح می دهم یک ژاکت با گردن پولو

3. Why don't you wear your black polo neck?
[ترجمه ترگمان]چرا گردنت را نمی بندی؟
[ترجمه گوگل]چرا گردن مشکی مشکی را نمی پوشید؟

4. Marco Polo is said to have sailed on the Pacific on his way to Java in the thirteenth century.
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که مارکو پولو در راه رفتن به جاوا در قرن سیزدهم به اقیانوس آرام سفر کرده است
[ترجمه گوگل]گفته می شود مارکو پولو در قرن سیزدهم در اقیانوس آرام راه خود را به جاوه می برد

5. Marco Polo is a renowned explorer/is renowned as an explorer.
[ترجمه ترگمان]مارکو پولو یک کاشف مشهور است و به عنوان کاشف مشهور است
[ترجمه گوگل]مارکو پولو یک کاوش مشهور است / به عنوان یک کاوشگر شناخته شده است

6. We watched a wonderful polo match.
[ترجمه ترگمان]ما یک مسابقه چوگان فوق العاده را تماشا کردیم
[ترجمه گوگل]ما یک بازی فوق العاده ی پولو را تماشا کردیم

7. You can wear a polo neck with that jacket.
[ترجمه ترگمان] میتونی گردن polo رو با اون ژاکت بپوشی
[ترجمه گوگل]شما می توانید یک گردن پولو با این ژاکت بپوشید

8. Right Long-sleeve polo shirt, £ 99; trousers, fencer's own.
[ترجمه ترگمان]پیراهن چوگان بلند مدت، ۹۹ پوند، شلوار، نرده کش
[ترجمه گوگل]پیراهن راست دست بلند پیراهن، 99 پوند؛ شلوار، سمباده شخصی

9. They were interested spectators while he played polo, went fishing or fox hunting.
[ترجمه ترگمان]در حالی که مشغول بازی چوگان بود، به شکار روباه و شکار روباه مشغول بودند
[ترجمه گوگل]آنها تماشاگران را جالب می دیدند، در حالی که او بازی می کرد، مشغول ماهیگیری یا شکار روباه می شد

10. They won the first two at the Polo Grounds, the last pair in a cavernous old football stadium on Lake Erie.
[ترجمه ترگمان]آن ها دو نفر اول را در محوطه چوگان، آخرین زوج در یک استادیوم فوتبال قدیمی در دریاچه ایری، به دست آوردند
[ترجمه گوگل]آنها دو بر دو را در زمین Polo، آخرین جفت در یک استادیوم فوتبال قدیمی در دریاچه اری، به دست آوردند

11. Bill was wearing a polo shirt and baggy blue pants.
[ترجمه ترگمان]بیل یک پیراهن نخی و یک شلوار گشاد و گشاد آبی پوشیده بود
[ترجمه گوگل]بیل پیراهن پولو و شلوار آبی بامبو پوشید

12. One level up, there was a polo field which looked useful for efforts.
[ترجمه ترگمان]یک سطح بالاتر، یک میدان چوگان بود که برای تلاش ها مفید بود
[ترجمه گوگل]یک سطح بالا، یک میدان polo وجود داشت که برای تلاش مفید بود

13. Louis, where the water polo competition was staged in an artificial pond.
[ترجمه ترگمان]لوییس که در آن رقابت چوگان آبی در یک استخر مصنوعی برگزار شد
[ترجمه گوگل]لوئیس، جایی که رقابت آب قطب در یک حوض مصنوعی انجام شد

14. Does it really matter whether Marco Polo had a beard, wore an earring or had six black teeth?
[ترجمه ترگمان]واقعا مهمه که \"مارکو پلو\" ریش داشته باشه یا گوشواره داشته باشه یا ۶ تا دندون سیاه داشته باشه؟
[ترجمه گوگل]آیا واقعا مهم است که آیا مارکو پولو ریش داشت، دارای یک گوشواره بود یا شش دندان سیاه داشت؟

15. One weekend last month, water polo player Kirk Everist did something for his soul instead of his sport.
[ترجمه ترگمان]آخر هفته گذشته، بازیکن چوگان آب، کریک Everist به جای ورزش کاری برای روح خود انجام داد
[ترجمه گوگل]یک هفته آخر هفته گذشته، کرک اورست، بازیگر مرد آب و هوا، به جای ورزش او، چیزی برای روحش انجام داد

پیشنهاد کاربران

نوعی شکلات

بازی چوگان

من ترجیع می کنم بگم ژاکت پلوی




کلمات دیگر: