کلمه جو
صفحه اصلی

foggy


معنی : تیره و تار، مه الود، مانند مه
معانی دیگر : مه آلود، مه گرفته، (مجازی) مبهم، گنگ، کدر

انگلیسی به فارسی

مانند مه، مه الود، تیره وتار


مهمه، تیره و تار، مانند مه، مه الود


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: foggier, foggiest
مشتقات: foggily (adv.), fogginess (n.)
(1) تعریف: full of or covered by fog.
مشابه: murky

(2) تعریف: dimmed or blurred by, or as by, fog.
متضاد: clear
مشابه: misty, murky, vague

(3) تعریف: muddled or vague, as the mind or an idea.
متضاد: lucid
مشابه: fuzzy, hazy, murky, vague

• blurred, unclear, obscure; thick with fog, cloudy, misty
when it is foggy, there is fog.

مترادف و متضاد

تیره و تار (صفت)
bleary, foggy

مه الود (صفت)
turbid, caliginous, foggy, brumous, fogbound

مانند مه (صفت)
foggy

hazy, obscure


Synonyms: blurred, ceiling zero, closed in, clouded, cloudy, dark, dim, filmy, fogged in, fuzzy, gray, indistinct, misty, murky, mushy, nebulous, pea-soupy, smazy, smoggy, socked in, soupy, unclear, vague, vaporous, vapory, zero-zero


Antonyms: clear


جملات نمونه

1. a foggy day
روز مه آلود

2. Conditions were damp and foggy after morning sleet.
[ترجمه ترگمان]شرایط مرطوب و مه آلود بود بعد از صبح برف
[ترجمه گوگل]شرایط بعد از صبح روز صاف و مرطوب بود

3. It was foggy and the sun shone feebly through the murk.
[ترجمه ترگمان]هوا مه آلود بود و آفتاب به سختی از میان دود و گرد و غبار می درخشید
[ترجمه گوگل]این مهمی بود و خورشید به طرز خفیفی از درخت سرازیر شد

4. Foggy mountains are mysteriously attractive.
[ترجمه ترگمان]کوه های Foggy به طرز عجیبی جذاب هستند
[ترجمه گوگل]کوه های مه آلود مرموز جذاب هستند

5. When it's foggy the trains are late more often than not.
[ترجمه ترگمان]وقتی هوا مه آلود است، قطار دیر می رسد
[ترجمه گوگل]وقتی غبارآلود است قطارها اغلب دیرتر از آن هستند

6. His figure could be seen darkly on the foggy moor.
[ترجمه ترگمان]در خلنگ زار مه آلود، هیکل او تیره و تار شده بود
[ترجمه گوگل]چهره اش می تواند به صورت تاریک بر روی تپه های مبهم دیده شود

7. Foggy weather has made driving conditions very dangerous.
[ترجمه ترگمان]آب و هوای Foggy شرایط رانندگی را بسیار خطرناک کرده است
[ترجمه گوگل]آب و هوای فصلی شرایط رانندگی را بسیار خطرناک ساخته است

8. It was so foggy that the driver could hardly make out the way ahead.
[ترجمه ترگمان]خیلی مه آلود بود که راننده به سختی می توانست راه را پیش برود
[ترجمه گوگل]این بسیار مهیج بود که راننده به سختی می توانست راه را پیش بگذارد

9. It was so foggy that the steamship almost ran down a small boat leaving the port.
[ترجمه Soodabeh.dp] هوا چنان ابری بود که کشتی بخار تقریبا قایق کوچکی که بندر را ترک می کرد پرت کرد
[ترجمه ترگمان]هوا چنان مه آلود بود که نزدیک بود قایق کوچکی از بندر خارج شود
[ترجمه گوگل]این بسیار مهیج بود که کشتی بخار تقریبا یک قایق کوچک را که از بندر عبور میکرد، پایین میآمد

10. In this weather the cliff face was a foggy drop into infinity.
[ترجمه ترگمان]در این هوای بد، صخره یک قطره مه آلود به سمت بی نهایت بود
[ترجمه گوگل]در این آب و هوا، صورت صخره، قطره مهیج به بی نهایت بود

11. When it's foggy, the trains are late as often as not.
[ترجمه ترگمان]وقتی هوا مه آلود است، قطار دیر می رسد
[ترجمه گوگل]وقتی مه می شود، قطار ها خیلی دیر است

12. It was foggy, and all the cars had their headlights on.
[ترجمه ترگمان]هوا مه آلود بود و تمام اتومبیل ها چراغ های جلوی اتومبیل را روشن کرده بودند
[ترجمه گوگل]این مهمی بود و تمام اتومبیل ها چراغ های خود را روشن کرده بودند

13. Expect frosty nights, foggy dawns, and snow on the Alpine passes.
[ترجمه ترگمان]یک شب یخ زده و مه آلود، برف و برف در جاده آلپ
[ترجمه گوگل]انتظار شب یخ ​​زده، سپیده دم و باران بر روی گذرگاه های آلپ است

14. The film takes place during foggy days in London and in the gloom of darkened rooms and candlelit corridors.
[ترجمه ترگمان]این فیلم در طول روزه ای مه آلود در لندن و در تاریکی اتاق های تاریک و راهروهای تاریک روشن می شود
[ترجمه گوگل]این فیلم در طول روز های مه آلود در لندن و در تاریکی اتاق های تاریک و راهروهای شمع روشن می شود

15. Down in the dark and foggy street a figure stood waiting beneath a lighted gas lamp.
[ترجمه ترگمان]در خیابان تاریک و مه آلود پیکری در زیر چراغ گازی منتظر ایستاده بود
[ترجمه گوگل]پایین در خیابان تاریک و مبهم یک رقم ایستاده بود انتظار در زیر یک چراغ گاز روشن شده است

a foggy day

روز مه‌آلود


I don't have the foggiest idea why she didn't come.

اصلاً نمی‌دانم چرا نیامد.


پیشنهاد کاربران

مه الود

طوفانی

هوای پر از مِه. . ⁦♾

مه

مه آلود

مه آلود، گیج

مه الود ، تیره و تار

مبهم، گنگ

مخفف کلمه Fog you یا همون fuck you هستش


کلمات دیگر: