کلمه جو
صفحه اصلی

disbandment


انحلال، برهم خوردگی

انگلیسی به فارسی

انحلال، برهم‌خوردگی


انحلال


انگلیسی به انگلیسی

• breaking up, dispersal, dissolution, disassembly
the disbandment of something is the act of it ceasing to exist.

جملات نمونه

1. Although they state that there will be no disbandment, in reality, disbandment is more than likely.
[ترجمه ترگمان]اگرچه آن ها بیان می کنند که انحلال وجود نخواهد داشت، در واقع، انحلال بیشتر از محتمل است
[ترجمه گوگل]اگرچه آنها می گویند که هیچ انحلال وجود نخواهد داشت، در واقع انحلال بیش از حد احتمال دارد

2. The meeting was preceded by calls for the disbandment of the organization.
[ترجمه ترگمان]این ملاقات با فراخوانی برای انحلال سازمان انجام شد
[ترجمه گوگل]جلسه پیش از خواستار انحلال سازمان بود

3. Even if they avoid the worst case scenario, disbandment, it feels like their departure of SM is set.
[ترجمه ترگمان]حتی اگر آن ها از بدترین حالت ممکن اجتناب کنند، انحلال، احساس می کند که عزیمت آن ها از SM انجام شده است
[ترجمه گوگل]حتی اگر آنها از بدترین سناریوی مورد اجتناب، تخریب شوند، احساس می کنند که خروج آنها از SM مشخص شده است

4. Following the group's disbandment in 200 Knowles released B'Day in 200
[ترجمه ترگمان]پس از انحلال گروه در ۲۰۰ Knowles، روز بی را در ۲۰۰ منتشر کرد
[ترجمه گوگل]پس از انحلال گروه در 200 Knowles B'Day در 200 منتشر شد

5. The disbandment of company is a kind of legal procedure to terminate the company as a legal person.
[ترجمه ترگمان]انحلال شرکت نوعی روش قانونی برای خاتمه دادن به شرکت به عنوان یک فرد قانونی است
[ترجمه گوگل]انحلال شرکت یک نوع قانونی است که شرکت را به عنوان یک فرد حقوقی متوقف می کند

6. Nonetheless he ordered the disbandment of the order.
[ترجمه ترگمان]با این حال دستور انحلال سفارش را صادر کرد
[ترجمه گوگل]با این وجود او دستور تخریب سفارش را صادر کرد

7. The orchestra faced the prospect of disbandment.
[ترجمه ترگمان]ارکستر با چشم انداز انحلال روبه رو شد
[ترجمه گوگل]ارکستر با چشم انداز انحلال مواجه شد

8. Trading in " Reorganization and Disbandment " had closed with a rise of half a dollar.
[ترجمه ترگمان]تجارت در \"Reorganization و Disbandment\" با افزایش نیم دلار بسته شد
[ترجمه گوگل]بازرگانی در سازماندهی مجدد و انحلال با افزایش نصف دلار بسته شد

9. Gorbachev in a telegram to Landsbergis on March 22 demanded the force's disbandment within two days.
[ترجمه ترگمان]گورباچف در یک تلگراف به Landsbergis در ۲۲ مارس خواستار انحلال این نیرو در عرض دو روز شد
[ترجمه گوگل]گورباچف ​​در یک تلگرام به لندبرگس در روز 22 مارس خواستار خلع سلاح نیرو شد در عرض دو روز

10. Stoppage of the use of the land due to reasons such as disbandment and moving.
[ترجمه ترگمان]استفاده از زمین به دلیل دلایلی مانند انحلال و حرکت
[ترجمه گوگل]توقف استفاده از زمین به دلیل دلایلی مانند انحلال و حرکت

11. Furthermore, researches pay more attention to the establishment of organization, and less to its disbandment .
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، تحقیقات توجه بیشتری به ایجاد سازمان، و کم تر به انحلال آن می پردازند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، تحقیقات بیشتر به ایجاد سازمان و توجه به انحلال آن اهمیت بیشتری می دهند

12. Other reasons stipulated in laws and administrative regulations for the disbandment of the partnership enterprise arise.
[ترجمه ترگمان]دلایل دیگری که در قوانین و مقررات اجرایی برای انحلال کسب وکار شراکت تصریح شده است
[ترجمه گوگل]سایر دلایل مندرج در قوانین و مقررات اداری برای انحلال شرکت مشارکتی بوجود می آیند

13. Singer KangTa recently became a hot topic as he mentioned the possibility of popular group H. O. T reuniting again since their disbandment back in 200
[ترجمه ترگمان]Singer KangTa به تازگی تبدیل به یک موضوع داغ شد که در آن از امکان گروه مشهور H ا از زمانی که انحلال آن ها به ۲۰۰ باز می گردد، دوباره در حال اتحاد مجدد است
[ترجمه گوگل]خواننده KangTa به تازگی موضوع داغی را به عنوان او اشاره کرد که احتمال گروه محبوب H O T دوباره دوباره از طریق انحلال خود را در 200 دوباره

14. But after 74 years in power, the Soviet Union Communist Party claimed disbandment by itself, while the people of the Soviet Union accepted the fact unusually calmly.
[ترجمه ترگمان]اما بعد از ۷۴ سال قدرت، حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی خودش را منحل کرد، در حالی که مردم اتحاد جماهیر شوروی این واقعیت را بطور غیر معمول به آرامی پذیرفتند
[ترجمه گوگل]اما پس از 74 سال قدرت، حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی خود را به رسمیت شناخت، در حالی که مردم اتحاد جماهیر شوروی این واقعیت را به طور غیرمعمول آرام پذیرفتند

پیشنهاد کاربران

یکی از گزینه ها می تواند" دربندان" باشد. به این جمله توجه کنید:
Within a few days, a petition to the nation's president urging for the disbandment of the church had over 750, 000 signatures
می شود گفت " . . . خواهان دربندان کلیسا شدند". کلیسا نه منحل شده ونه برهم خورده است؛ فقط موقتا در آن را بسته اند. البته من خودم در مدت اخیر از واژه ی دربندان در برابر confine ment به معنی قرنطینه ی خانگی یا در خانه ماندن ودر را به روی خود بستن، در متن فرانسوی استفاده کرده ام.


کلمات دیگر: