کلمه جو
صفحه اصلی

encapsulated


بصورت کپسول درآوردن، در کپسول گذاردن، در محفظهای قرار دادن

انگلیسی به انگلیسی

• enclosed in a capsule, placed in a capsule; summarized, condensed

جملات نمونه

1. In her youth she was encapsulated in affection.
[ترجمه زهره] دخترک در دوران جوانی غرق محبت بود
[ترجمه ترگمان]در جوانی که در عشق encapsulated بود
[ترجمه گوگل]در جوانی او در محبت قرار گرفت

2. A Wall Street Journal editorial encapsulated the views of many conservatives.
[ترجمه زهره] سرمقالۀ وال استریت ژورنال چکیده ایست از دیدگاه های بسیاری از محافظه کاران
[ترجمه ترگمان]سرمقاله وال استریت ژورنال نظریه بسیاری از محافظه کاران است
[ترجمه گوگل]سرمقاله وال استریت ژورنال دیدگاه های بسیاری از محافظه کاران را به نمایش گذاشت

3. The leaking fuel rods will be encapsulated in lead.
[ترجمه ترگمان]میله های سوخت نشت دار در سرب دفن خواهند شد
[ترجمه گوگل]میله های سوخت نشتی در سرب قرار می گیرند

4. His ideas were encapsulated in a book called 'Democratic Ideals and Reality'.
[ترجمه ترگمان]افکارش در کتابی به نام آرمان دموکرات و واقعیت گنجانده شده بود
[ترجمه گوگل]ایده های او در کتابی به نام «ایده ها و واقعیت های دموکراتیک» گنجانده شده است

5. Her whole philosophy can be encapsulated in this one sentence.
[ترجمه ترگمان]تمام فلسفه او می تواند در این یک جمله گنجانده شود
[ترجمه گوگل]کل این فلسفه را می توان در این جمله قرار داد

6. It is encapsulated in Galileo's quip that the Bible teaches how to go to heaven, not how the heavens go.
[ترجمه ترگمان]در quip گالیله encapsulated است که کتاب مقدس یاد می دهد چگونه به بهشت برود، نه اینکه آسمان ها چگونه بروند
[ترجمه گوگل]این در گمشده گالیله که کتاب مقدس تعلیم می دهد که چگونه به بهشت، نه، چگونه آسمان می رود، محصور شده است

7. The teachings of Zen were encapsulated in short statements.
[ترجمه ترگمان]آموزه های دینی ذن به طور خلاصه بیان شد
[ترجمه گوگل]آموزه های ذن در اظهارات کوتاه تعبیه شده است

8. The notion of quality is encapsulated in the related principles of conformance to requirements and fitness for purpose.
[ترجمه ترگمان]مفهوم کیفیت در اصول مربوط به انطباق با نیازها و شایستگی برای اهداف گنجانده شده است
[ترجمه گوگل]مفهوم کیفیت در اصول مربوط به انطباق با الزامات و آمادگی برای هدف قرار گرفته است

9. These traditions were encapsulated in everything which we did and which we were taught.
[ترجمه ترگمان]این سنن در هر چیزی که ما انجام می دادیم و در آن تدریس می کردیم، گنجانده شده بود
[ترجمه گوگل]این سنتها در همه چیزهایی است که ما انجام دادیم و به ما آموختیم

10. Modern aversion is encapsulated by a notice about Heartlanders, a 1989 community play celebrating Birmingham's centenary as a city.
[ترجمه ترگمان]تنفر مدرن با توجه به Heartlanders در سال ۱۹۸۹ در جشن صد سالگی بیرمنگام به عنوان یک شهر در هاله ای از ابهام قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]نگرش مدرن با توجه به هارتلندرز، یک جامعه سال 1989 که سحرگاه سالگرد بیرمنگام را به عنوان یک شهر جشن می گیرد، محصور شده است

11. It was more broadly philosophical, and encapsulated a generalized dissatisfaction with scholasticism and tradition.
[ترجمه ترگمان]این روش به طور گسترده فلسفی بود و a عمومی از scholasticism و سنت را encapsulated
[ترجمه گوگل]این وسیعتر فلسفی بود و یک نارضایتی عمومی را دربرگرفتن از دانش و سنت به دست آورد

12. That encapsulated the sort of goalmouth frustration United suffered throughout the game.
[ترجمه ترگمان]این در نتیجه ناامیدی goalmouth در طول بازی بود
[ترجمه گوگل]این در حالی بود که سرخوردگی دروازه دروازه یونایتد در طول بازی رنج فراوانی یافت

13. The first step to patient responsiveness is encapsulated in the patients charter.
[ترجمه ترگمان]اولین گام به پاسخگویی بیمار در منشور بیماران گنجانده شده است
[ترجمه گوگل]اولین گام به پاسخگویی بیمار در منشور بیمار محصور شده است

14. The teachings of Zen were encapsulated in very short anecdotes, koans, intentionally absurd, with unexpected moral lessons.
[ترجمه ترگمان]آموزه های ذن در داستان های بسیار کوتاه، koans، که عمدا ابلهانه بود و درس های اخلاقی غیر منتظره ای داشت، گنجانده می شدند
[ترجمه گوگل]آموزه های ذن در داستان های بسیار کوتاه، قصاص، عمدا پوچ و با درس های اخلاقی غیر منتظره گنجانده شده است

15. Their supernatural protagonists had encapsulated the virtues and vices of human beings, thoroughly homogenized.
[ترجمه ترگمان]شخصیت مافوق طبیعی آن ها فضایل و معایب موجودات انسانی را به طور کامل homogenized کرده بود
[ترجمه گوگل]شخصیت های فوقالعاده آنها فضایل و عواطف انسانی را به طور کامل همگن شدند

پیشنهاد کاربران

خلاصه شده

مختصر، اختصاری، کپسوله شده، خلاصه شده، پوشینه دار

گنجیده


کلمات دیگر: