برو عقب، حرکت کن به عقب
move back
انگلیسی به فارسی
پیشنهاد کاربران
از جایی که به آنجا مهاجرت کرده بوده برگشته به محل اول
عقبگرد کردن، عقب نشینی کردن، برگشتن به مکان یا موقعیت پیشین، وادار کردن به عقب نشینی و یا بازگشت به موقعیت و وضعیت قبلی
به تعویق انداختن
بازگشت، برگشتن
برگشتن، ( مجدد ) به جایی نقل مکان کردن
The teacher explained about the way in which the writer has narrated the story moving back and forth in time
معنی moving و forth میشه بگین
معنی moving و forth میشه بگین
کلمات دیگر: