کلمه جو
صفحه اصلی

soup bowl

انگلیسی به انگلیسی

• deep bowl for eating soup

جملات نمونه

1. He tipped his soup bowl towards himself.
[ترجمه ترگمان]کاسه سوپ را به طرف خودش برد
[ترجمه گوگل]او کاسه سوپ خود را به سمت خودش گذاشت

2. A soup bowl with a flared rim can help prevent spillages.
[ترجمه ترگمان]یک کاسه سوپ با لبه زبانه می تواند به جلوگیری از spillages کمک کند
[ترجمه گوگل]یک کاسه سوپ با یک لبه گشاد می تواند به جلوگیری از ریختن کمک کند

3. His soup bowl snaked from his tray, tipped, tilted, the liquid ran steaming to the bowl in front of Byrkin.
[ترجمه ترگمان]کاسه سوپ را از روی سینی او بیرون کشید، آن را کج کرد و مایع آن را در کاسه جلوی Byrkin ریخت
[ترجمه گوگل]کاسه سوپ خود را از سینی خود لکه دار کرد، نوک، کج، مایع به بخار در کاسه در مقابل Byrkin بخار

4. Russell pushed the soup bowl away and wiped his mouth with a trembling hand.
[ترجمه ترگمان]بعد کاسه سوپ را کنار زد و با دستی لرزان دهانش را پاک کرد
[ترجمه گوگل]راسل کاسه سوپ را هل داد و دهانش را با دست لرزان پاک کرد

5. Place the soup bowl above the soup spoon and to the right.
[ترجمه ترگمان]کاسه سوپ را بالای قاشق سوپ و سمت راست قرار دهید
[ترجمه گوگل]کاسه سوپ را بالای قاشق سوپ و راست قرار دهید

6. The soup bowl is a work of art.
[ترجمه ترگمان]کاسه سوپ یک اثر هنری است
[ترجمه گوگل]کاسه سوپ یک اثر هنری است

7. Hands in their laps, both husband and wife address the soup bowl, bowing.
[ترجمه ترگمان]دست ها در دامن آن ها، هر دو زن و شوهر به کاسه سوپ اشاره می کنند و تعظیم می کنند
[ترجمه گوگل]دست های خود را دراز می کشند، هر دو همسر و همسر به کاسه سوپ می روند

8. She put it down on the table next to Bedford, and removed his soup bowl.
[ترجمه ترگمان]آن را روی میز کنار بدفورد گذاشت و کاسه سوپ را برداشت
[ترجمه گوگل]او آن را روی میز کنار Bedford قرار داد و کاسه سوپ خود را برداشت

9. Luch was by the fire, fishing a heating stone out from the soup bowl.
[ترجمه ترگمان]Luch کنار آتش بود و یک سنگ داغ را از کاسه سوپ ماهی بیرون می کشید
[ترجمه گوگل]Luch توسط آتش سوزانده شد، ماهی سنگ گرمای خارج از کاسه سوپ

10. Season with soya sauce and white pepper and serve in large soup bowl.
[ترجمه ترگمان]فصل با سس سویا و فلفل سفید فصلی و در یک کاسه سوپ بزرگ به کار می رود
[ترجمه گوگل]فصل را با سس سویا و فلفل سفید کنید و در کاسه بزرگ سوپ خدمت کنید

11. A number was tatted on their arm and they were given a soup bowl and spoon.
[ترجمه ترگمان]یک عدد روی بازوی آن ها بود و یک کاسه سوپ و یک قاشق به آن ها داده شد
[ترجمه گوگل]تعدادی از آنها بر روی بازوی خود قرار داده شد و آنها به یک کاسه سوپ و قاشق داده شدند

پیشنهاد کاربران

کاسه سوپ


کلمات دیگر: