کلمه جو
صفحه اصلی

fortification


معنی : تقویت، استحکام، بارو، سنگر بندی
معانی دیگر : مستحکم سازی، استوار سازی، نیرومند سازی، استحکام استحکامات

انگلیسی به فارسی

استحکام (استحکامات)، سنگر بندی، بارو، تقویت


غنی سازی، استحکام، تقویت، بارو، سنگر بندی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a fortified place or defensive structure, such as a castle or fort.
مشابه: bastion, citadel, rampart

(2) تعریف: the act of fortifying; strengthening.

(3) تعریف: something that fortifies or strengthens.
مشابه: bulwark

• strengthening, fortifying; corroboration; something which fortifies or defends
fortifications are buildings, walls, or ditches that are built to protect a place against attack; a formal word.
the fortification of a place is the act of fortifying it; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] قلعه، دژ نظامى، سنگر استحکام استحکامات، سنگر بندى، قلعه سنگر بندى کردن ،سنگر مهمات وتجهیزات ،سیستم هاى خندق وجان پناه خط مستحکمى که براى حصار یک پادگان نظامى به کار برده مى شود و مقاوم ترین آنها در زیر زمین قرار دارند.

مترادف و متضاد

تقویت (اسم)
abetment, reinforcement, amplification, support, consolidation, augmentation, alimentation, nutrition, fuel, revival, fortification, furtherance, invigoration

استحکام (اسم)
resistance, strength, substance, backbone, rigidity, stability, fortification, solidity, stableness, consistency, solidification, consistence, formidability, grit, granite, staying power

بارو (اسم)
bulwark, fortification, battlement, rampart

سنگر بندی (اسم)
bulwark, fortification, entrenchment

reinforced position


Synonyms: barricade, barrier, bastion, battlement, block, blockhouse, breastwork, buffer, bulwark, castle, citadel, consolidation, defense, earthwork, embattlement, entrenchment, fastness, fort, fortress, garrison, keep, outpost, parapet, preparation, presidio, protection, reinforcement, stockade, strengthening, stronghold, support, wall


جملات نمونه

1. The fortification of staple foods with folic acid to prevent neural tube defects may be unwisely delayed on this account.
[ترجمه ترگمان]تقویت مواد غذایی اصلی با اسید فولیک که برای جلوگیری از نقص لوله عصبی استفاده می شود ممکن است در این حساب به تعویق بیافتد
[ترجمه گوگل]غنی سازی غذاهای اساسی با اسید فولیک برای جلوگیری از نقص عصبی لوله ممکن است ناخواسته به تأخیر در این حساب

2. The fortification of Nordy Bank is on a flat promontory jutting westward from the hill.
[ترجمه ترگمان]استحکامات بانک Nordy در دماغه کشتی است که از بالای تپه به طرف غرب پیش می رود
[ترجمه گوگل]غنی سازی بانک Nordy در یک مسطح مسطح قرار دارد که از تپه به طرف غرب می افتد

3. They are my defense, my fortification.
[ترجمه ترگمان]استحکامات من، استحکامات من هستند
[ترجمه گوگل]آنها دفاع من، غنی سازی من هستند

4. Then the seismic fortification criteria for the Maglev Guideway Structures is proposed.
[ترجمه ترگمان]سپس معیارهای غنی سازی لرزه ای برای ساختارهای guideway Maglev پیشنهاد شده است
[ترجمه گوگل]سپس معیارهای تقویت لرزه ای برای سازه های گوه مدول Maglev پیشنهاد شده است

5. The fortification was built in stone.
[ترجمه ترگمان]استحکامات در سنگ ساخته شده بود
[ترجمه گوگل]غارنوردی در سنگ ساخته شد

6. The researchers concluded that the fortification did not produce the increase.
[ترجمه ترگمان]محققین به این نتیجه رسیدند که غنی سازی این افزایش را ایجاد نمی کند
[ترجمه گوگل]محققان نتیجه گرفتند که تقویت این افزایش را به وجود نمی آورد

7. Iron fortification of foods is an effective approach to treat and prevent iron deficiency.
[ترجمه ترگمان]تقویت آهنین مواد غذایی یک روش موثر برای درمان و جلوگیری از کمبود آهن است
[ترجمه گوگل]استحکام آهن مواد غذایی یک رویکرد موثر برای درمان و پیشگیری از کمبود آهن است

8. Men naturally receive their fortification from its wisdom.
[ترجمه ترگمان]مردان به طور طبیعی fortification خود را از خردمندی خود دریافت می کنند
[ترجمه گوگل]مردان به طور طبیعی از غرور خود غنی سازی می کنند

9. The seizure of the Rhineland and its subsequent fortification were the greatest gamble of all.
[ترجمه ترگمان]تصرف راینلاند و fortification بعدی آن بزرگ ترین قمار همه بود
[ترجمه گوگل]تشنج راینلند و تقویت متعاقب آن، بزرگترین قهرمان همه بودند

10. Parts of the fortification date from the 4 th century BC.
[ترجمه ترگمان]بخش هایی از تقویت استحکامات از قرن ۴ پیش از میلاد
[ترجمه گوگل]قسمت های ارتفاعی از قرن 4 قبل از میلاد

11. In some countries,[sentence dictionary] iron fortification of foods is carried out to reduce iron deficiency.
[ترجمه ترگمان]در برخی کشورها، غنی سازی آهن [ واژه نامه ] مواد غذایی برای کاهش فقر آهن انجام می شود
[ترجمه گوگل]در بعضی از کشورها [واژه فرهنگ لغت] غنیسازی آهن مواد غذایی برای کاهش کمبود آهن انجام میشود

12. The castle began as a Visigoth fortification in the sixth century and was taken over in turns by the Romans and the Moors.
[ترجمه ترگمان]این قلعه به عنوان استحکامات Visigoth در قرن ششم آغاز شد و توسط رومیان و مورها به نوبت تصرف شد
[ترجمه گوگل]این قلعه از قرن ششم به عنوان یک استحکام Visigoth آغاز شد و توسط رومیان و مورها در نوبت به وقوع پیوست

13. Decision - making analysis of earthquake - resistant fortification standards of high dams is also discussed.
[ترجمه ترگمان]تحلیل تصمیم گیری در مورد استانداردهای تقویتی مقاوم در برابر زلزله همچنین مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل تصمیم گیری از استانداردهای تقویت مقاوم در برابر زلزله سدهای باال نیز مورد بحث قرار گرفته است

14. This is a plan for the fortification of the city.
[ترجمه ترگمان]این طرحی برای تقویت شهر است
[ترجمه گوگل]این یک برنامه برای تقویت شهر است

15. His works include poem selection Loneliness Without Fortification and Period Of Water.
[ترجمه ترگمان]آثار او شامل انتخاب شعر تنهایی بدون Fortification و دوره آب است
[ترجمه گوگل]آثار او شامل انتخاب شعر تنهایی بدون فتنه و دوره آب است

پیشنهاد کاربران

( باستان شناسی ) برج و بارو


علم تغذیه:غنی سازی مواد غذایی


عمران:
مستحکم سازی


کلمات دیگر: