1. The fortification of staple foods with folic acid to prevent neural tube defects may be unwisely delayed on this account.
[ترجمه ترگمان]تقویت مواد غذایی اصلی با اسید فولیک که برای جلوگیری از نقص لوله عصبی استفاده می شود ممکن است در این حساب به تعویق بیافتد
[ترجمه گوگل]غنی سازی غذاهای اساسی با اسید فولیک برای جلوگیری از نقص عصبی لوله ممکن است ناخواسته به تأخیر در این حساب
2. The fortification of Nordy Bank is on a flat promontory jutting westward from the hill.
[ترجمه ترگمان]استحکامات بانک Nordy در دماغه کشتی است که از بالای تپه به طرف غرب پیش می رود
[ترجمه گوگل]غنی سازی بانک Nordy در یک مسطح مسطح قرار دارد که از تپه به طرف غرب می افتد
3. They are my defense, my fortification.
[ترجمه ترگمان]استحکامات من، استحکامات من هستند
[ترجمه گوگل]آنها دفاع من، غنی سازی من هستند
4. Then the seismic fortification criteria for the Maglev Guideway Structures is proposed.
[ترجمه ترگمان]سپس معیارهای غنی سازی لرزه ای برای ساختارهای guideway Maglev پیشنهاد شده است
[ترجمه گوگل]سپس معیارهای تقویت لرزه ای برای سازه های گوه مدول Maglev پیشنهاد شده است
5. The fortification was built in stone.
[ترجمه ترگمان]استحکامات در سنگ ساخته شده بود
[ترجمه گوگل]غارنوردی در سنگ ساخته شد
6. The researchers concluded that the fortification did not produce the increase.
[ترجمه ترگمان]محققین به این نتیجه رسیدند که غنی سازی این افزایش را ایجاد نمی کند
[ترجمه گوگل]محققان نتیجه گرفتند که تقویت این افزایش را به وجود نمی آورد
7. Iron fortification of foods is an effective approach to treat and prevent iron deficiency.
[ترجمه ترگمان]تقویت آهنین مواد غذایی یک روش موثر برای درمان و جلوگیری از کمبود آهن است
[ترجمه گوگل]استحکام آهن مواد غذایی یک رویکرد موثر برای درمان و پیشگیری از کمبود آهن است
8. Men naturally receive their fortification from its wisdom.
[ترجمه ترگمان]مردان به طور طبیعی fortification خود را از خردمندی خود دریافت می کنند
[ترجمه گوگل]مردان به طور طبیعی از غرور خود غنی سازی می کنند
9. The seizure of the Rhineland and its subsequent fortification were the greatest gamble of all.
[ترجمه ترگمان]تصرف راینلاند و fortification بعدی آن بزرگ ترین قمار همه بود
[ترجمه گوگل]تشنج راینلند و تقویت متعاقب آن، بزرگترین قهرمان همه بودند
10. Parts of the fortification date from the 4 th century BC.
[ترجمه ترگمان]بخش هایی از تقویت استحکامات از قرن ۴ پیش از میلاد
[ترجمه گوگل]قسمت های ارتفاعی از قرن 4 قبل از میلاد
11. In some countries,[sentence dictionary] iron fortification of foods is carried out to reduce iron deficiency.
[ترجمه ترگمان]در برخی کشورها، غنی سازی آهن [ واژه نامه ] مواد غذایی برای کاهش فقر آهن انجام می شود
[ترجمه گوگل]در بعضی از کشورها [واژه فرهنگ لغت] غنیسازی آهن مواد غذایی برای کاهش کمبود آهن انجام میشود
12. The castle began as a Visigoth fortification in the sixth century and was taken over in turns by the Romans and the Moors.
[ترجمه ترگمان]این قلعه به عنوان استحکامات Visigoth در قرن ششم آغاز شد و توسط رومیان و مورها به نوبت تصرف شد
[ترجمه گوگل]این قلعه از قرن ششم به عنوان یک استحکام Visigoth آغاز شد و توسط رومیان و مورها در نوبت به وقوع پیوست
13. Decision - making analysis of earthquake - resistant fortification standards of high dams is also discussed.
[ترجمه ترگمان]تحلیل تصمیم گیری در مورد استانداردهای تقویتی مقاوم در برابر زلزله همچنین مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل تصمیم گیری از استانداردهای تقویت مقاوم در برابر زلزله سدهای باال نیز مورد بحث قرار گرفته است
14. This is a plan for the fortification of the city.
[ترجمه ترگمان]این طرحی برای تقویت شهر است
[ترجمه گوگل]این یک برنامه برای تقویت شهر است
15. His works include poem selection Loneliness Without Fortification and Period Of Water.
[ترجمه ترگمان]آثار او شامل انتخاب شعر تنهایی بدون Fortification و دوره آب است
[ترجمه گوگل]آثار او شامل انتخاب شعر تنهایی بدون فتنه و دوره آب است