کلمه جو
صفحه اصلی

joyously


ازروی شادی، با خوشی

انگلیسی به فارسی

خوشحالم


انگلیسی به انگلیسی

• joyfully, gladly, cheerfully, gaily, merrily

جملات نمونه

1. Hundreds of people ran past them, whooping joyously.
[ترجمه ترگمان]صدها نفر از کنارشان گذشتند و شادمانه فریاد کشیدند
[ترجمه گوگل]صدها نفر از آنها گذشته بودند و با خوشحالی می شنیدند

2. People ran past them, whooping joyously, making for the cars parked outside the main entrance.
[ترجمه ترگمان]مردم با خوشحالی از کنارشان گذشتند و برای ماشین هایی که خارج از ورودی اصلی پارک شده بودند، گذشتند
[ترجمه گوگل]مردم از آنها گذشته بودند، با خوشحالی می دویدند و برای اتومبیل های خارج از ورودی اصلی پارک می ساختند

3. His companions mingled freely and joyously with the natives(Washington Irving.
[ترجمه ترگمان]همراهانش آزادانه و با خوشحالی با بومیان (واشنگتن ایروینگ)درهم می آمیختند
[ترجمه گوگل]همراهانش آزادانه و با شادمانی با بومیها مخلوط شدند (واشینگتن ایروینگ

4. Current, hong Kong person is using his means, joyously recursive motherland one year.
[ترجمه ترگمان]افراد حاضر در هنگ کنگ یک سال با خوشحالی از سرزمین مادری بازگشتی استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، هنگ کونگ از وسایل خود استفاده می کند، یک سال است که از سرزمین مادری مجرد لذت می برد

5. The wings of the ostrich flap joyously: Are they the pinion and plumage of lovingkindness?
[ترجمه ترگمان]بال های the پر از شادی است: آیا آن ها pinion و plumage of هستند؟
[ترجمه گوگل]بال بال شترمرغ شلغم خوشبختانه: آیا آنها دنده و آلودگی lovingkindness هستند؟

6. To live firmly and joyously in the moment.
[ترجمه ترگمان]در این لحظه مصمم و شاد زندگی کنم
[ترجمه گوگل]برای لحظه ای محکم و دلیرانه زندگی کن

7. Gone from home so long, they joyously embraced their mates of boyhood.
[ترجمه ترگمان]از خانه بیرون رفته بودند، با خوشحالی mates را در آغوش کشیده بودند
[ترجمه گوگل]مدت هاست که از خانه بیرون رفته اند، و از همتاهای فرزند خود لذت می برند

8. But they remained joyously devoted for as long as they both lived.
[ترجمه ترگمان]ولی آن ها تا زمانی که هر دو زنده بودند، شادمانه زندگی می کردند
[ترجمه گوگل]اما تا زمانی که هر دو آنها زندگی می کردند، باقی ماندند

9. When you woke this morning, did you look joyously to the day?
[ترجمه ترگمان]وقتی امروز صبح از خواب بیدار شدی با خوشحالی به اون روز نگاه کردی؟
[ترجمه گوگل]هنگامی که شما امروز صبح بیدار شدید، آیا روزی خوشحال شدید؟

10. But red - cap went joyously home, and no one ever did anything to harm her again.
[ترجمه ترگمان]اما کلاه قرمز با خوشحالی به خانه رفت و هیچ کس دیگر کاری نکرد که دوباره به او اسیبی برساند
[ترجمه گوگل]اما قرمز - کلاه به خانه خوشحال شد و هیچکس هرگز به او آسیب نرساند

11. His heart thumped painfully and joyously as his eye caught the words.
[ترجمه ترگمان]قلبش به طرز دردناکی می تپید و چشمش به کلمات افتاد
[ترجمه گوگل]قلب او دردناک و شادمانه بود، چون چشمش واژه ها را گرفت

12. Therefore you will joyously draw water From the springs of salvation.
[ترجمه ترگمان]بنابراین شما با خرسندی آب را از چشمه های نجات خواهید کشید
[ترجمه گوگل]بنابراین از آب از چشمه نجات بیرون می آید

13. They came running, crying out joyously in trilling girlish voices.
[ترجمه ترگمان]آن ها دوان دوان به دویدن پرداختند و با خوشحالی در میان صدای دخترانه خود فریاد کشیدند
[ترجمه گوگل]آنها در حال اجرا بودند، به طرز وحشیانه گریه میکردند

14. We can dance joyously all the same.
[ترجمه ترگمان] ما می تونیم با خوشحالی برقصیم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم با شادمانی همه چیز را با هم رقابت کنیم

پیشنهاد کاربران

با خوشحالی


کلمات دیگر: