کلمه جو
صفحه اصلی

cut across


میان بر زدن، اریب رفتن، از میان (چیزی) رد شدن، قیقاچ رفتن

انگلیسی به انگلیسی

• make a shortcut, take a shorter route across

جملات نمونه

1. Take the short cut across the fields.
[ترجمه Shilan] مزارع را میانبر بزنید
[ترجمه ترگمان]برش کوتاه مزارع را در نظر بگیرید
[ترجمه گوگل]برش کوتاه را در سرتاسر زمینه انجام دهید

2. We can gain some time if we cut across this field.
[ترجمه داود] اگر از میان مزرعه برویم می توانیم زود تر برسیم ( زمان به دست بیاوریم )
[ترجمه ترگمان]اگر ما این زمینه را قطع کنیم، می توانیم کمی زمان به دست آوریم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم زمانی را در این زمینه کسب کنیم

3. We'll get there quicker if we cut across the fields.
[ترجمه ترگمان]اگه از روی دشت ها عبور کنیم سریع تر می رسیم
[ترجمه گوگل]اگر ما در سراسر زمینه ها برش داریم سریعتر خواهیم رسید

4. He cut across the fields so as not to be late.
[ترجمه ترگمان]از مزارع گذشت تا دیر نکند
[ترجمه گوگل]او در سراسر زمینه ها را قطع کرد تا دیر شود

5. If we cut across the field, it'll save time.
[ترجمه ترگمان]اگر از زمین میان بر بزنیم، وقت صرفه جویی می شود
[ترجمه گوگل]اگر ما در سراسر زمین برش را برداریم، زمان صرفه جوئی خواهد کرد

6. I usually cut across the park on my way home.
[ترجمه ترگمان]معمولا توی راه خونه از پارک عبور می کردم
[ترجمه گوگل]من معمولا در پارک راه میروم به خانه

7. Her loud voice cut across their conversation.
[ترجمه ترگمان]با صدای بلند صحبت آن ها را قطع کرد
[ترجمه گوگل]صدای بلند خود را در سراسر گفتگو خود را

8. His ideas cut across mine on the subject.
[ترجمه ترگمان]افکارش در این باره با من فرق داشت
[ترجمه گوگل]ایده های او در این زمینه بر روی مین قرار دارد

9. Domestic violence seems to cut across most social divisions.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که خشونت داخلی اغلب بخش های اجتماعی را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد خشونت خانوادگی در اغلب بخش های اجتماعی کاهش می یابد

10. When he voted,he cut across party lines.
[ترجمه ترگمان]وقتی رای داد، او خطوط حزبی را قطع کرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که او رای داد، او در سراسر خطوط حزب برش

11. The general manager's speech cut across what he had said before.
[ترجمه ترگمان]سخنرانی مدیر کل چیزهایی را که قبلا گفته بود قطع کرد
[ترجمه گوگل]سخنرانی مدیر کل در مورد آنچه که قبلا گفته بود را قطع کرد

12. We want to cut across lines of race, sex and religion.
[ترجمه ترگمان]ما می خواهیم خطوط نژادی، جنسیت و مذهب را از بین ببریم
[ترجمه گوگل]ما می خواهیم بر اساس خطوط نژاد، جنس و مذهب برآیند

13. There is a short cut across the field.
[ترجمه ترگمان]یک برش کوتاه در این زمینه وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک خط کوتاه در سراسر میدان وجود دارد

14. He decided to cut across the Heath, through Greenwich Park.
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفت از طریق گرینویچ پارک Greenwich را قطع کند
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت از طریق پارک گرینویچ عبور از هیت را انجام دهد

پیشنهاد کاربران

گذر کردن

تحت تاثیر قرار دادن

در بر گرفتن

( در مورد محدودیت ها، معذوریت ها و بروکراسی ها )
فراتر رفتن از،
تفوق یافتن بر


کلمات دیگر: