1. the official guests were received with respectful ceremony
مهمانان رسمی با تشریفات حاکی از احترام پذیرایی شدند.
2. The children in our family are always respectful to their elders.
[ترجمه ترگمان]بچه ها در خانواده ما همیشه به بزرگ ترها احترام می گذارند
[ترجمه گوگل]فرزندان خانواده ما همیشه به بزرگان خود احترام می گذارند
3. The onlookers stood at a respectful distance.
[ترجمه ترگمان]تماشاچیان در فاصله respectful ایستاده بودند
[ترجمه گوگل]تماشاگران در فاصله ای محکم ایستاده بودند
4. He is respectful to his elders.
[ترجمه ترگمان]او به ریش سفیدان خود احترام می گذارد
[ترجمه گوگل]او به بزرگانش احترام می گذارد
5. He was very respectful at home and obedient to his parents.
[ترجمه ترگمان]او در خانه بسیار محترمانه رفتار می کرد و از پدر و مادرش اطاعت می کرد
[ترجمه گوگل]او در خانه بسیار احترام گذاشت و به والدینش اطاعت کرد
6. We were brought up to be respectful of authority.
[ترجمه ترگمان]ما برای احترام زیادی بزرگ شدیم
[ترجمه گوگل]ما به خاطر اقتدار احترام گذاشته شدیم
7. He behaves in a respectful way.
[ترجمه ترگمان]رفتارش مودبانه است
[ترجمه گوگل]او در شیوه احترام رفتار می کند
8. She received guests with a respectful attitude.
[ترجمه ترگمان]با رفتاری مودبانه مهمان را پذیرفت
[ترجمه گوگل]او مهمانان را با احترام برخورد کرد
9. There was a respectful two-minute silence as we remembered the soldiers who had died in the war.
[ترجمه ترگمان]همان طور که به یاد سربازانی که در جنگ کشته شده بودند، دو دقیقه سکوت برقرار شد
[ترجمه گوگل]به خاطر اینکه سربازانی که در جنگ جان سپردند، به سکوت دو دقیقه ای احترام می گذارند
10. As they left, the Corporal gave them a respectful salute.
[ترجمه ترگمان]وقتی رفتند، سرجوخه به آن ها سلام احترام آمیز کرد
[ترجمه گوگل]همانطور که آنها باقی ماندند، قبرستان به آنها احترام گذاشت
11. He taught his children to be respectful of other cultures.
[ترجمه ترگمان]او به فرزندان خود یاد داد که به فرهنگ های دیگر احترام بگذارند
[ترجمه گوگل]او به فرزندان خود آموزش داد تا از فرهنگ های دیگر احترام بگذارند
12. They listened in respectful silence.
[ترجمه ترگمان]با سکوت آمیخته به احترام گوش می دادند
[ترجمه گوگل]آنها در سکوت احترام گوش می کردند
13. He was always respectful of my independence.
[ترجمه کیان] اوهمیشه به مستقل بودن من احترام میگذاشت
[ترجمه ترگمان]او همیشه از استقلال من احترام می گذاشت
[ترجمه گوگل]او همیشه استقلال من را محترم داشت
14. But she was quiet and respectful, and she was eager to go West.
[ترجمه ترگمان]اما او آرام و مودب بود و مشتاق بود که به غرب برود
[ترجمه گوگل]اما او آرام و احترام بود و مشتاق بود به غرب برود
15. At the start, everyone was respectful towards him, listening carefully to his soporific explanations.
[ترجمه ترگمان]در آغاز، همه به او احترام می گذاشتند و با دقت به توضیحات خواب آور او گوش می دادند
[ترجمه گوگل]در ابتدا، همه به سمت او احترام گذاشتند، با دقت گوش دادن به توضیحات فروتنانه خود