کلمه جو
صفحه اصلی

conventionality


معنی : مطابقت با ایین ورسوم قراردادی
معانی دیگر : سنتی یا عرفی بودن، پیروی از عرف، (قاعده یا روش یا شکل) عرفی، پیروی از سنت قدیم

انگلیسی به فارسی

مطابقت با آیین و رسوم قراردادی، پیروی از سنت قدیم


عادت، مطابقت با ایین ورسوم قراردادی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: conventionalities
(1) تعریف: the quality or state of being conventional.
مشابه: orthodoxy

(2) تعریف: something, as an act or practice, that is conventional.
مشابه: convention, orthodoxy

(3) تعریف: (pl.) the conventional rules of social behavior.

• quality of being usual or accepted; adherence to accepted norms

مترادف و متضاد

مطابقت با ایین ورسوم قراردادی (اسم)
conventionality

جملات نمونه

1. conventionality is not always the same as morality
پیروی از عرف همیشه با پیروی از اخلاقیات یکی نیست.

2. They have a great contempt for conventionality.
[ترجمه ترگمان]تحقیر و رسوم خاصی برای رعایت رسوم و رسوم وجود دارد
[ترجمه گوگل]آنها تحقیر زیادی برای عادت دارند

3. Conventionality in a system of communication offers stability, and thereby makes communication feasible from one occasion to the next.
[ترجمه ترگمان]conventionality در یک سیستم ارتباطی پایداری ارایه می دهد و در نتیجه باعث می شود ارتباطات از یک موقعیت به روز بعد امکان پذیر باشد
[ترجمه گوگل]عادت در یک سیستم ارتباطی، ثبات را فراهم می کند، و از این رو ارتباطات را از یک فرصت به بعد امکان پذیر می سازد

4. Further evidence that children are attentive to Conventionality comes from the repairs they make to their own lexical choices.
[ترجمه ترگمان]شواهد بیشتر مبنی بر اینکه کودکان به conventionality توجه می کنند ناشی از تعمیرات هستند که آن ها به انتخاب های لغوی خود می رسند
[ترجمه گوگل]شواهد بیشتر مبنی بر اینکه اطفال نسبت به عادی بودن توجه دارند، از تعمیرات آنها به گزینه های واژگانی خود می آید

5. The other side of coin of arbitrariness, namely conventionality.
[ترجمه ترگمان]جنبه دیگر سکه استبدادی، به نام آیین و رسوم
[ترجمه گوگل]طرف دیگر سکه داوری، یعنی کنترول

6. Making Connections with Metaphors : Does Conventionality Matter?
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]برقراری ارتباط با استعاره آیا موضوع متعارف است؟

7. Conventionality is not morality. Self - righteousness is not religion.
[ترجمه ترگمان]conventionality اخلاق نیست خود -، دین نیست
[ترجمه گوگل]عدالت اخلاقی نیست خود عدالت دین نیست

8. The formality of staff-student relations was reflected in the conventionality of the teaching methods used.
[ترجمه ترگمان]تشریفات مربوط به روابط کارکنان و دانشجویان در رعایت آداب و رسوم روش های تدریس مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]فرمالیته روابط کارکنان و دانشجویان در تطبیق روش های تدریس مورد استفاده قرار گرفت

9. Nowadays novelists aim at novelty either in subject or in style, instead of following the beaten path of conventionality.
[ترجمه ترگمان]این روزها رمان نویسان به جای پیروی از مسیر مورد استفاده در تشریفات و رسوم قراردادی، به دنبال چیزهای جدید یا سبک هستند
[ترجمه گوگل]امروزه رماننویسان به جای اینکه دنبال مسیر ضرب و شتم کنترول باشند، به نوآوری در موضوع یا سبک می پردازند

10. For the school management change, its rationality, validity and conventionality must be sought for.
[ترجمه ترگمان]برای تغییر مدیریت مدرسه، عقلانیت، اعتبار و آداب و رسوم آن باید به دنبال آن باشد
[ترجمه گوگل]برای تغییر مدیریت مدرسه، باید معقولیت، اعتبار و سازگاری آن را دنبال کرد

11. She did for a long while see Confucianism in terms of submissiveness, obedience, and conventionality.
[ترجمه ترگمان]او مدت زیادی بود که Confucianism را از لحاظ مطیع بودن، اطاعت، و رعایت رسوم گرایی می دید
[ترجمه گوگل]او برای مدت طولانی تلاش کرد تا کنفوسیوس گرایی را از لحاظ زیردریایی، اطاعت و کنترول ببیند

12. The power of social deixis is based on different principles of conventionality in various cultures.
[ترجمه ترگمان]قدرت of اجتماعی براساس اصول مختلفی از رسوم و رسوم گرایی در فرهنگ های مختلف استوار است
[ترجمه گوگل]قدرت دیکسیس های اجتماعی مبتنی بر اصول متفاوت کنترول در فرهنگ های مختلف است

13. But the generative ability of type coercion is too strong to explain things clearly, so conventionality should be put into consideration.
[ترجمه ترگمان]اما توانایی تولیدی برای نوع فشار بیش از حد قوی است که چیزها را به طور واضح توضیح دهد، بنابراین باید در رعایت رسوم و رسوم توجه شود
[ترجمه گوگل]اما توانایی نسبی از نوع اعمال فشار بسیار قوی است که به وضوح چیزها را توضیح می دهد، بنابراین باید در نظر گرفتن عادت باشد

Conventionality is not always the same as morality.

پیروی از عرف همیشه با پیروی از اخلاقیات یکی نیست.


پیشنهاد کاربران

به صورت جمع: مرسومات

مطابقت فرهنگی


کلمات دیگر: