کلمه جو
صفحه اصلی

horse trading

انگلیسی به فارسی

تجارت اسب


انگلیسی به انگلیسی

• horse trading is bargaining which takes place unofficially and which often involves exchanges rather than payment.

جملات نمونه

1. It is horse trading and sifting through regulations, interpretations, and lawyering in the difficult cases.
[ترجمه ترگمان]آن تجارت اسب و غربال کردن از طریق مقررات، تفاسیر و lawyering در موارد دشوار است
[ترجمه گوگل]این تجارت اسب است و از طریق مقررات، تفسیرها و قانونی شدن در موارد دشوار از بین می رود

2. After four years of horse trading and compromise in the grand coalition, the identities of both the main parties had been blurred and many of their voters were disenchanted.
[ترجمه ترگمان]پس از چهار سال معاملات اسب و سازش در ائتلاف بزرگ، هویت های هر دو حزب اصلی محو شده و بسیاری از رای دهندگان آن ها ناامید شده اند
[ترجمه گوگل]پس از چهار سال فروش اسب و مصالحه در ائتلاف بزرگ، هویت هر دو حزب اصلی تار شده بود و بسیاری از رای دهندگان آنها از بین رفته بودند

3. The restaurant owner is famous for his horse trading; he's just exchanged a month of free dinners for a month of free television commercials.
[ترجمه ترگمان]صاحب رستوران به خاطر تجارت اسب معروف است؛ او فقط یک ماه از غذاهای رایگان برای یک ماه تبلیغات تلویزیونی رایگان رد و بدل کرد
[ترجمه گوگل]صاحب رستوران معروف است برای فروش اسب خود؛ او فقط یک ماه از شام رایگان برای یک ماه از تبلیغات تلویزیونی رایگان رد و بدل می شود

4. The horse trading is complex, needing to marry jobs with candidates from north and south, big and small countries, the centre-right and the centre-left.
[ترجمه ترگمان]تجارت اسب پیچیده است و نیاز به ازدواج با داوطلبان از شمال و جنوب، بزرگ و کوچک، مرکز - راست و مرکز - چپ دارد
[ترجمه گوگل]تجارت اسب سواری پیچیده است، نیاز به ازدواج با نامزدان از شمال و جنوب، کشورهای بزرگ و کوچک، از مرکز راست و مرکز سمت چپ

5. This paper explores the history of tea and horse trading, identifies the historical ancient "TeaHorse" Road and describes the current economic, cultural, and other values oft. . .
[ترجمه ترگمان]این مقاله تاریخچه خرید و فروش اسب و اسب را بررسی می کند، جاده باستانی \"TeaHorse\" را شناسایی می کند و ارزش های اقتصادی، فرهنگی و دیگری را بارها توصیف می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله تاریخچه تجارت چای و اسب را بررسی می کند، مسیر جاده تاریخی 'چای هورس' را شناسایی می کند و ارزش های اقتصادی، فرهنگی و دیگر ارزش های فعلی را توصیف می کند

6. The company's business includes horse trading, import and export, breeding, a riding club, consultancy services and events management.
[ترجمه ترگمان]کسب وکار این شرکت شامل تجارت اسب، واردات و صادرات، تولید، یک باشگاه سوارکاری، خدمات مشاوره و مدیریت وقایع است
[ترجمه گوگل]این شرکت شامل تجارت اسب، واردات و صادرات، پرورش، باشگاه سواری، خدمات مشاوره و مدیریت رویدادها می باشد

7. Horse Trading Co., Ltd. Anhui God also in 2004 passed the ISO9001: 2000 international quality management system certification.
[ترجمه ترگمان]شرکت بازرگانی اسب، با مسئولیت محدود Anhui نیز در سال ۲۰۰۴ از ISO۹۰۰۱: ۲۰۰۰ گواهی سیستم مدیریت کیفیت بین المللی گذشت
[ترجمه گوگل]اسب شرکت بازرگانی، آموزشی ویبولیتین Anhui خدا نیز در سال 2004 تصویب گواهینامه سیستم مدیریت کیفیت بین المللی ISO9001: 2000

8. New emissions-reduction technology is sexier [Sentence dictionary], but old-fashioned horse trading might just be more effective.
[ترجمه ترگمان]تکنولوژی کاهش گازهای گلخانه ای جدید sexier [ فرهنگ لغت حکم ] است، اما تجارت اسب مد روز ممکن است بیشتر موثر باشد
[ترجمه گوگل]تکنولوژی جدید کاهش انتشار گازهای گلخانه ای [فرهنگ لغت اصطلاح] است، اما تجارت اسب قدیمی قدیمی فقط می تواند مؤثر باشد

9. Early in his career as an official, Yang Jisheng was an outspoken critic of the Ming government's horse trading policy with the Mongols.
[ترجمه ترگمان]در اوایل کارش به عنوان یک مقام رسمی، یانگ Jisheng منتقد outspoken سیاست تجاری اسب مینگ با مغول ها بود
[ترجمه گوگل]یانگ جیشنگ در اوایل دوران حرفه خود به عنوان یک مقام رسمی، منتقد شگفت انگیز سیاست مغازه های اسب دولتی مینگ در مغول بود

10. EU posts are traditionally decided in a frenzy of horse trading that does not favour those who emerged early as favourites.
[ترجمه ترگمان]مقام های اتحادیه اروپا به طور سنتی در آشفتگی معاملات اسب تصمیم گیری شده اند که به نفع کسانی نیست که زودتر به عنوان افراد مورد علاقه ظاهر می شوند
[ترجمه گوگل]پست های اتحادیه اروپا به طور سنتی در دیوانگی تجارت اسب تصمیم می گیرند که به کسانی که به زودی به عنوان علاقه مندی ها ظاهر می شوند، به نفع آنها نیست

11. Almost every stage of the rise of the Tibetan tea culture cannot be separated from the horse trading, the tea-horse trade is also based on the propagation of the tea culture in Tibetan area.
[ترجمه ترگمان]تقریبا هر مرحله از ظهور فرهنگ چای تبتی را نمی توان از تجارت اسب جدا کرد، تجارت اسب - اسب نیز مبتنی بر انتشار فرهنگ چای در منطقه تبت است
[ترجمه گوگل]تقریبا هر مرحله از ظهور فرهنگ چای تبت، نمی تواند از تجارت اسب جدا شود، تجارت چای اسب نیز بر اساس انتشار فرهنگ چای در منطقه تبت است

12. The compromise at Copenhagen leads to little clarity on these issues, and horse trading may be as necessary for the Cap-and-Trade bill as for the health care legislation.
[ترجمه ترگمان]مصالحه در کپنهاگ منجر به وضوح کمی در مورد این مسائل می شود، و معاملات اسب ممکن است برای لایحه مالیات و تجارت به عنوان قانون مراقبت های بهداشتی ضروری باشد
[ترجمه گوگل]سازش در کپنهاگ منجر به وضوح کمی در این مسائل می شود و تجارت اسب ممکن است برای لایحه سرمایه گذاری و تجارت به عنوان قانون مربوط به مراقبت های بهداشتی ضروری باشد

13. After both chambers pass bills, the two get horse trading to produce a common bill.
[ترجمه ترگمان]بعد از این که هر دو مجلس لایحه تصویب می کنند، این دو به خرید و فروش اسب می پردازند تا یک لایحه مشترک تولید کنند
[ترجمه گوگل]پس از اینکه هر دو اتاق ها صورتحساب ها را می گذرانند، دو نفر اسب را برای ایجاد یک قبض مشترک آماده می کنند

14. Cap - and - trade systems are politically popular precisely because they disguise this sort of horse trading and make change sound painless.
[ترجمه ترگمان]سیستم های شرکت و تجارت دقیقا به این دلیل محبوب هستند که این نوع معاملات اسب را پوشش می دهند و باعث تغییر صدا بدون درد می شوند
[ترجمه گوگل]سیستم های کلاه و تجارت از لحاظ سیاسی دقیق هستند زیرا آنها این نوع از تجارت اسب را پوشیده و تغییر صدا را بدون درد می گذارند

15. EXAMPLE: The two rival negotiators were polite but stubborn, and their intense discussions involved some real horse trading.
[ترجمه ترگمان]مثال: دو مذاکره کنندگان رقیب مودب ولی سرسخت بودند و بحث های شدید آن ها در مورد برخی معاملات اسب واقعی بود
[ترجمه گوگل]مثال: دو طرف مذاکره کننده ی رقیب مودب و بی رحمانه بودند و بحث های شدید آنها در مورد برخی از معاملات اسب واقعی صادق بود

پیشنهاد کاربران

بازارگرمی و چانه زنی در معاملات


کلمات دیگر: