کلمه جو
صفحه اصلی

shambolic

انگلیسی به فارسی

shambolic


انگلیسی به انگلیسی

• (british slang) chaotic, disorderly
if you describe something as shambolic, you mean that it is very disorganized or chaotic; an informal word.

جملات نمونه

1. Anna is far too shambolic to be able to run a business.
[ترجمه احمد صولتی] آنا خیلی آشفته تر ازونیکه بتونه کاسبی شو اداره کنه
[ترجمه ترگمان]آنا far از آن است که بتواند کسب وکار خود را اداره کند
[ترجمه گوگل]آنا بسیار شامبولی است تا قادر به انجام یک کسب و کار باشد

2. Things are often a bit shambolic at the beginning of the school year.
[ترجمه ترگمان]در ابتدای سال تحصیلی، اغلب چیزها کمی تغییر می کنند
[ترجمه گوگل]در ابتدای سال تحصیلی، چیزهایی که اغلب کمی تیزهوش هستند

3. Middlesbrough's shambolic defenders failed to come up with the answers to the riddles posed by Rosenthal's direct running.
[ترجمه ترگمان]مدافعان تیم میدلزبورو در پاسخ به معماهایی که در جریان مستقیم و مستقیم Rosenthal قرار گرفتند، نتوانستند به این سوالات پاسخ دهند
[ترجمه گوگل]مدافعان شامبلی در میدلزبورو نتوانستند پاسخ هایی به معماهای ناشی از اجرای مستقیم روسنتل ارائه دهند

4. Mr Waldegrave's shambolic performance in the press conference was a necessary evil.
[ترجمه ترگمان]عملکرد shambolic آقای Waldegrave در کنفرانس مطبوعاتی یک شریر ضروری بود
[ترجمه گوگل]عملکرد شامبلی آقای Waldegrave در کنفرانس مطبوعاتی ضروری بود

5. And the paper was shambolic in the way it came together.
[ترجمه ترگمان]و کاغذی که در آن نوشته شده بود با هم جور درنمی آمد
[ترجمه گوگل]و این مقاله همانطور که در آن جمع شده بود، شامبول بود

6. Their performances were shambolic with guitar strings snapping - as ever - and the timing fluctuating erratically.
[ترجمه ترگمان]اجراهای آن ها با سیم های گیتار، مانند همیشه و زمانبندی نامنظم نامنظم بود
[ترجمه گوگل]اجرای آنها شامبولی بود که رشته های گیتار را به هم متصل می کرد - همانطور که تا کنون - و زمان بندی به طور ناگهانی تغییر می کند

7. Exactly the same is true of the Government's shambolic efforts in regard to local government finance.
[ترجمه ترگمان]همان طور که در مورد تلاش های دولت در خصوص امور مالی دولت محلی صدق می کند
[ترجمه گوگل]دقیقا همین طور است که در مورد تلاش های دولت در زمینه امور مالی محلی صورت می گیرد

8. They were quite shambolic and too loud.
[ترجمه ترگمان]آن ها خیلی بلند و بلند بودند و خیلی بلند حرف می زدند
[ترجمه گوگل]آنها کاملا شومبو و خیلی با صدای بلند بودند

9. I began to curse myself for yet another shambolic conclusion to a wearying day.
[ترجمه ترگمان]شروع کردم به نفرین کردن خودم برای یک روز خسته
[ترجمه گوگل]من خودم را برای یکی دیگر از نتیجه گیری های شامبولی به روز خسته تبدیل کردم

10. John lived in a stylishly shambolic artist's studio.
[ترجمه ترگمان]جان در استودیوی stylishly s زندگی می کرد
[ترجمه گوگل]جان جان یک استودیوی هنرمند شامبلی داشت

11. The rhythms are variously motorik and shambolic, Tom Waits' funkier cuban-heeled grooves and loping hip-hop manouevres.
[ترجمه ترگمان]این ریتم های مختلف عبارتند از: motorik و shambolic، تام ویتس funkier، grooves کج و loping
[ترجمه گوگل]ریتم ها انواع مختلفی از راننده های کوبا و تام وایس و راننده های هیپ هاپ هستند

12. It's a shambolic system.
[ترجمه ترگمان]سیستم shambolic
[ترجمه گوگل]این یک سیستم شامبولی است

13. The team were glamorous but chaotic and when things weren't going well they were shambolic.
[ترجمه ترگمان]این تیم پر زرق و برق اما پر هرج و مرج بود و زمانی که اوضاع به خوبی پیش نمی رفت
[ترجمه گوگل]این تیم پر زرق و برق بود اما هرج و مرج بود و زمانی که همه چیز خوب پیش نیفتاد، آنها شامبولی بودند

14. Villain: France's team captain Evra's brief appearance at the World Cup was shambolic.
[ترجمه ترگمان]Villain: حضور مختصر کاپیتان تیم فرانسه در جام جهانی shambolic بود
[ترجمه گوگل]کاپیتان تیم Villain فرانسه کاپیتان Evra در جام جهانی حضور داشت

پیشنهاد کاربران

نامناسب به هم ریخته نامنظم


کلمات دیگر: