سیستم کنترل
control system
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• system for regulating or directing something; pronunciation system
دیکشنری تخصصی
[برق و الکترونیک] سیستم کنترل مجموعه ای از عناصر حسگر / تقویت کننده ها و وسایل کنترل که به اتفاق هم وضعیتی از فرایند یا دستگاه کنترل می کنند .
[ریاضیات] سیستم کنترل
[ریاضیات] سیستم کنترل
جملات نمونه
1. It has a highly reliable control system.
[ترجمه ترگمان]این دستگاه یک سیستم کنترل بسیار قابل اعتماد دارد
[ترجمه گوگل]این سیستم کنترل بسیار قابل اعتماد دارد
[ترجمه گوگل]این سیستم کنترل بسیار قابل اعتماد دارد
2. Analysts fear the overstretched air traffic control system could reach breaking point.
[ترجمه ترگمان]تحلیلگران نگران هستند که سیستم کنترل ترافیک هوایی وسیع ممکن است به نقطه شکست برسد
[ترجمه گوگل]تحلیلگران از ترس کنترل سیستم کنترل ترافیک بیش از حد می توانند به نقطه شکست برسند
[ترجمه گوگل]تحلیلگران از ترس کنترل سیستم کنترل ترافیک بیش از حد می توانند به نقطه شکست برسند
3. Look carefully at the inventory control system.
[ترجمه ترگمان]با دقت به سیستم کنترل اوضاع نگاه کن
[ترجمه گوگل]با دقت در سیستم کنترل موجودی نگاه کنید
[ترجمه گوگل]با دقت در سیستم کنترل موجودی نگاه کنید
4. At the forefront is a traction control system.
[ترجمه ترگمان]خط مقدم یک سیستم کنترل کشش است
[ترجمه گوگل]در خط مقدم یک سیستم کنترل کشش است
[ترجمه گوگل]در خط مقدم یک سیستم کنترل کشش است
5. The motor is basically a closed-loop hydraulic control system which derives its input from a small conventional electrical stepping motor.
[ترجمه ترگمان]موتور اساسا یک سیستم کنترل هیدرولیکی بسته است که ورودی آن را از یک موتور پله ای کوچک معمولی می گیرد
[ترجمه گوگل]موتور اساسا سیستم کنترل هیدرولیکی بسته است که ورودی خود را از یک موتور کوچک پله برقی متداول می گیرد
[ترجمه گوگل]موتور اساسا سیستم کنترل هیدرولیکی بسته است که ورودی خود را از یک موتور کوچک پله برقی متداول می گیرد
6. A control system is currently under development for combining the output from the different modules in an intelligent manner.
[ترجمه ترگمان]یک سیستم کنترل در حال حاضر برای ترکیب خروجی از ماژول های مختلف به روش هوشمند در حال توسعه است
[ترجمه گوگل]سیستم کنترل در حال حاضر در حال توسعه برای ترکیب خروجی از ماژول های مختلف به شیوه ای هوشمند است
[ترجمه گوگل]سیستم کنترل در حال حاضر در حال توسعه برای ترکیب خروجی از ماژول های مختلف به شیوه ای هوشمند است
7. Club 2000 features an Access Control System which enables members to book and use facilities with a single magnetic strip membership card.
[ترجمه ترگمان]Club ۲۰۰۰ یک سیستم کنترل دسترسی است که به اعضا امکان رزرو و استفاده از امکانات با یک کارت عضویت یک نوار مغناطیسی را می دهد
[ترجمه گوگل]Club 2000 دارای یک سیستم کنترل دسترسی است که اعضای آن را قادر به رزرو و استفاده از امکانات با یک کارت عضویت در نوار مغناطیسی می کنند
[ترجمه گوگل]Club 2000 دارای یک سیستم کنترل دسترسی است که اعضای آن را قادر به رزرو و استفاده از امکانات با یک کارت عضویت در نوار مغناطیسی می کنند
8. It should be remembered in designing a control system that the earthworm transport hosts present a continuous reservoir of infection.
[ترجمه ترگمان]باید به خاطر داشته باشد که در طراحی یک سیستم کنترل که میزبان حمل و نقل earthworm یک مخزن پیوسته از عفونت را ارایه می دهد
[ترجمه گوگل]لازم به ذکر است در طراحی یک سیستم کنترل که میزبان حمل و نقل کرم خاکی است یک مخزن مداوم عفونت وجود دارد
[ترجمه گوگل]لازم به ذکر است در طراحی یک سیستم کنترل که میزبان حمل و نقل کرم خاکی است یک مخزن مداوم عفونت وجود دارد
9. The main attraction is one easier-to-use control system taking up less cab space.
[ترجمه ترگمان]جاذبه اصلی یک سیستم کنترل با استفاده آسان تر است که فضای تاکسی کمتری را اشغال می کند
[ترجمه گوگل]جاذبه اصلی یکی از سیستم های ساده تر برای استفاده از فضای کوچک کابین است
[ترجمه گوگل]جاذبه اصلی یکی از سیستم های ساده تر برای استفاده از فضای کوچک کابین است
10. The hotel does not operate a budgetary control system.
[ترجمه ترگمان]این هتل با سیستم کنترل بودجه ای کار نمی کند
[ترجمه گوگل]هتل سیستم کنترل بودجه را اجرا نمی کند
[ترجمه گوگل]هتل سیستم کنترل بودجه را اجرا نمی کند
11. The Burger King organisation operates a highly bureaucratic control system.
[ترجمه ترگمان]سازمان برگر کینگ یک سیستم کنترل پست بروکراتیک را اداره می کند
[ترجمه گوگل]سازمان برگر کینگ دارای سیستم کنترل بسیار بوروکراتیک است
[ترجمه گوگل]سازمان برگر کینگ دارای سیستم کنترل بسیار بوروکراتیک است
12. The volume of scheduled flights is straining the air traffic control system.
[ترجمه ترگمان]حجم پروازه ای برنامه ریزی شده به سیستم کنترل ترافیک هوایی فشار می آورد
[ترجمه گوگل]حجم پرواز های برنامه ریزی شدت سیستم کنترل ترافیک هوایی را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]حجم پرواز های برنامه ریزی شدت سیستم کنترل ترافیک هوایی را کاهش می دهد
13. Pallets may be placed away either under manual or automatic control according to the control system chosen.
[ترجمه ترگمان]Pallets ممکن است تحت کنترل دستی یا خودکار با توجه به سیستم کنترل انتخاب شود
[ترجمه گوگل]پالت ممکن است تحت کنترل دستی یا اتوماتیک بر اساس سیستم کنترل انتخاب شده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]پالت ممکن است تحت کنترل دستی یا اتوماتیک بر اساس سیستم کنترل انتخاب شده قرار گیرد
پیشنهاد کاربران
control system ( هوافضا )
واژه مصوب: سامانۀ معیار
تعریف: سامانه ای متشکل از مقدار مشخصی از جرم که هیچ جرمی از مرزهای آن وارد یا خارج نمی شود
واژه مصوب: سامانۀ معیار
تعریف: سامانه ای متشکل از مقدار مشخصی از جرم که هیچ جرمی از مرزهای آن وارد یا خارج نمی شود
کلمات دیگر: