کلمه جو
صفحه اصلی

waterloo


شهر واترلو (در بلژیک - محل شکست نهایی ناپلئون از ویلینگتن انگلیسی)

انگلیسی به فارسی

شهر واترلو (در بلژیک- محل شکست نهایی ناپلئون از ویلینگتن انگلیسی)


waterloo


انگلیسی به انگلیسی

• town in central belgium which was the scene of the final defeat of napoleon in 1815 by prussian and british forces; city in southeast ontario (canada); city in northeast iowa (usa); disastrous or decisive defeat

مترادف و متضاد

final defeat, total defeat


Synonyms: annihilation, beating, collapse, conquest, crushing defeat, drubbing, failure, fall, licking, massacre, overthrow, rout, shellacking, slaughter, thrashing, trashing, trouncing, vanquishment, waxing, whipping, whitewashing


جملات نمونه

1. Napoleon was vanquished at the battle of Waterloo in 18
[ترجمه ترگمان]ناپلئون در نبرد واترلو در سال ۱۸ مغلوب شد،
[ترجمه گوگل]ناپلئون در 18 سالگی در نبرد واترلو شکست خورد

2. The victory over the French at Waterloo was Wellington's greatest triumph.
[ترجمه ترگمان]پیروزی بر فرانسویان در واترلو بزرگ ترین پیروزی ولینگتون بود
[ترجمه گوگل]پیروزی بر فرانسوی ها در واترلو بزرگترین پیروزی ولینگتون بود

3. On the train up to Waterloo, I felt like I was going on an adventure.
[ترجمه ترگمان]در قطاری که به سوی واترلو می رفت، احساس می کردم که به دنبال ماجرا هستم
[ترجمه گوگل]در قطار به واترلو، من احساس کردم که من به دنبال یک ماجراجویی بودیم

4. Napoleon was defeated at the Battle of Waterloo.
[ترجمه ترگمان]ناپلئون در نبرد واترلو شکست خورده بود
[ترجمه گوگل]ناپلئون در نبرد واترلو شکست خورد

5. The site of the battle of Waterloo is in Belgium.
[ترجمه ترگمان]محل نبرد واترلو در بلژیک است
[ترجمه گوگل]سایت نبرد واترلو در بلژیک است

6. It was named Waterloo Bridge, after the famous battle.
[ترجمه ترگمان]این نام بر روی پل واترلو، پس از جنگ مشهور، نهاده شد
[ترجمه گوگل]این پل واترلو، بعد از جنگ معروف، نامگذاری شد

7. The train from Paris terminates at Waterloo.
[ترجمه ترگمان]قطار پاریس در واترلو به پایان می رسد
[ترجمه گوگل]قطار از پاریس در واترلو خاتمه می یابد

8. He met his end at the Battle of Waterloo.
[ترجمه ترگمان]در نبرد واترلو به پایان رسید
[ترجمه گوگل]او در نبرد واترلو به پایان رسید

9. One and a half to Waterloo, please.
[ترجمه ترگمان]یک و نیم برای واترلو، لطفا
[ترجمه گوگل]یک و نیم به واترلو لطفا

10. The French were defeated at Waterloo in 18
[ترجمه ترگمان]فرانسویان در نبرد واترلو در سن ۱۸ سالگی شکست خوردند
[ترجمه گوگل]فرانسوی ها در واترلو در 18 سالگی شکست خوردند

11. The painter depicted Napoleon at the Battle of Waterloo.
[ترجمه ترگمان]نقاش ناپلئون را در نبرد واترلو به تصویر کشید
[ترجمه گوگل]نقاش ناپلئون را در نبرد واترلو تصویر کرد

12. As for passenger services, the new Waterloo terminal is substantially complete.
[ترجمه ترگمان]در مورد خدمات مسافری، پایانه تازه واترلو به طور قابل توجهی کامل است
[ترجمه گوگل]همانطور که برای خدمات مسافرتی، ترمینال جدید واترلو به طور قابل ملاحظه ای کامل است

13. An old tramp was sleeping under Waterloo Bridge, his coat wrapped tight to keep out the cold.
[ترجمه ترگمان]یک مرد ولگرد پیر زیر پل واترلو خوابیده بود و کتش را محکم به هم پیچیده بود تا سرما را از خود دور نگه دارد
[ترجمه گوگل]یک ولگردی قدیمی در زیر پل واترلو در خواب بود، کت خود را به سختی پیچیده به نگه داشتن از سرما

14. Wilmot, of Waterloo, Liverpool, is jointly accused with another man of stealing a radio cassette player from a car.
[ترجمه ترگمان]Wilmot، از واترلو، لیورپول، به طور مشترک به مرد دیگری متهم می شود که یک کاست رادیویی را از ماشین دزدی کرده است
[ترجمه گوگل]ویلموت، از واترلو، لیورپول، به طور مشترک با یک مرد دیگر از سرقت بازیکن کاست رادیویی از یک ماشین متهم شده است

15. So much milk came into Waterloo that it was renowned for smelling of sour milk all day.
[ترجمه ترگمان]آن قدر شیر وارد واترلو شد که تمام روز بوی شیر ترش می داد
[ترجمه گوگل]شیر بسیار به واترلو وارد شد و آن را برای بوی شیرین ترش تمام روز معروف بود


کلمات دیگر: