هنگام چای (معمولا در عصر)، وقت چای عصرانه
teatime
هنگام چای (معمولا در عصر)، وقت چای عصرانه
انگلیسی به فارسی
هنگام چای (بهطور معمول در عصر)، وقت چای عصرانه
دوستت دارم
انگلیسی به انگلیسی
• time for drinking tea, resting time
teatime is the time in the afternoon when some people have a light meal.
meal in the late afternoon at which tea and light food are served (british); intermission in the activities of unionized institutions
teatime is the time in the afternoon when some people have a light meal.
meal in the late afternoon at which tea and light food are served (british); intermission in the activities of unionized institutions
جملات نمونه
1. John won't be back until teatime.
[ترجمه ترگمان]جان تا موقع صرف چای بر نمیگرده
[ترجمه گوگل]جان دوباره نخواهد بود
[ترجمه گوگل]جان دوباره نخواهد بود
2. We stopped working at teatime.
[ترجمه ترگمان]موقع صرف چای توقف کردیم
[ترجمه گوگل]ما مشغول کار در توییتر شدیم
[ترجمه گوگل]ما مشغول کار در توییتر شدیم
3. By teatime, Landless was well pleased with his day's work and the careful planning which had gone into it.
[ترجمه ترگمان]با صرف چای، از کار روزانه اش لذت می برد و نقشه careful که در آن شرکت کرده بود
[ترجمه گوگل]با تاتیوم، Landless با کار روزانه خود و برنامه ریزی دقیق که به آن رسیده بود خوشحال بود
[ترجمه گوگل]با تاتیوم، Landless با کار روزانه خود و برنامه ریزی دقیق که به آن رسیده بود خوشحال بود
4. It took them from breakfast to dinnertime to teatime to get everybody.
[ترجمه ترگمان]ناهار را برای صرف ناهار به صرف ناهار صرف صرف ناهار صرف ناهار می کرد
[ترجمه گوگل]آنها را از صبح تا شام به شیرینی برد تا همه را بگیرند
[ترجمه گوگل]آنها را از صبح تا شام به شیرینی برد تا همه را بگیرند
5. These images are as much a part of teatime as a pastry.
[ترجمه ترگمان]این عکس ها بخشی از چای و شیرینی هستند
[ترجمه گوگل]این تصاویر به اندازه یک شیرینی از شیرینی به عنوان شیرینی است
[ترجمه گوگل]این تصاویر به اندازه یک شیرینی از شیرینی به عنوان شیرینی است
6. Teatime is when the belly and the soul refilled.
[ترجمه ترگمان]teatime زمانی است که شکم و روح از نو پر می شود
[ترجمه گوگل]Teatime زمانی است که شکم و روح دوباره پر شده است
[ترجمه گوگل]Teatime زمانی است که شکم و روح دوباره پر شده است
7. Many teashops, restaurants and cafes offer a teatime comparable to those in Europe.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از رستوران ها، رستوران ها و کافه ها معمولا برای کسانی که در اروپا هستند قابل مقایسه هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از بچه ها، رستوران ها و کافی شاپ ها با یکدیگر مقایسه می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از بچه ها، رستوران ها و کافی شاپ ها با یکدیگر مقایسه می کنند
8. We left at teatime.
[ترجمه ترگمان]موقع صرف چای رفتیم
[ترجمه گوگل]ما در یک روز باقی مانده ایم
[ترجمه گوگل]ما در یک روز باقی مانده ایم
9. The meeting will start at lunchtime on Wednesday 16 September and finish at teatime on Friday 18 September.
[ترجمه ترگمان]این جلسه در ساعت ناهار روز چهارشنبه ۱۶ سپتامبر آغاز خواهد شد و در روزه ای جمعه ۱۸ سپتامبر پایان خواهد یافت
[ترجمه گوگل]این جلسه در روزهای چهارشنبه 16 سپتامبر آغاز خواهد شد و در روز جمعه 18 سپتامبر به پایان می رسد
[ترجمه گوگل]این جلسه در روزهای چهارشنبه 16 سپتامبر آغاز خواهد شد و در روز جمعه 18 سپتامبر به پایان می رسد
10. The result looked like a misshapen, over-sized hamburger which we ate at teatime, and all agreed was absolutely delicious.
[ترجمه ترگمان]نتیجه آن مثل یک همبرگر بد شکل و بد شکل بود که در موقع صرف چای می خوردیم و همه متفق القول بودند که همه چیز کاملا خوش مزه است
[ترجمه گوگل]این نتیجه به نظر میرسد یک همبرگر بیش از اندازه که ما آن را در سالن غذا خوردیم، و همه موافقت کردند کاملا خوشمزه بود
[ترجمه گوگل]این نتیجه به نظر میرسد یک همبرگر بیش از اندازه که ما آن را در سالن غذا خوردیم، و همه موافقت کردند کاملا خوشمزه بود
11. Do you spend quality time with your youngsters at teatime, read to them, play with them?
[ترجمه ترگمان]آیا شما زمان با صرف چای را با جوانان صرف می کنید، برای آن ها بخوانید، با آن ها بازی کنید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما با جوانانتان در زمان دوست داشتن وقت کافی را صرف میکنید، به آنها بخوانید، با آنها بازی کنید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما با جوانانتان در زمان دوست داشتن وقت کافی را صرف میکنید، به آنها بخوانید، با آنها بازی کنید؟
12. And by the time she returned it would be six or six thirty. Teatime!
[ترجمه ترگمان]و به محض آن که برگشت، ساعت شش یا شش و نیم بود ! teatime - - - - - - -
[ترجمه گوگل]و تا زمان بازگشتش به شش یا شش سی Teatime!
[ترجمه گوگل]و تا زمان بازگشتش به شش یا شش سی Teatime!
13. Originally, the Middlesbrough man's death was treated as suspicious and the pub sealed off as police questioned teatime drinkers.
[ترجمه ترگمان]در اصل، مرگ آن مرد با شک و تردید رفتار شده بود و همان طور که پلیس از چای و مشروبات الکلی پرسش هایی می کرد مهر و موم شده بود
[ترجمه گوگل]در اصل، مرگ مردی میدلزبورگ به عنوان مشکوک تلقی شد و دادگاه به عنوان پلیس مورد پرسش قرار گرفت
[ترجمه گوگل]در اصل، مرگ مردی میدلزبورگ به عنوان مشکوک تلقی شد و دادگاه به عنوان پلیس مورد پرسش قرار گرفت
14. Sometimes the big girls bullied littleand made us hand over our teatime bread or evening biscuit.
[ترجمه ترگمان]گاهی دختران بزرگ برای صرف چای و نان شب به ما حمله می کردند
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات دختران بزرگ کمی کوچکتر شدند و ما را به دست نان و یا بیسکویت ما تحویل دادند
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات دختران بزرگ کمی کوچکتر شدند و ما را به دست نان و یا بیسکویت ما تحویل دادند
پیشنهاد کاربران
خوردن عصرانه
کلمات دیگر: