کلمه جو
صفحه اصلی

underplay


(در ایفای نقش تئاتر و غیره) غلو نکردن، محافظه کاری کردن، رجوع شود به: underact، نقش خود رابخوبی انجام ندادن، بازی ورق دست خودرا ادا نکردن

انگلیسی به فارسی

ناکامی، نقش خود رابخوبی انجام ندادن، دست خود را ادا نکردن


نقش خود رابخوبی انجام ندادن، (بازی ورق) دست خودرا ادا نکردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: underplays, underplaying, underplayed
(1) تعریف: to perform (a theatrical role) with subtlety and restraint.
متضاد: overact, overplay

(2) تعریف: to downplay or de-emphasize; speak of with restraint.
متضاد: emphasize, overplay

- She underplayed her account of her victory.
[ترجمه ترگمان] او حساب پیروزی خود را از دست داده بود
[ترجمه گوگل] او حسابش را از پیروزی اش نادیده گرفت
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to perform a theatrical role with subtlety and restraint.
متضاد: overact

• play a role in a subdued manner, act out a part sketchily; underemphasize
if you underplay something, you make it seem less important than it really is.

جملات نمونه

1. We often underplay the skills we have.
[ترجمه ترگمان]ما اغلب مهارت هایی که داریم را رها می کنیم
[ترجمه گوگل]ما اغلب مهارت های ما را کم می آوریم

2. While not wanting to underplay the seriousness of the situation, I have to say that it is not as bad as people seem to think.
[ترجمه ترگمان]در حالی که نمی خواهم جدی بودن وضعیت را درک کنم، باید بگویم که آن قدرها هم که مردم فکر می کنند بد نیست
[ترجمه گوگل]در حالی که نمیخواهم جدی بودن وضعیت را نادیده بگیرم، باید بگویم که به نظر میرسد اینطور نیست

3. McQueen seems to inspire Hoffman to underplay, too.
[ترجمه ترگمان]مک کوئین به نظر می رسد که الهام بخش هافمن برای underplay نیز می باشد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد مک کوئین Hoffman را الهام بخش نیز می کند

4. Whatever his motives, Salah was careful to underplay the contribution education might make to the emancipation and liberation of women.
[ترجمه ترگمان]صالح هر چه که بخواهد، مراقب بود که تحصیل کمکی به آزادی و رهایی زنان کمک کند
[ترجمه گوگل]سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

5. Never underplay the Tory party's ruthlessness towards a limping leader, we were told.
[ترجمه ترگمان]به ما گفته شد که هرگز the حزب محافظه کار را به سمت رهبری limping سوق ندهید
[ترجمه گوگل]به ما گفته شد، هرگز بی رحم بودن حزب توری را نسبت به یک رهبر لمس نادیده نگیرید

6. Even if the latest Catholic reforms underplay the offertory ritual, it is not of itself without meaning or challenge.
[ترجمه ترگمان]حتی اگر آخرین اصلاحات کاتولیکی در مراسم offertory انجام شود، بدون معنا و یا چالش به حساب نمی آید
[ترجمه گوگل]حتی اگر آخرین اصلاحات کاتولیک در مراسم تشییع جنازه قرار نگیرند، این خود به معنای بدون معنی یا چالش نیست

7. Such optimism may underplay the potential channels through which the subprime mess can infect other countries.
[ترجمه ترگمان]چنین خوش بینی ممکن است کانال های پتانسیل ایجاد کند که از طریق آن آشفتگی subprime می تواند سایر کشورها را آلوده کند
[ترجمه گوگل]چنین خوش بینی ممکن است کانال های بالقوه ای را که از طریق آن ظروف سرشار از کلسیم آلوده به کشورهای دیگر می شوند، نادیده بگیرند

8. I don't think you should hamthisscene up, if underplay it.
[ترجمه ترگمان]من فکر نمی کنم که تو باید این کار را بکنی، اگر این کار را بکنی
[ترجمه گوگل]من فکر نمی کنم که اگر این کار را نکنی، باید با هم هماهنگ شویم

9. To underplay the importance of money and benefits to people who work is a mistake.
[ترجمه ترگمان]درک اهمیت پول و منافع برای افرادی که کار می کنند یک اشتباه است
[ترجمه گوگل]اهمیت پول و مزایا به افرادی که کار می کنند اشتباه است

10. I don't think you should ham this scene up, if anything, underplay it.
[ترجمه ترگمان]من فکر نمی کنم که تو باید این صحنه را خراب کنی، اگر اتفاقی افتاده باشد
[ترجمه گوگل]من فکر نمی کنم شما این کار را بکنید، اگر هر چیزی، آن را نادیده بگیرید

11. Some things are hard to write about. After something happens to you, you go to write it down, and either you over dramatize it, or underplay it, exaggerate the wrong parts or ignore the important ones. At any rate, you never write it quite the way you want to. Sylvia Plath
[ترجمه ترگمان]نوشتن در مورد بعضی چیزها مشکل است بعد از این که اتفاقی برای شما می افتد، شما می توانید آن را یادداشت کنید، و یا آن را بر روی آن بنویسید، یا آن را بررسی کنید، در بخش های اشتباه مبالغه کنید و یا آن را نادیده بگیرید به هر حال، شما هرگز آن را به همان شکلی که می خواهید بنویسید سیلویا Plath
[ترجمه گوگل]در مورد چیزهایی که سخت است می نویسند پس از اتمام چیزی برای شما اتفاق می افتد، شما می توانید آن را بنویسید و یا اینکه شما آن را به نمایش می گذارید یا آن را نادیده می گیرید، قسمت های اشتباه را زیاد کنید یا موارد مهم را نادیده بگیرید به هر حال، هرگز آن را به طریقی که می خواهید ارسال نکنید سیلویا پلات

12. If there are recruiters out there telling job seekers to underplay their ambitions and qualifications, then certainly I could do better.
[ترجمه ترگمان]اگر استخدام کنندگان وجود داشته باشند، به جویندگان کار گفته می شود که جاه طلبی و صلاحیت خود را از بین ببرند، پس قطعا من می توانم بهتر عمل کنم
[ترجمه گوگل]اگر کارکنان وجود داشته باشند که به دنبال شغلی هستند که اهداف و مدارک خود را از دست داده باشند، قطعا من می توانم بهتر کار کنم

13. Or scepticism that claims about the future that are based on scientific knowledge are sometimes overstretched and underplay uncertainties?
[ترجمه ترگمان]یا تردید در مورد آینده که مبتنی بر دانش علمی هستند، گاهی به صورت گسترده و بدون شک گسترده می شوند؟
[ترجمه گوگل]یا شک و تردید که در مورد آینده که بر اساس دانش علمی است ادعا می کند، گاهی اوقات بی نظیر و نامطمئن است؟

14. If tITe are not recruiters out tITe saying job seekers to underplay theirss ambitions and qualifications, then certainly I have to do preferable.
[ترجمه ترگمان]اگر tITe استخدام کنندگان را استخدام نکرده اند و می گویند جویندگان کار به دنبال برآورده کردن جاه طلبی و صلاحیت خود هستند، پس من باید بهتر عمل کنم
[ترجمه گوگل]اگر tITe استخدام نکنند، TIT ها می گویند که جویندگان کار برای غلبه بر جاه طلبی و شایستگی های خودشان، قطعا من باید ترجیح دهم

پیشنهاد کاربران

کم اهمیت جلوه دادن



کلمات دیگر: