کلمه جو
صفحه اصلی

sauteed

انگلیسی به فارسی

sauteed، سرخ کردن


انگلیسی به انگلیسی

• saute, lightly fried in butter or fat, pan-fried

جملات نمونه

1. Sauteed quail livers with Madeira sauce are notorious in this regard.
[ترجمه ترگمان]کبد Sauteed با سس Madeira در این زمینه بدنام است
[ترجمه گوگل]مجرای گوسفند پرتقال با سس Madeira در این مورد مشهور هستند

2. His cilantro-laced sauteed shrimp, piquant goat-cheese salad and tender smoked salmon fettuccine are heavenly enough.
[ترجمه ترگمان]shrimp که در cilantro laced شده بود، سالاد و سالاد ماهی قزل آلا شده و فتوچینی ماهی سالمون دودی به اندازه کافی بهشتی هستند
[ترجمه گوگل]میگو ساندویچ سیب زمینی سرخ شده، سالاد پیتزای بز و پنیر و طعم خوش طعم خوش طعم شیرین به اندازه کافی آسمانی هستند

3. Serve steaks topped with sauteed mushrooms and Parsnip Fries.
[ترجمه ترگمان]گوشت کبابی با قارچ های سمی و سیب زمینی سرخ کرده
[ترجمه گوگل]خدمت استیک ها را با قارچ سوته و فرشته پاستینک پر کنید

4. Today the sauteed scallops with yucca pancakes, I recommend.
[ترجمه ترگمان]امروز، the sauteed با کلوچه yucca، توصیه می کنم
[ترجمه گوگل]من امروز توصیه می کنم که انگشتان دست و پا را با پنکیک یوکا بپوشانند

5. Variation: Substitute 8 ounces finely chopped fresh mushrooms, sauteed until browned in one tablespoon oil, for dried mushrooms.
[ترجمه ترگمان]variation: به نیروی ۸ گرم، قارچ تازه، sauteed، تا وقتی که در یک قاشق چایخوری یک قاشق چایخوری یک قاشق چایخوری نقره، برای قارچ خشک
[ترجمه گوگل]Variation Substitute 8 اونس، قارچ های تازه را به صورت ریز خرد شده، به مدت یک قاشق غذاخوری روغن قارچ خشک شده برای قارچ خشک

6. Place the sauteed foie gras immediately on greens and drizzle the blackberry vinaigrette over.
[ترجمه ترگمان]این خوراک جگر چرب را بلافاصله روی سبزیجات و نم نم باران خورده ای قرار دهید
[ترجمه گوگل]فوئیت خشک خورده را بلافاصله بر روی سبزی قرار دهید و بر روی انگور سبزی بریزید

7. To serve, place sauteed bread rounds on warm plates and arrange birds on top.
[ترجمه ترگمان]برای خدمت، sauteed را روی صفحات گرم قرار دهید و پرنده ها را در بالای آن قرار دهید
[ترجمه گوگل]برای خدمت، روی نان های گرم بریزید و نان را در بالای صفحه قرار دهید

8. Garnish with tropical fruits and sauteed wild mushrooms, if desired.
[ترجمه ترگمان]Garnish با میوه های استوایی و قارچ های وحشی، اگر مطلوب باشد
[ترجمه گوگل]اگر میخواهید، با میوه های گرمسیری آشنا شوید و قارچ های وحشی را تحویل دهید

9. She sauteed veal and peppers, preparing a mixed salad while the pan simmered.
[ترجمه ترگمان]در حالی که ماهی تابه داغ می شد، گوشت گوساله و فلفل را آماده می کرد
[ترجمه گوگل]او گوشت گوساله و فلفل را تهیه کرد، سالاد مخلوط را در حالی که پودر سوپ خوری شده بود تهیه کرد

10. Lettuce, tomato, grilled sauteed mushrooms, freshly made guacamole and Swiss cheese on a baguette.
[ترجمه ترگمان]گوجه فرنگی، گوجه فرنگی، قارچ گریل شده، پنیر تازه ساخته شده و پنیر سوئیسی در یک baguette
[ترجمه گوگل]کاهو، گوجه فرنگی، کبابی قارچ قارچ، تازه گااکامول و پنیر سوئیس بر روی یک باگت

11. 'Think of sauteed breadfruit as a platform for any kind of cuisine or flavor, ' she says.
[ترجمه ترگمان]او می گوید به of breadfruit بعنوان یک پلت فرم برای هر نوع غذا یا طعم فکر کنید
[ترجمه گوگل]او می گوید: 'به عنوان یک پلت فرم برای هر نوع غذا یا طعم، از نان سوخته سیب زمینی استفاده کنید '

12. Our farmyard serves many village's specialties. For example, Sauteed fresh water shrimps.
[ترجمه ترگمان]حیاط ما دارای تخصص های بسیاری است برای مثال، sauteed shrimps آب شیرین
[ترجمه گوگل]مزرعه ما در خدمت بسیاری از صنایع روستایی است به عنوان مثال، میگو آب شیرین sautried

13. Waiter: Alright. And would you like to add sauteed mushrooms and bell peppers on top?
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت: بسیار خوب می خواهید قارچ sauteed و فلفل دلمه ای بر روی آن ها اضافه کنید؟
[ترجمه گوگل]وایبر خوب و آیا می خواهید قارچ سیب زمینی و فلفل را در بالا اضافه کنید؟

14. Serve from baking dish, with a side dish of sauteed spinach or chard.
[ترجمه ترگمان]این غذا را از بشقاب پخت، با یک غذای جانبی اسفناج و یا chard سرو کنید
[ترجمه گوگل]از ظرف پخت، با ظرف غذای اسفناج یا سیب زمینی خوری سرو کنید

15. But seeing the little fellow lying there in sauce, sauteed, was a bit much.
[ترجمه ترگمان]اما دیدن آن مرد کوچک که در سس یل افتاده بود، کمی بیش از حد معمول بود
[ترجمه گوگل]اما دیدن همکار کوچکی که در آنجا در سس، سوته بود، خیلی کم بود

پیشنهاد کاربران

سرخ شده در روغن


کلمات دیگر: