(عامیانه) رجوع شود به: handkerchief
hankie
(عامیانه) رجوع شود به: handkerchief
انگلیسی به فارسی
(عامیانه) رجوع شود به: handkerchief
هانکی
انگلیسی به انگلیسی
• handkerchief
جملات نمونه
1. I tried to match up couples with complementary hankies and key-chains.
[ترجمه ترگمان]من سعی کردم با زوج های مکمل و زنجیره های کلیدی با هم ازدواج کنم
[ترجمه گوگل]من سعی کردم تا زوج های با hankies مکمل و کلید زنجیره ای را مطابقت دهند
[ترجمه گوگل]من سعی کردم تا زوج های با hankies مکمل و کلید زنجیره ای را مطابقت دهند
2. Besotted hankies can either be draped decorously on tree branches or buried.
[ترجمه ترگمان]besotted hankies می توانند به طور کامل بر روی شاخه های درخت بسته و یا به خاک سپرده شوند
[ترجمه گوگل]هانکی های سفارشی می توانند به صورت تزئینی در شاخه های درختی یا به خاک سپرده شوند
[ترجمه گوگل]هانکی های سفارشی می توانند به صورت تزئینی در شاخه های درختی یا به خاک سپرده شوند
3. Dropping hankies is out and we can hardly leer at gentlemen from behind our fans, can we?
[ترجمه ترگمان]ما نمی تونیم از پشت fans یه نگاهی به آقایون بندازیم، می تونیم؟
[ترجمه گوگل]از بین بردن hankies خارج است و ما می توانیم به سختی در آقایان از پشت طرفداران ما، می تواند ما را؟
[ترجمه گوگل]از بین بردن hankies خارج است و ما می توانیم به سختی در آقایان از پشت طرفداران ما، می تواند ما را؟
4. Like quartz clocks, aluminium fondue sets, embroidered hankies and whether the neighbours are taking baths too late at night.
[ترجمه ترگمان]همانند ساعت های quartz، مجموعه های فندو آلومینیومی، hankies گلدوزی شده و اینکه آیا همسایگان در شب استحمام می کنند یا خیر
[ترجمه گوگل]مانند ساعتهای کوارتز، صندل آلومینیومی مجموعه، hankies های دوزی شده و اینکه همسایه ها حمام را خیلی دیر به شب می برند
[ترجمه گوگل]مانند ساعتهای کوارتز، صندل آلومینیومی مجموعه، hankies های دوزی شده و اینکه همسایه ها حمام را خیلی دیر به شب می برند
5. The song over, he tossed the hankie like a bridal bouquet.
[ترجمه ترگمان]آهنگ پایان یافت، دستمالش را مثل یک دسته گل عروسی به هوا پرتاب کرد
[ترجمه گوگل]این آهنگ، او hankie مانند دسته گل عروس را پرتاب کرد
[ترجمه گوگل]این آهنگ، او hankie مانند دسته گل عروس را پرتاب کرد
6. Some of them waved their good lace hankies then hushed to silence at the way she spoke.
[ترجمه ترگمان]بعضی از آن ها تور good را تکان می دادند و خاموش به طرز سخن گفتن ساکت می شدند
[ترجمه گوگل]بعضی از آنها hankies tricks خوب خود را، و پس از آن سکوت به سکوت به عنوان او صحبت کرد
[ترجمه گوگل]بعضی از آنها hankies tricks خوب خود را، و پس از آن سکوت به سکوت به عنوان او صحبت کرد
7. Okay, this hankie is very nearIy cIean. I'm going to dab you.
[ترجمه ترگمان] خیلی خب، این دستمال خیلی neariy می خواهم از تو مواظبت کنم
[ترجمه گوگل]خوب، این hankie بسیار نزدیک است من قصد دارم شما را ببوسم
[ترجمه گوگل]خوب، این hankie بسیار نزدیک است من قصد دارم شما را ببوسم
8. I'm sorry, Charlotte, may I get you a hankie ?
[ترجمه ترگمان]متاسفم \"شارلوت\"، میشه یه دستمال بهت بدم؟
[ترجمه گوگل]متاسفم، شارلوت، ممکنه من یک hankie رو بگیرم؟
[ترجمه گوگل]متاسفم، شارلوت، ممکنه من یک hankie رو بگیرم؟
9. But other factors contribute as well. Hankie says amid uncertainty and volatility in global stock markets, many investors have pulled pored money in commodities, such as oil. T.
[ترجمه ترگمان]اما عوامل دیگر نیز موثر هستند hankie می گوید که در میان عدم قطعیت و نوسانات در بازارهای سهام جهانی، بسیاری از سرمایه گذاران به قدری پول نقد را در کالاهایی مثل نفت صرف کردند تی
[ترجمه گوگل]اما عوامل دیگر نیز به آن کمک می کنند هانکی می گوید: در میان عدم اطمینان و بی ثباتی در بازارهای سهام جهانی، بسیاری از سرمایه گذاران پول نقدی را در کالاها، مانند نفت، کشیده اند تی
[ترجمه گوگل]اما عوامل دیگر نیز به آن کمک می کنند هانکی می گوید: در میان عدم اطمینان و بی ثباتی در بازارهای سهام جهانی، بسیاری از سرمایه گذاران پول نقدی را در کالاها، مانند نفت، کشیده اند تی
10. I want a green hankie.
[ترجمه ترگمان] من یه دستمال سبز میخوام
[ترجمه گوگل]من می خواهم یک hankie سبز
[ترجمه گوگل]من می خواهم یک hankie سبز
11. Is this mama's hankie?
[ترجمه ترگمان]این دستمال مامانه؟
[ترجمه گوگل]آیا این hankie مادر است؟
[ترجمه گوگل]آیا این hankie مادر است؟
12. I've a yellow hankie.
[ترجمه ترگمان] یه دستمال زرد دارم
[ترجمه گوگل]من یک hankie زرد داشتم
[ترجمه گوگل]من یک hankie زرد داشتم
13. Show me your hankie, please.
[ترجمه ترگمان] hankie رو بهم نشون بده، لطفا
[ترجمه گوگل]لطفا، لطفا خودت را به من نشان بده
[ترجمه گوگل]لطفا، لطفا خودت را به من نشان بده
14. Show me your hankie.
[ترجمه ترگمان] hankie رو بهم نشون بده
[ترجمه گوگل]hankie خود را به من نشان بده
[ترجمه گوگل]hankie خود را به من نشان بده
15. Come on now, stop crying - blow your nose on my hankie.
[ترجمه ترگمان] زودباش، گریه نکن دماغت رو با دستمال من بزن
[ترجمه گوگل]بیا در حال حاضر، متوقف گریه - ضربه بینی خود را در hankie من
[ترجمه گوگل]بیا در حال حاضر، متوقف گریه - ضربه بینی خود را در hankie من
کلمات دیگر: