دارایی غیر منقول
immovable property
دارایی غیر منقول
انگلیسی به انگلیسی
• belongings that cannot be moved from place to place, property that is not portable, property that is forbidden by the halacha to be used to repay debt of its owner
جملات نمونه
1. Tax Bases : tax on immovable property ( excluding land ) of enterprises and organizations and tax on land.
[ترجمه ترگمان]پایه های مالیاتی: مالیات بر دارایی ثابت (به استثنای زمین)شرکت ها و سازمان ها و مالیات بر روی زمین
[ترجمه گوگل]مبانی مالیاتی: مالیات بر اموال غیرقانونی (به غیر از زمین) شرکت ها و سازمان ها و مالیات بر زمین
[ترجمه گوگل]مبانی مالیاتی: مالیات بر اموال غیرقانونی (به غیر از زمین) شرکت ها و سازمان ها و مالیات بر زمین
2. The fifth copy of the immovable property sales invoice and the Property Right Acceptance Form will do.
[ترجمه ترگمان]نسخه پنجم از فاکتور فروش ملک غیرمنقول و فرم پذیرش حق مالکیت انجام خواهد شد
[ترجمه گوگل]نسخه پنجم فاکتور فروش اموال غیر منقول و فرم پذیرش حق مالکیت انجام خواهد شد
[ترجمه گوگل]نسخه پنجم فاکتور فروش اموال غیر منقول و فرم پذیرش حق مالکیت انجام خواهد شد
3. Article 144 The ownership of immovable property shall be bound by the law of the place where it is situated.
[ترجمه ترگمان]ماده ۱۴۴ مالکیت دارایی ثابت را باید با قانون مکانی که در آن واقع است محدود کرد
[ترجمه گوگل]ماده 144 مالکیت اموال غیر منقول به موجب قانون محل جایی که در آن واقع شده باشد
[ترجمه گوگل]ماده 144 مالکیت اموال غیر منقول به موجب قانون محل جایی که در آن واقع شده باشد
4. Here are mainly refers to the movable and immovable property, we can see images of things.
[ترجمه ترگمان]در اینجا عمدتا به اموال منقول و غیرمنقول اشاره می شود، ما می توانیم تصاویری از اشیا را ببینیم
[ترجمه گوگل]در اینجا به طور عمده به اموال متحرک و غیر منقول اشاره می شود، ما می توانیم تصاویری از چیزها را ببینیم
[ترجمه گوگل]در اینجا به طور عمده به اموال متحرک و غیر منقول اشاره می شود، ما می توانیم تصاویری از چیزها را ببینیم
5. Another person's immovable property mentioned in the preceding paragraph is the servient estate, and one's own immovables are the dominant estate.
[ترجمه ترگمان]یکی دیگر از اموال منقول فرد دیگری که در پاراگراف قبل ذکر شد، دارایی servient است، و immovables صاحب ملک شخصی است
[ترجمه گوگل]اموال غیر منقول شخص دیگری که در پاراگراف قبل ذکر شده است، اموال خدمتکار است و اموال شخصی اش اموال غالب است
[ترجمه گوگل]اموال غیر منقول شخص دیگری که در پاراگراف قبل ذکر شده است، اموال خدمتکار است و اموال شخصی اش اموال غالب است
6. The term "property" as mentioned in this Law includes real estates (immovable property) and movable property.
[ترجمه ترگمان]اصطلاح \"دارایی\" همان طور که در این قانون اشاره شد شامل املاک و املاک و اموال منقول نیز می شود
[ترجمه گوگل]اصطلاح 'اموال' همانطور که در این قانون ذکر شد، شامل املاک (اموال غیر منقول) و اموال متحرک است
[ترجمه گوگل]اصطلاح 'اموال' همانطور که در این قانون ذکر شد، شامل املاک (اموال غیر منقول) و اموال متحرک است
7. Immovable property transferring exists in two processes of contract and registration.
[ترجمه ترگمان]انتقال اموال در دو فرآیند عقد و ثبت وجود دارد
[ترجمه گوگل]انتقال اموال اموال در دو پروسه قرارداد و ثبت نام وجود دارد
[ترجمه گوگل]انتقال اموال اموال در دو پروسه قرارداد و ثبت نام وجود دارد
8. It is impossible for the immovable property to have problems of bona fide acquisition except in the case of tenancy in common.
[ترجمه ترگمان]این امر غیر ممکن است که اموال ثابت، به جز در صورت اجاره معمولی، مشکلات مالی واقعی را داشته باشند
[ترجمه گوگل]برای اموال غیرمستقیم مشکالت خرید بدبختی غیرممکن است، مگر اینکه در مورد اجاره عمومی باشد
[ترجمه گوگل]برای اموال غیرمستقیم مشکالت خرید بدبختی غیرممکن است، مگر اینکه در مورد اجاره عمومی باشد
9. In legal terms, there are movable and immovable property between the two.
[ترجمه ترگمان]در شرایط حقوقی، اموال منقول و غیرمنقول بین این دو وجود دارد
[ترجمه گوگل]از لحاظ قانونی، اموال متحرک و غیرقانونی میان دو نفر وجود دارد
[ترجمه گوگل]از لحاظ قانونی، اموال متحرک و غیرقانونی میان دو نفر وجود دارد
10. As a regulation of innocent purchase of immovable property in our country, "Reality of laws" is a correct choice.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک آیین نامه برای خرید معصومانه دارایی ثابت در کشور ما، \"واقعیت قوانین\" یک انتخاب صحیح است
[ترجمه گوگل]به عنوان یک قانون خرید و فروش بی گناه اموال غیر منقول در کشور ما، واقعیت قوانین انتخاب صحیح است
[ترجمه گوگل]به عنوان یک قانون خرید و فروش بی گناه اموال غیر منقول در کشور ما، واقعیت قوانین انتخاب صحیح است
11. Income from immovable property, dividends, interest, royalties and other 7 categories of income are taxable by both countries, but the tax jurisdiction of resident country is at the first place.
[ترجمه ترگمان]درآمد حاصل از دارایی ثابت، سود سهام، سود، حق امتیاز و دیگر ۷ مقوله درآمد مشمول مالیات هر دو کشور هستند، اما حوزه اختیارات مالیاتی کشور ساکن در وهله اول است
[ترجمه گوگل]درآمد حاصل از اموال غیر منقول، سود سهام، بهره، حق امتیاز و دیگر 7 دسته درآمد، هر دو کشور مالیات می یابند، اما صلاحیت مالیات کشور ساکن در وهله اول است
[ترجمه گوگل]درآمد حاصل از اموال غیر منقول، سود سهام، بهره، حق امتیاز و دیگر 7 دسته درآمد، هر دو کشور مالیات می یابند، اما صلاحیت مالیات کشور ساکن در وهله اول است
12. "Cooperative management system", "movable property auction and immovable property rental" and "overall property transference" were the typical reforms of the township hospitals in Zhejiang Province.
[ترجمه ترگمان]\"سیستم مدیریت تعاونی\"، \"مزایده اموال منقول\" و \"انتقال اموال منقول\" و \"انتقال اموال عمومی\"، اصلاحات معمول بیمارستان های شهرستان در استان Zhejiang بودند
[ترجمه گوگل]'سیستم مدیریت تعاونی'، 'اجاره اموال متحرک و اجاره املاک غیر منقول' و 'انتقال کلی املاک' اصلاحات معمولی از بیمارستان های شهر در استان ژجیانگ بود
[ترجمه گوگل]'سیستم مدیریت تعاونی'، 'اجاره اموال متحرک و اجاره املاک غیر منقول' و 'انتقال کلی املاک' اصلاحات معمولی از بیمارستان های شهر در استان ژجیانگ بود
13. Taxpayer: it is easy to understand the immovable property, but what do you mean by the intangible asset?
[ترجمه ترگمان]Taxpayer: درک ویژگی ثابت و ثابت آسان است، اما منظور شما از دارایی های نامشهود چیست؟
[ترجمه گوگل]مالیات دهندگان: آسان است که اموال غیرقانونی را درک کنید، اما منظور شما از دارایی نامشهود چیست؟
[ترجمه گوگل]مالیات دهندگان: آسان است که اموال غیرقانونی را درک کنید، اما منظور شما از دارایی نامشهود چیست؟
14. The property tax will be levied, on the predictable base of immovable property, to yield the required annual debt repayments.
[ترجمه ترگمان]مالیات بر دارایی بر پایه قابل پیش بینی املاک استوار وضع خواهد شد تا بازپرداخت وام سالانه مورد نیاز را به دست آورد
[ترجمه گوگل]مالیات بر دارایی، بر پایۀ پیش بینی اموال غیر منقول، برای بازپرداخت بدهی سالانه مورد نیاز، اعمال خواهد شد
[ترجمه گوگل]مالیات بر دارایی، بر پایۀ پیش بینی اموال غیر منقول، برای بازپرداخت بدهی سالانه مورد نیاز، اعمال خواهد شد
کلمات دیگر: