به سرعت خوابیدن
fast asleep
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• slumbering deeply, sound asleep, sleeping deeply
جملات نمونه
1. She was fast asleep, breathing evenly.
[ترجمه ترگمان]او به خواب عمیقی فرورفته بود و به آرامی نفس می کشید
[ترجمه گوگل]او به سرعت خوابید، تنفس شدید
[ترجمه گوگل]او به سرعت خوابید، تنفس شدید
2. The cat was lying fast asleep by the fire.
[ترجمه Ftmh] گربه کنار آتش به خواب عمیقی فرو رفته بود
[ترجمه ترگمان]گربه در کنار بخاری خوابیده بود[ترجمه گوگل]گربه به سرعت خوابش برد
3. The boy was fast asleep before the bedtime story was finished.
[ترجمه ترگمان]پسر قبل از اینکه داستان خواب تمام شود به خواب عمیقی فرورفته بود
[ترجمه گوگل]پسر قبل از خواب به پایان رسید، به سرعت خوابید
[ترجمه گوگل]پسر قبل از خواب به پایان رسید، به سرعت خوابید
4. Liam was fast asleep with his mouth wide open .
[ترجمه ترگمان]لیام با دهان باز خوابیده بود
[ترجمه گوگل]لیام با دهانش باز شد
[ترجمه گوگل]لیام با دهانش باز شد
5. I waited until they were all fast asleep .
[ترجمه ترگمان]صبر کردم تا همه به خواب عمیقی فرو بروند
[ترجمه گوگل]منتظر بود تا همه آنها به سرعت خواب ببینند
[ترجمه گوگل]منتظر بود تا همه آنها به سرعت خواب ببینند
6. He is fast asleep.
[ترجمه ترگمان]او به خواب عمیقی فرورفته است
[ترجمه گوگل]او به سرعت خواب می رود
[ترجمه گوگل]او به سرعت خواب می رود
7. He was fast asleep with his mouth wide open .
[ترجمه ترگمان]با دهان باز به خواب عمیقی فرورفته بود
[ترجمه گوگل]او با دهانش باز شد
[ترجمه گوگل]او با دهانش باز شد
8. Nick was lying on the sofa, fast asleep.
[ترجمه ترگمان]نیک روی کاناپه دراز کشیده بود و به خواب عمیقی فرورفته بود
[ترجمه گوگل]نیک روی مبل خوابید و به سرعت خوابید
[ترجمه گوگل]نیک روی مبل خوابید و به سرعت خوابید
9. The baby is fast asleep in his cot.
[ترجمه ترگمان]بچه در تخت خوابش خوابیده
[ترجمه گوگل]کودک در کمد خود به سرعت خواب میبیند
[ترجمه گوگل]کودک در کمد خود به سرعت خواب میبیند
10. She was fast asleep under a big beach umbrella.
[ترجمه ترگمان]زیر یک چتر ساحلی بزرگ خوابیده بود
[ترجمه گوگل]او به سرعت در زیر یک چتر ساحل بزرگ خوابید
[ترجمه گوگل]او به سرعت در زیر یک چتر ساحل بزرگ خوابید
11. Within a few minutes she was fast asleep .
[ترجمه ترگمان]چند دقیقه بعد به خواب عمیقی فرو رفت
[ترجمه گوگل]در عرض چند دقیقه او به سرعت خوابید
[ترجمه گوگل]در عرض چند دقیقه او به سرعت خوابید
12. He found Paula fast asleep in bed, and nothing would rouse her.
[ترجمه ترگمان]پائولا به سرعت در رختخواب خوابیده بود و هیچ چیز او را بیدار نمی کرد
[ترجمه گوگل]او پائولا را در خواب در رختخواب فرو برد و هیچ چیز او را تحریک نکرد
[ترجمه گوگل]او پائولا را در خواب در رختخواب فرو برد و هیچ چیز او را تحریک نکرد
13. Jamila was fast asleep with a sheet over her lower half.
[ترجمه ترگمان]جمیله با یک ملحفه روی نیمه پایینی او خوابیده بود
[ترجمه گوگل]جمیله با یک ورق بیش از نیم پایینش خوابید
[ترجمه گوگل]جمیله با یک ورق بیش از نیم پایینش خوابید
14. He lay fast asleep, surrounded by flames and smoke.
[ترجمه ترگمان]او به خواب عمیقی فرورفته بود و با شعله های آتش و دود احاطه شده بود
[ترجمه گوگل]او به سرعت خواب می گیرد، در آتش و دود احاطه دارد
[ترجمه گوگل]او به سرعت خواب می گیرد، در آتش و دود احاطه دارد
15. When her husband was fast asleep she must leave the bed, light the lamp, and get the knife.
[ترجمه ترگمان]وقتی شوهرش به خواب عمیقی فرو رفت، باید تخت را ترک کند، چراغ را روشن کند و چاقو را بیاورد
[ترجمه گوگل]وقتی شوهرش به سرعت خوابید، باید رختشویی را ترک کند، چراغ را روشن کند، و چاقو بگیرد
[ترجمه گوگل]وقتی شوهرش به سرعت خوابید، باید رختشویی را ترک کند، چراغ را روشن کند، و چاقو بگیرد
پیشنهاد کاربران
خواب عمیق
در خواب عمیقى بودن
در خواب عمیق بودن, در اینجا فست به معنی کامل و محکم است
in a deep sleep
کسی که زود خوابش میبره
( کسی قصد خواب نداشته و بر اثر چیزی مثل خستگی و. . . ) به خواب رفته باشد.
Fast sleep=in a deep sleep
خو عمقی
خو عمقی
به معنی خواب عمیق هست . زود خوابیدن معنا نمیده
کلمات دیگر: