کلمه جو
صفحه اصلی

dead set


(قرارگیری سگ شکاری در جهت شکار به طور ثابت) استوار جایی، کوشش استوار، حملهی بیامان

انگلیسی به فارسی

(قرارگیری سگ شکاری در جهت شکار به‌طور ثابت) استوار جایی


کوشش مصممانه، کوشش استوار، حملهی بیامان


مرده تنظیم


انگلیسی به انگلیسی

• firm decision; planned attack; motionless position of a hunting dog

جملات نمونه

1. Her father is dead set against the marriage.
[ترجمه مکیه ولی زاده] پدرش کاملا مخالفت ازدواجش هست .
[ترجمه ترگمان]پدرش مرده ازدواج کرده است
[ترجمه گوگل]پدرش مرده است که علیه ازدواج است

2. The government's dead set against the plan.
[ترجمه ترگمان]دولت بر علیه این طرح دعوی کرده است
[ترجمه گوگل]مرده دولت در برابر این طرح قرار دارد

3. She's dead set on getting this new job.
[ترجمه ترگمان]اون برای رسیدن به این شغل جدید مرده
[ترجمه گوگل]او مرده است که این کار جدید را می گیرد

4. Why are you so dead set against the idea?
[ترجمه ترگمان]چرا به این فکر افتادی؟
[ترجمه گوگل]چرا شما مرده ای در برابر این ایده قرار دارید؟

5. He's dead set on getting a new job.
[ترجمه ترگمان]اون برای پیدا کردن یه شغل جدید دست به کار شده
[ترجمه گوگل]او مرده است که کار جدیدی را انجام می دهد

6. Mabs made a dead set at him.
[ترجمه ترگمان]Mabs به او حمله کردند
[ترجمه گوگل]Mabs یک مرده ساخته شده در او را

7. Too busy making a dead set at young Mr Merrivale.
[ترجمه ترگمان]خیلی سرش شلوغ بود که مرده ای جوان را سر جایش بنشاند
[ترجمه گوگل]بیش از حد مشغول ساختن مرده در جوان جوان آقای مرریو

8. Stef, Hugo pointed out, was dead set against junk food.
[ترجمه ترگمان]هوگو با اشاره سر تصدیق کرد که در برابر غذاهای ناسالم نیز مرده بود
[ترجمه گوگل]هوگو اشاره کرد که Stef، مرده است در برابر غذای ناخواسته

9. On the other hand, your boss may be dead set against the idea.
[ترجمه ترگمان]از طرف دیگر، ممکن است رئیس شما بر خلاف این ایده باشد
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، رئیس شما ممکن است مرده در برابر این ایده قرار داشته باشد

10. Feeling was dead set against the idea of a new road cutting a swathe through the countryside.
[ترجمه ترگمان]احساس مرگ در مقابل ایده یک راه جدید که یک نوار باریک را در حومه شهر به بار می آورد، مرده بود
[ترجمه گوگل]احساس مرده در برابر ایده ی یک جاده ی جدید که از طریق حومه شهر بریده می شود، تنظیم شده است

11. And again . . . Why were the prophets so dead set against mediumship?
[ترجمه ترگمان]و باز هم، چرا prophets so بر ضد mediumship مرده بودند؟
[ترجمه گوگل]و دوباره چرا پیامبرانی که علیه رسانه های مدنی به قتل رسیده اند؟

12. How do let a girl be dead set on to the boy student?
[ترجمه ترگمان]چطوری بذاریم یه دختر مرده باشه؟
[ترجمه گوگل]چگونه می توان دختر را به دانش آموز پسر بست؟

13. I was dead set on having my own way this time.
[ترجمه ترگمان]من مرده بودم و این دفعه به روش خودم عمل کردم
[ترجمه گوگل]در این زمان من مرده بودم که راه خودم را داشته باشم

14. She is dead set on going abroad.
[ترجمه ترگمان]او مرده و عازم خارج شدن است
[ترجمه گوگل]او مرده است به رفتن به خارج از کشور

15. Her father was dead set against her marrying that no-good Fitch.
[ترجمه ترگمان]پدرش مرده بود با ازدواج با اون که نه، فتچ خوب
[ترجمه گوگل]پدرش مرده بود که علیه او ازدواج کرد که فیتن خوب نبود

پیشنهاد کاربران

مصرانه


کلمات دیگر: