کلمه جو
صفحه اصلی

hanged

انگلیسی به فارسی

اعدام شده


انگلیسی به انگلیسی

• executed or killed by hanging; suspended

جملات نمونه

1. he hanged himself
او خودش را حلق آویز کرد.

2. they hanged the opponents of the government
مخالفان دولت را به دار آویختند.

3. he was hanged amid the crowd's jeers
(او) در میان تمسخر و هیاهوی جمعیت به دار آویخته شد.

4. he was hanged and quartered
او را دار زدند و شقه کردند.

5. Little thieves are hanged, but great ones escape.
[ترجمه Maized] دزدان خردسال حلق آویز می شوند، اما بزرگسال هایشان فرار می کنند
[ترجمه حیدر] دزدان کوچک به دار آویخته می شوند، اما دزدان بزرگ نجات می یابند.
[ترجمه ترگمان]دزدان کوچک دار می زنند، اما خیلی بزرگ فرار می کنند
[ترجمه گوگل]دزدان کوچک به دار آویخته می شوند، اما آنها بزرگ می شوند

6. One might as well be hanged for a sheep as a lamb.
[ترجمه ترگمان]ممکن است برای گوسفندان به عنوان یک بره دار به دار آویخته شود
[ترجمه گوگل]یکی نیز ممکن است به عنوان یک گوسفند به عنوان گوسفند به دار آویخته شود

7. As well be hanged for a sheep as for a lamb.
[ترجمه ترگمان]برای گوسفندان هم مثل بره به دار آویخته می شود
[ترجمه گوگل]همچنین برای یک گوسفند به عنوان یک بره چاقو می شود

8. Better be half hanged than ill wed.
[ترجمه ترگمان]بهتر است بیش از آن که من ازدواج کنم، به دار آویخته شود
[ترجمه گوگل]بهتر نیمی از زندگیتان را از دست داده اید

9. The ghost of a hanged poacher is said to haunt the manor house.
[ترجمه ترگمان]می گویند روح یک شکارچی به دار آویخته شده است تا خانه اربابی را تسخیر کند
[ترجمه گوگل]گفته می شود که روح حاکم بر زندانیان حاکم است

10. People found guilty of practising black magic were hanged.
[ترجمه ترگمان]مردم گناهکار بودن جادوی سیاه را به دار زدند
[ترجمه گوگل]افرادی که مجاز به تمرین سحر سیاه بودند، به دار آویخته شدند

11. He was hanged for plotting to supplant the king.
[ترجمه ترگمان]او را دار زده بودند که نقشه جایگزین کردن شاه را بکشد
[ترجمه گوگل]او برای تسخیر شدن پادشاه جایگزین شد

12. She hanged herself from the rafters.
[ترجمه ترگمان]خود را از تیره ای سقف دار آویخته بود
[ترجمه گوگل]او خود را از تیرها برداشت

13. He was the last man to be hanged for murder in this country.
[ترجمه ترگمان]او آخرین کسی بود که به جرم قتل در این کشور به دار آویخته شده بود
[ترجمه گوگل]او آخرین شخصی بود که در این کشور به قتل رسید

14. They hanged him for murder.
[ترجمه ترگمان]او را به خاطر قتل دار زدند
[ترجمه گوگل]آنها او را به قتل رساندند

پیشنهاد کاربران

دار زدن . حلق آویز کردن


کلمات دیگر: