کلمه جو
صفحه اصلی

egomaniac

انگلیسی به فارسی

egomaniac


انگلیسی به انگلیسی

• one suffering from egomania, one affected with morbid egotism, one who has an inflated sense of self-importance
an egomaniac is a person who thinks only of himself or herself and who does not care about harming other people in order to get what he or she wants.

جملات نمونه

1. Only an egomaniac would propose a Napoleonic construction effort as a plan for a city with fundamental social and economic problems.
[ترجمه ترگمان]تنها یک egomaniac یک اقدام ساختمانی ناپلئون را به عنوان طرحی برای شهری با مشکلات اجتماعی و اقتصادی اساسی پیشنهاد خواهد کرد
[ترجمه گوگل]فقط یک egomaniac پیشنهاد یک تلاش ساخت و ساز ناپلئون به عنوان یک برنامه برای یک شهر با مشکلات اساسی اجتماعی و اقتصادی است

2. Given the collection of egomaniacs and nitwits who represent the Cowboys, this was quite refreshing.
[ترجمه ترگمان]با در نظر گرفتن مجموعه of و nitwits که the را نمایندگی می کنند، این کاملا دوباره سازی شده بود
[ترجمه گوگل]با توجه به مجموعه ای از عاشقان و ناتویتس هایی که کابوی ها را نمایندگی می کنند، این کاملا تازه ای بود

3. Nobody likes an egomaniac, so try not to brag too loudly. Count your blessings and accept the applause you've earned graciously.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس دوست نداره خودخواه باشه، پس سعی کن بیش از حد با صدای بلند لاف نزنی blessings رو قبول کن و تشویق هات رو قبول کن
[ترجمه گوگل]هیچ کس دوست دختر ندارد، بنابراین سعی نکنید بیش از حد با صدای بلند بخندید شمار نعمت های خود را بپردازید و اعتراض هایی را که به دست آورده اید، پذیرفتهاید

4. Nobody an egomaniac, so try not to brag too loudly. Count your blessings and accept the applause you've earned graciously.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس خودخواه و خودپسند نیست، بنابراین سعی کن بیش از حد با صدای بلند لاف نزنی blessings رو قبول کن و تشویق هات رو قبول کن
[ترجمه گوگل]هیچ کس عاشقانه نیست، بنابراین سعی نکنید بیش از حد با صدای بلند بخندید شمار نعمت های خود را بپردازید و اعتراض هایی را که به دست آورده اید، پذیرفتهاید

5. No. 3: I'm a power-mad egomaniac who's completely insulated from reality. Oh, wait, no that's Letterman.
[ترجمه ترگمان]نه، ۳: من یه آدم دیوونه که کاملا از واقعیت جدا شده هستم اوه، صبر کن، این لترمن نیست
[ترجمه گوگل]شماره 3: من یک مرد عاقلانه قدرتمند هستم که از واقعیت کاملا عایق است اوه، صبر کن، نه لترمن

6. Don't cooperate with this guy, he is an egomaniac .
[ترجمه ترگمان]با این یارو هم کاری نکن، اون یه آدم خودخواه است
[ترجمه گوگل]با این پسر همکاری نکنید، او عاشقانه است

7. Don't worry about becoming a raging egomaniac or blind to your faults; the beauty of being able to celebrate and love yourself is that it allows you to deal with your shortcomings in a productive way.
[ترجمه ترگمان]در مورد تبدیل شدن به یک egomaniac یا نابینا شدن نسبت به faults نگران نباشید؛ زیبایی این است که خود را جشن بگیرید و خود را دوست داشته باشید این است که به شما این امکان را می دهد که با کاستی های خود در یک راه مفید مقابله کنید
[ترجمه گوگل]نگران نباشید در مورد تبدیل شدن به شخصیت عصبانی و یا نابینایی به خطاهای خود؛ زیبایی که قادر به جشن گرفتن و دوست داشتن خودتان است این است که به شما اجازه می دهد تا با کاستی های خود به شیوه ای سازنده رفتار کنید

8. This egomaniac I work for has had it out for me since I dumped him.
[ترجمه ترگمان]این egomaniac که من براش کار کردم از وقتی که ولش کردم این کار رو کرد
[ترجمه گوگل]از آنجایی که من او را ریختم، این egomaniac من برای آن کار کرده است

9. One. The egomaniac holds the light bulb while the rest of the world revolves around him.
[ترجمه ترگمان]یک در حالی که بقیه جهان دور او می چرخد، egomaniac لامپ را نگه می دارد
[ترجمه گوگل]یکی مرد عنکبوتی لامپ را نگه می دارد در حالی که بقیه جهان اطراف او را می چرخاند

10. Adam is clever enough, but he's also something of an egomaniac.
[ترجمه امیرمهدی صفدری] آدام به اندازه کافی باهوشه، اما میشه گفت که او به نوعی یک خودشیفته هم هست.
[ترجمه ترگمان]ادم به اندازه کافی باهوش هست، اما اون یه چیزی از یه آدم ازخودراضی هم هست
[ترجمه گوگل]آدم به اندازه کافی هوشمندانه است، اما او نیز چیزی از یک egomaniac است

11. Did Parks stomp off in a huff like some injured prima donna, some egomaniac?
[ترجمه ترگمان]آیا پارکس با عصبانیت مثل یک خواننده زن خواننده زن و مرد زخمی بر پا شد؟
[ترجمه گوگل]آیا پارکها مانند یک پریمدا دانا آسیب دیده، بعضی از عاشقانه ها را می شکند؟

12. Like a lot of people who are very good at what they do, he is an egomaniac.
[ترجمه امیرمهدی صفدری] او یک خودشیفته است، درست مثل همه کسانی که در انجام کارشان مهارت دارند.
[ترجمه ترگمان]مثل بسیاری از افرادی که در کاری که می کنند خیلی خوب هستند، او یک egomaniac است
[ترجمه گوگل]مانند بسیاری از مردم که در آنچه که انجام می دهند خیلی خوب است، او یک egomaniac است

13. Girls do not like make boy friend who is egomaniac .
[ترجمه امیرمهدی صفدری] دختران تمایلی به دوستی با پسران خودشیفته ندارند.
[ترجمه ترگمان]دخترها دوست ندارند دوست پسر را دوست داشته باشند
[ترجمه گوگل]دختران دوست ندارند دوست پسر دوست دختر را دوست داشته باشند

14. Given the buzz attached to his name in the hallowed halls of Apple, Jonathan Ive might be expected to be something of an egomaniac.
[ترجمه ترگمان]با توجه به شایعاتی که به نام او در سالن های مقدس اپل، جاناتان آیو وجود دارد، ممکن است انتظار داشته باشد که چیزی از an باشد
[ترجمه گوگل]انتظار می رود جاناتان ایو از چیزی که از یک شخصیت عاشقانه برخوردار است، با توجه به نامش در سالن های مقدسی اپل، به او تعلق داشته باشد

پیشنهاد کاربران

بسیار خودپسند

خودشیفته

خودشیفته یا خودمحور بیمارگونه


کلمات دیگر: