(بیس بال) گوی پرتاب شده با تندی زیاد (و مسیر راست)
fastball
(بیس بال) گوی پرتاب شده با تندی زیاد (و مسیر راست)
انگلیسی به فارسی
(بیسبال) گوی پرتابشده با تندی زیاد (و مسیر راست)
fastball
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: in baseball, a high-speed pitch usu. thrown straight.
• ball pitched at top speed (baseball)
جملات نمونه
1. Martinez had good velocity on his fastball.
[ترجمه ترگمان]مارتینز سرعت خوبی داشت
[ترجمه گوگل]مارتینز سرعت خوبی در fastball داشت
[ترجمه گوگل]مارتینز سرعت خوبی در fastball داشت
2. Jack managed to bunt the fastball.
[ترجمه ترگمان] جک \"تونست توپ رو بگیره\"
[ترجمه گوگل]جک موفق به fastball شد
[ترجمه گوگل]جک موفق به fastball شد
3. The pitcher wound up and let loose a fastball.
[ترجمه ترگمان]پارچ به توپ ضربه زد و توپ را شل کرد
[ترجمه گوگل]کباب زده شده و یک فست بلب شل می شود
[ترجمه گوگل]کباب زده شده و یک فست بلب شل می شود
4. Certainly both Sloan and Fastball were obvious picks to open for Matthew Sweet, and would have made a great triple bill.
[ترجمه ترگمان]مسلما هر دو اسلون و Fastball را برای باز کردن باب شیرین انتخاب می کرد و صورت حسابش را سه برابر می کرد
[ترجمه گوگل]بدیهی است که هر دو Sloan و Fastball واضح بود که برای Matthew Sweet باز می شدند و یک لایحه سه گانه بزرگ را می ساختند
[ترجمه گوگل]بدیهی است که هر دو Sloan و Fastball واضح بود که برای Matthew Sweet باز می شدند و یک لایحه سه گانه بزرگ را می ساختند
5. But Leskanic brought a first-pitch, hit-me fastball down the pipe.
[ترجمه ترگمان]اما \"Leskanic\" اولین پرتاب توپ رو آورد و منو به سمت لوله قایق پرت کرد
[ترجمه گوگل]اما Leskanic یک سطح اول را به ارمغان آورد، ضربه به من fastball پایین لوله
[ترجمه گوگل]اما Leskanic یک سطح اول را به ارمغان آورد، ضربه به من fastball پایین لوله
6. He added a cut fastball and a change-up to go with the fastball, slider and forkball that carried him earlier.
[ترجمه ترگمان]او یک fastball کوتاه و یک تغییر را اضافه کرد تا با the، اسلایدر و forkball که او را زودتر حمل می کرد، برود
[ترجمه گوگل]او اضافه کرد سریع بب برش و تغییر برای رفتن با fastball، لغزنده و forkball که او را پیش از آن انجام شده است
[ترجمه گوگل]او اضافه کرد سریع بب برش و تغییر برای رفتن با fastball، لغزنده و forkball که او را پیش از آن انجام شده است
7. Key dropped down for a sidearm fastball with two strikes, but he left it up around the chin.
[ترجمه ترگمان]کلیدی با دو ضربه توپ به توپ ضربه زد، اما او آن را دور چانه اش جا داد
[ترجمه گوگل]کلید دوبار ضربه زدن سریع برای یک fastball با سرعت پایین، اما او را در اطراف چانه قرار داد
[ترجمه گوگل]کلید دوبار ضربه زدن سریع برای یک fastball با سرعت پایین، اما او را در اطراف چانه قرار داد
8. Sabathia has a fastball in the high 90s and good command of a curveball and changeup.
[ترجمه ترگمان]Sabathia دارای یک fastball در دهه ۹۰ و فرماندهی خوب یک curveball و changeup است
[ترجمه گوگل]Sabathia در دهه های 90 به سرعت در حال پیشرفت است و فرماندهی خوبی از یک بازی و تغییر در بازی دارد
[ترجمه گوگل]Sabathia در دهه های 90 به سرعت در حال پیشرفت است و فرماندهی خوبی از یک بازی و تغییر در بازی دارد
9. He can overpower hitters with his fastball or fool them with his off-speed stuff.
[ترجمه ترگمان]او می تواند hitters را شکست دهد یا آن ها را با سرعت حرکت کند
[ترجمه گوگل]او می تواند با fastball خود را با قهرمانان خود غلبه کند یا آنها را با چیزهای غیرفعال کند
[ترجمه گوگل]او می تواند با fastball خود را با قهرمانان خود غلبه کند یا آنها را با چیزهای غیرفعال کند
10. Mark Wohlers has a howling fastball and a big body.
[ترجمه ترگمان]مارک Wohlers \"توپ بازدارنده و یه جسم بزرگ داره\"
[ترجمه گوگل]علامت گذاری به عنوان Wohlers دارای یک سرباز سریع و یک بدن بزرگ است
[ترجمه گوگل]علامت گذاری به عنوان Wohlers دارای یک سرباز سریع و یک بدن بزرگ است
11. Paige had long lost his overpowering fastball and could only throw sidearm, yet he had retained his remarkable control.
[ترجمه ترگمان]پیج خیلی طول کشیده بود و تنها می توانست اسلحه کمری خود را از دست بدهد، با این حال کنترل remarkable را حفظ کرده بود
[ترجمه گوگل]پیج مدت هاست که فریببال قدرتمند خود را از دست داده و تنها می تواند با سر و صدا پرتاب کند، اما کنترل قابل توجه او را حفظ کرد
[ترجمه گوگل]پیج مدت هاست که فریببال قدرتمند خود را از دست داده و تنها می تواند با سر و صدا پرتاب کند، اما کنترل قابل توجه او را حفظ کرد
12. Give me a fastball every day of the week, and twice on Sundays.
[ترجمه ترگمان]هر روز در روزه ای یکشنبه توپ را به من بدهید
[ترجمه گوگل]هر روزه هفته و دو بار در روزهای یکشنبه به من یک سرباز بزنید
[ترجمه گوگل]هر روزه هفته و دو بار در روزهای یکشنبه به من یک سرباز بزنید
13. But his regular four - seam fastball is legit, too.
[ترجمه ترگمان]اما این ضربه محکم به توپ بود و توپ فعال بود
[ترجمه گوگل]اما چهارگوش معمولی خود را نیز به خوبی می پذیرد
[ترجمه گوگل]اما چهارگوش معمولی خود را نیز به خوبی می پذیرد
14. Kuroda throws a two - and four - fastball, a splitter and a slider that has been called a shuuto.
[ترجمه ترگمان]کورودا دو و چهار -، یک شکاف دهنده و یک اسلایدر را پرتاب می کند که a نامیده می شود
[ترجمه گوگل]Kuroda پرتاب دو - و چهار - fastball، شکاف و لغزنده است که به نام shuuto نامیده می شود
[ترجمه گوگل]Kuroda پرتاب دو - و چهار - fastball، شکاف و لغزنده است که به نام shuuto نامیده می شود
15. Occasionally, he'll throw a split - fingered fastball, too.
[ترجمه ترگمان]گهگاه او هم می تواند توپ را از خودش دور کند
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات، او نیز یک فلیپل اسپلینگ انگشتی را پرتاب می کند
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات، او نیز یک فلیپل اسپلینگ انگشتی را پرتاب می کند
کلمات دیگر: