کلمه جو
صفحه اصلی

faust


فاوست (مرد نیمه افسانه ای که برای چندین سال خوشی روح خود را به شیطان می فروشد)، نام شعر بلندی که گوته شاعر آلمانی نگاشت

انگلیسی به فارسی

فاوست (مرد نیمه‌افسانه‌ای که برای چندین سال خوشی روح خود را به شیطان می‌فروشد)


نام شعر بلندی که گوته شاعر آلمانی نگاشت


نام شخصیت اصلی این اثر (Faustus هم می‌نویسند)


فاز


انگلیسی به انگلیسی

• family name; johann faust (c1480-c1541), german alchemist and legendary magician reputed to have sold his soul to the devil

جملات نمونه

1. faust sold his soul to the devil
فاوست روح خود را به شیطان تسلیم کرد.

2. In the story, Faust is tempted by the Devil, who has taken the shape of a man.
[ترجمه ترگمان]در داستان، فاوست توسط شیطان وسوسه می شود که شکل یک مرد را گرفته است
[ترجمه گوگل]در داستان، فاول توسط شیطان وسوسه می شود که شکل یک مرد را گرفته است

3. She poured some water into a plastic bowl. Faust, her Great Dane, lapped it up with relish.
[ترجمه ترگمان]او مقداری آب در کاسه پلاستیکی ریخت Faust، دین بزرگ، با رغبت آن را کنار زده بود
[ترجمه گوگل]او بعضی از آب را به یک کاسه پلاستیکی ریخت فاوست، دانی بزرگ او، با لذت آن را لمس کرد

4. Frankenstein was no Faust, exchanging his immortal soul for power.
[ترجمه ترگمان]Frankenstein Faust نبود و روح immortal را به خاطر قدرت رد می کرد
[ترجمه گوگل]فرانکنشتاین فاوست نبود، روح جاودانه خود را برای قدرت تغییر داد

5. The present-day Faust smirked over towards the Professor and made an obscene gesture.
[ترجمه ترگمان]فاوست امروزی به طرف استاد پوزخند زد و یک حرکت وقیحانه انجام داد
[ترجمه گوگل]فاوست امروز فریاد می زند و به سمت پروفسور سوگند می زند و حرکات ناخوشایندی را ایجاد می کند

6. Only Faust, unstintingly and imposingly sung by Thomas Hampson, is required to relate to the audience.
[ترجمه ترگمان]تنها فاوست، unstintingly و imposingly که توسط توماس Hampson خوانده می شود، برای ارتباط با مخاطب لازم است
[ترجمه گوگل]فقط فاوست، توسط توماس همپسون به طور غریزی و غافلگیرانه خواسته است که با مخاطبان ارتباط برقرار کند

7. In Faust Goethe had Mephistopheles assume the form of a dog when he enters Faust's study for the first time.
[ترجمه ترگمان]گوته در فاوست به طور مفیستوفلس شکل یک سگ را هنگامی که برای اولین بار وارد مطالعه فاوست می شود، به خود می گیرد
[ترجمه گوگل]در فاوست گوته Mephistopheles به عنوان یک سگ فرض می شود زمانی که او وارد مطالعه Faust برای اولین بار است

8. But Faust are harder to pin down, being more of an exercise in situationism and anarchy than any single kind of sonic form.
[ترجمه ترگمان]اما برای اینکه \"فاوست\" دشوارتر از هر نوع تمرین در situationism و هرج و مرج بیش از هر نوع موسیقی صوتی باشد، دشوارتر است
[ترجمه گوگل]اما فاوست سخت تر است که از بین برود، بیشتر از یک تمرین در موقعیت یابی و هرج و مرج نسبت به هر نوع صوتی متفاوتی است

9. Similarly, Otto von Bismarck said, "Faust complained about having two souls in his breast, but I harbor a whole crowd of them and they quarrel. It is like being in a republic. "
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، اتو فون بیسمارک گفت: \" فاوست در مورد داشتن دو روح در سینه اش شکایت داشت، اما من یک جمعیت کامل از آن ها را پناه دادم و آن ها با هم نزاع کردند این مانند بودن در یک جمهوری است \"
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، اتو فون بیسمارک گفت: 'فاول در مورد داشتن دو روح در سینه اش شکایت کرد، اما من جمعیت زیادی از آنها را در اختیار دارم و آنها با یکدیگر اختلاف می کنند مثل رفتن به جمهوری است '

10. One would think that selling one's soul, as Faust offered his to the devil in Goethe's Dr. Faustus, is only a figment of literary fiction.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها فکر می کند که فروش روح یک فرد، که فاوست در کتاب دکتر Faustus به شیطان گفته بود، فقط زاییده تخیلات ادبی است
[ترجمه گوگل]فکر می کنم که فروش روح خود، همانطور که فوست به شیطان در دکتر فوستس گوته ارائه می دهد، تنها فریب داستان های ادبی است

11. Faust made a better deal. This isn't a film so much as a toy tie - in.
[ترجمه ترگمان]فاوست قرارداد بهتری به عمل آورد این یک فیلم نیست، به اندازه یک کراوات اسباب بازی
[ترجمه گوگل]فاوست معامله ای بهتر انجام داد این یک فیلم به اندازه یک کت و شلوار اسباب بازی نیست

12. Similarly, Otto von Bismarck said, "Faust complained about having two souls in his breast, but I harbor a whole crowd of them and they quarrel.
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، اتو فون بیسمارک گفت: \" فاوست در مورد داشتن دو روح در سینه اش شکایت داشت، اما من یک جمعیت کامل از آن ها را پناه دادم و آن ها با هم نزاع کردند
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، اتو فون بیسمارک گفت: 'فاول در مورد داشتن دو روح در سینه اش شکایت کرد، اما من جمعیت زیادی از آنها را در اختیار دارم و آنها با یکدیگر اختلاف می کنند

13. The first performance was of Charles Gounod's Faust, the fascinating tale of a German sorcerer who sells his soul to the devil in exchange for knowledge, power, youth, and love.
[ترجمه ترگمان]اولین اجرای آن عبارت بود از فاوست: فاوست، داستان شگفت انگیز یک جادوگر آلمانی که روح خود را در ازای دانش، قدرت، جوانی و عشق به شیطان می فروشد
[ترجمه گوگل]اولین اجرای فاوست چارلز گونود، داستان جذابی از یک جادوگر آلمانی است که روح خود را به شیطان فروش می دهد در عوض برای دانش، قدرت، جوانان و عشق

14. Marx liked to repeat Mephistopheles' words from Goethe's "Faust": "all existing is worthy to be destroyed.
[ترجمه ترگمان]مارکس از تکرار گفته های مفیستوفلس به عنوان \"فاوست\" خوشش می آید: \" همه موجود ارزشمند است که نابود شود
[ترجمه گوگل]مارکس دوست داشت که کلمات مفاستوفل را از «فاوست» گوته تکرار کند: «همه موجودات ارزشمند است که نابود شوند

15. Faust is an artistic figure that has very rich and complex connotation in Western literature.
[ترجمه ترگمان]فاوست، یک چهره هنری است که دلالت بسیار غنی و پیچیده در ادبیات غرب دارد
[ترجمه گوگل]فاوست یک شخصیت هنری است که در ادبیات غربی دارای غنی و پیچیده است


کلمات دیگر: