نقض عهد در فروش، دبه کردن بازرگانى : دبه دراوردن
gazump
نقض عهد در فروش، دبه کردن بازرگانى : دبه دراوردن
انگلیسی به فارسی
گاز گرفتن
انگلیسی به انگلیسی
• raise the price of something (usually real estate or land) after a lower price has been agreed on; overcharge; rip off; ask for a price that is not reasonable
if you are gazumped by someone, they agree to sell their house to you, but then sell it to someone else who offers to pay a higher price; used showing disapproval.
if you are gazumped by someone, they agree to sell their house to you, but then sell it to someone else who offers to pay a higher price; used showing disapproval.
جملات نمونه
1. In France you cannot be gazumped.
[ترجمه ترگمان]در فرانسه شما نمی توانید gazumped باشید
[ترجمه گوگل]در فرانسه شما نمیتوانید فریاد بزنید
[ترجمه گوگل]در فرانسه شما نمیتوانید فریاد بزنید
2. We shan't be buying the house: we've been gazumped .
[ترجمه ترگمان]ما این خانه را نخواهیم خرید
[ترجمه گوگل]ما نمی خواهیم خانه را خریداری کنیم: ما گم شده ایم
[ترجمه گوگل]ما نمی خواهیم خانه را خریداری کنیم: ما گم شده ایم
3. During the 1980s property boom, gazumping was common.
[ترجمه ترگمان]در طول دهه ۱۹۸۰ میلادی، gazumping رایج شد
[ترجمه گوگل]در طول دهه 1980 رونق دارایی، گازپمپ معمول بود
[ترجمه گوگل]در طول دهه 1980 رونق دارایی، گازپمپ معمول بود
4. During the 1980s, practices like gazumping gave the property business in England a bad name.
[ترجمه ترگمان]در دهه ۱۹۸۰، اقداماتی مانند gazumping به تجارت ملک در انگلستان یک نام بد داد
[ترجمه گوگل]در طول دهه 1980، شیوه هایی مانند gazumping به نام تجاری نام تجاری بدل شد
[ترجمه گوگل]در طول دهه 1980، شیوه هایی مانند gazumping به نام تجاری نام تجاری بدل شد
5. We were gazumped at the last minute.
[ترجمه ترگمان] ما توی آخرین لحظات \"gazumped\" بودیم
[ترجمه گوگل]ما در آخرین لحظات گنگ شدیم
[ترجمه گوگل]ما در آخرین لحظات گنگ شدیم
6. Housing log books and an end to gazumping will also help home buyers.
[ترجمه ترگمان]دفاتر ثبت مسکن و پایان به gazumping نیز به خریداران خانگی کمک خواهند کرد
[ترجمه گوگل]کتاب های ثبت اسکناس و پایان دادن به gazumping نیز به خریداران خانه کمک خواهد کرد
[ترجمه گوگل]کتاب های ثبت اسکناس و پایان دادن به gazumping نیز به خریداران خانه کمک خواهد کرد
7. Sally's offer for the house has been accepted, but she's worried she might be gazumped.
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد سالی برای خانه پذیرفته شده است، اما او نگران است که ممکن است او gazumped باشد
[ترجمه گوگل]پیشنهاد صالحی برای خانه پذیرفته شده است، اما او نگران او است
[ترجمه گوگل]پیشنهاد صالحی برای خانه پذیرفته شده است، اما او نگران او است
8. Prices have dropped to a reasonable level, and we have buyers competing for them, with gazumping going on.
[ترجمه ترگمان]قیمت ها به سطح معقولی رسیده اند و ما در حال رقابت برای آن ها هستیم و gazumping ادامه دارند
[ترجمه گوگل]قیمت ها به سطح معقولی کاهش یافته است و ما خریداران را برای آنها رقابت می کنیم
[ترجمه گوگل]قیمت ها به سطح معقولی کاهش یافته است و ما خریداران را برای آنها رقابت می کنیم
کلمات دیگر: