(خودمانی) آدم تهی مغز، احمق، لاده، کله خر، ادم کودن ونادان، بلید
fathead
(خودمانی) آدم تهی مغز، احمق، لاده، کله خر، ادم کودن ونادان، بلید
انگلیسی به فارسی
(عامیانه) آدم تهیمغز، احمق، لاده، کلهخر
چربی سر
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
مشتقات: fatheaded (adj.)
مشتقات: fatheaded (adj.)
• : تعریف: (slang) a stupid person.
• idiot, fool, stupid person
if you say that someone is a fathead, you mean that you think they are very stupid; an old-fashioned, offensive word.
if you say that someone is a fathead, you mean that you think they are very stupid; an old-fashioned, offensive word.
جملات نمونه
1. According to the doctors interviewed for "Fathead", the lipid hypothesis is "bogus".
[ترجمه ترگمان]طبق گفته پزشکانی که برای \"fathead\" مصاحبه کرده اند، فرضیه چربی \"جعلی\" است
[ترجمه گوگل]به گفته پزشکانی که برای 'Fathead' مصاحبه شده اند، فرضیه چربی ها 'جعلی' است
[ترجمه گوگل]به گفته پزشکانی که برای 'Fathead' مصاحبه شده اند، فرضیه چربی ها 'جعلی' است
2. A year later, the male fathead minnows were producing eggs and had largely stopped reproducing.
[ترجمه ترگمان]یک سال بعد، fathead minnows نر تخم مرغ تولید کردند و تا حد زیادی تولید مثل کردند
[ترجمه گوگل]یک سال بعد، مینیاتورهای مرد چاق تولید تخم مرغ کردند و تا حد زیادی تولید مثل را متوقف کردند
[ترجمه گوگل]یک سال بعد، مینیاتورهای مرد چاق تولید تخم مرغ کردند و تا حد زیادی تولید مثل را متوقف کردند
3. Affectionately nicknamed "Mr. Blobby, " this fathead sculpin fish was discovered in 200in New Zealand during a Census of Marine Life expedition, according to the Australian Museum in Sydney.
[ترجمه ترگمان]طبق گفته موزه استرالیا در سیدنی، این ماهی fathead با نام مستعار \"آقای blobby\" در سال ۲۰۰ میلادی در نیوزیلند کشف شد
[ترجمه گوگل]مهربانانه به نام 'آقای با توجه به موزه استرالیا در سیدنی، این ماهی ماهی چلچراغ در 200 سال در نیوزیلند در طی یک سرشماری از عملیات دریایی زندگی کشف شد
[ترجمه گوگل]مهربانانه به نام 'آقای با توجه به موزه استرالیا در سیدنی، این ماهی ماهی چلچراغ در 200 سال در نیوزیلند در طی یک سرشماری از عملیات دریایی زندگی کشف شد
4. Over the weekend, I watched " Fathead", a documentary produced in reaction to Morgan Spurlock's "Super Size Me".
[ترجمه ترگمان]در آخر هفته، من فیلم \"fathead\" را تماشا کردم، مستندی که در واکنش به \"من سوپر Size\" نوشته شده بود
[ترجمه گوگل]در طول آخر هفته، من 'Fathead' را تماشا کردم، یک مستند تولید شده در واکنش به 'Super Size Me' مورگان اسپورکل
[ترجمه گوگل]در طول آخر هفته، من 'Fathead' را تماشا کردم، یک مستند تولید شده در واکنش به 'Super Size Me' مورگان اسپورکل
5. He is a fathead.
[ترجمه ترگمان] اون یه \"fathead\" - ه
[ترجمه گوگل]او یک چاقو است
[ترجمه گوگل]او یک چاقو است
6. She appropriated slapstick and hyperbole to the delicious purpose of lampooning the fathead who made her life miserable.
[ترجمه ترگمان]او از استهزا و اغراق استفاده می کرد تا به این هدف دلنشین lampooning، که زندگیش را بدبخت کرده بود، قناعت کند
[ترجمه گوگل]او به دنبال اهداف خوشمزه از لکه دار کردن چاقوها بود که باعث نارضایتی او شد
[ترجمه گوگل]او به دنبال اهداف خوشمزه از لکه دار کردن چاقوها بود که باعث نارضایتی او شد
7. A few days later Modigliani set him straight: My dear Friend, You're a fathead who doesn't understand a joke.
[ترجمه ترگمان]چند روز بعد او را صاف کرد و گفت: دوست عزیزم، تو مردی هستی که از شوخی سر در نمی آورد
[ترجمه گوگل]چند روز بعد، مودیلیانی او را راست کرد: دوست عزیز من، شما چاق هستید که شوخی نمی فهمید
[ترجمه گوگل]چند روز بعد، مودیلیانی او را راست کرد: دوست عزیز من، شما چاق هستید که شوخی نمی فهمید
8. But the population plunged in the smallest fish species, the fathead minnow.
[ترجمه ترگمان]اما جمعیت به کوچک ترین گونه ماهی، یعنی fathead minnow، فرو رفت
[ترجمه گوگل]اما جمعیت در کوچکترین گونه ماهی، گاو نر
[ترجمه گوگل]اما جمعیت در کوچکترین گونه ماهی، گاو نر
9. A collection of a hundred great brains makes one big fathead.
[ترجمه ترگمان]یک مجموعه از صدها مغز بزرگ یک fathead بزرگ را تشکیل می دهد
[ترجمه گوگل]مجموعه ای از یک صد مغز بزرگ یک چرک بزرگ را می سازد
[ترجمه گوگل]مجموعه ای از یک صد مغز بزرگ یک چرک بزرگ را می سازد
10. The researchers also found that the chloride-laced water samples were toxic to two endemic species—the fathead minnow and a water flea.
[ترجمه ترگمان]پژوهشگران همچنین دریافتند که نمونه های آب با نفوذ کلرید برای دو گونه بومی سمی بودند - the minnow و یک کهنه فروشان
[ترجمه گوگل]محققان همچنین دریافتند که نمونه های آب چلچراغ به دو گونه اندمیک سمی - چرکین چرک و کک مخلوط می کنند
[ترجمه گوگل]محققان همچنین دریافتند که نمونه های آب چلچراغ به دو گونه اندمیک سمی - چرکین چرک و کک مخلوط می کنند
11. The overall predictive accuracy of the classification models using support vector machine were 9 9% for the fathead minnow test set and 9 0% for the honey bee test set.
[ترجمه ترگمان]دقت پیش بینی کلی مدل های طبقه بندی با استفاده از ماشین بردار پشتیبان ۹ % برای مجموعه تست fathead minnow و ۹ ۰ % برای مجموعه تست زنبور عسل بود
[ترجمه گوگل]دقت پیش بینی کلی مدل های طبقه بندی با استفاده از دستگاه بردار پشتیبانی 9 9٪ برای مجموعه آزمون تست چاق و 9 0٪ برای مجموعه تست زنبور عسل است
[ترجمه گوگل]دقت پیش بینی کلی مدل های طبقه بندی با استفاده از دستگاه بردار پشتیبانی 9 9٪ برای مجموعه آزمون تست چاق و 9 0٪ برای مجموعه تست زنبور عسل است
پیشنهاد کاربران
کله پوک
کلمات دیگر: